• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4700 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲ مرداد

آب را گل نكنيم

آلبرت كوچويي

آب را گل نكنيم و با آن، چشمه‌هاي جوشان، گاوهاي شير افشان و چينه‌هاي كوتاه را دريابيم و بدانيم كه شقايق چه گلي است! اين سهراب است. سهراب سپهري، همان كه در نمايشگاهش بيشتر در نگارخانه سيحون كه ابتدا در خيابان شاه آن هنگام و جمهوري امروز بود و بعدتر در خيابان وزرا كه در دهه 40 با نيش و كنايه به آن مي‌گفتند: خيابان دزدا. مي‌آمديد از در نگارخانه تو، سهراب، آن ته نگارخانه، نشسته بود يا طرح مي‌زد يا مي‌خواند. البته كه جرأت نداشتيد بعد از سلام به كلام دوم و سوم با او برسيد. سهراب سپهري، خاموش، در گوشه نيمه تاريك نگارخانه بود. هر گاه، جشن آب‌ريزان مي‌آيد به ياد سهراب مي‌افتم. به راستي در هنر، كسي چون او با آب، سر نكرده است.
آن تنه‌هاي تنومند درختاني كه در تابلوهايش بودند نمي‌دانيد سر به آسمان ساييده‌اند، يا همان جا تمام شده‌اند. يا آن برگ سبزي كه بر آن تنه آمده است. يادم هست در ديداري به او گفتم، امروز آيين آب‌ريزان است، مي‌دانم كسي چون شما، آب را نمي‌فهمد و دلنگران آب نيست. سهراب لبخندي زد و گفت: كاش مي‌دانستم. همين و بس و ديگر هيچ نگفت. دهه‌ها از آن روز گذشته است و سهراب نيست اما آب هست. آن را گل نكنيم. اين هفته آشوريان و ارامنه و پيش از آنها، زرتشتيان آب‌ريزان را گرامي داشتند. به باور آشوريان در چنين روزي، جهان با سبزه و گياه وداع مي‌كند. سبزه و گل به زردي رو مي‌آورند. ايشتار، الهه باروري و زيبايي به دنياي زيرين زير خاك پناه مي‌برد.
نزد خواهر ارشكيگال مي‌رود تا مگر او وساطت كند و تموز، خداي باروري را از دنياي مردگان به درآورد تا جهان را سبزه و گل فرا گيرد. اما حكايت، حكايت دل پر كينه خواهر، ارشكيگال است و ناوفايي‌هاي تموز، دلداده‌اش. در چنين هنگامه‌اي هم، گيلگمش، خداي حماسي، پادشاه اوروك به دنياي زيرين به ديدار انكيدو، يار غاراش مي‌شتابد و ديداري به غايت غمبار با انكيدو در دنياي مردگان دارد. ايشتار، تموز، گيلگمش در نيسان در بهاران، بر زمين مي‌آيند و رستن‌ها آغاز مي‌شوند و زمين جان مي‌گيرد. به چنين اميدي، آشوريان با تيرگان و خيز آرام سبزه‌ها و طبيعت به سوي دنياي زيرين، آيين آب‌ريزان به پا مي‌كنند.
در چنين روزي آشوريان بر سر و روي هم آب مي‌ريزند و شادمانه با سبزه و گل وداع مي‌كنند. آنها شبانگاهان در سوگ خاموشي طبيعت، دل خود را غمبار مي‌سازند. اما گل خواهد بود و سبزه و شقايق... زندگي بايد كرد. بسياري از آيين‌هاي ديرين آشوريان با پذيرش مسيحيت با باورهاي آن درآميخته شد. مي‌گويند در چنين روزي، عيسي مسيح در گذر از كرانه‌هاي رودي به نشانه بركت، آب بر سر و روي شاگردان مي‌ريزد. آشوريان و ارامنه هم 40 روز پيش با همين باور ديني و ديرين، آيين عروس آرايي را بر پا كردند. صعود عيسي مسيح به آسمان و با آن آراستن عروس‌گون دختران.
به باوري، عروسان آشوري در چنين روزي براي دلداري و پايداري مردانشان در برابر تهاجم تيموريان به ايران به ميان آنها به ميدان جنگ رفتند.
و اكنون آب‌ريزان در عصر كروناست كه تا شايد فرو شويد اندوه دلي... .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون