خبرهايي از وضعيت احتشامزاده
جعليات جديد به نام شاملو
انتشار شعرهاي منتشر نشده اسلامپور
پرويز اسلامپور در طبقات جنون
به گزارش ايسنا اين كتاب را كه شامل نخستين دفتر از شعرهاي منتشر نشده اين شاعر است، انتشارات رشديه منتشر كرده است. در معرفي مجموعه شعر «طبقات جنون» عنوان شده است: كتاب «طبقات جنون» شامل چهار دفتر با عنوانهاي «فرشته پيشترها»، «اثرات عطر»، «رودخانه و دو چيز ديگر» و «طبقات جنون» است كه بنابر همان صورت و اسلوبي منتشر شدهاند كه خواسته شاعر بوده. در مقدمه كتاب آمده: «طبقاتِ جنون» نمونهاي است برتر از وسواس اسلامپور در بهكارگيري واژهها و چگونگي برداشتن و دوباره گذاشتن در جاي ديگر شعر، فرو خزيدن به معنا، با گزينش دورترين واژه و نيز ظريفترين آن، در چيدماني شگفتانگيز. چنان ظريف كه با سادهترين واژهها، بر سختترين معاني غلبه ميكند. پرويز اسلامپور از شاعران «شعر ديگر» و از چهرههاي موثر اين جريان شعري است كه سالهايي مديد، دوستدارانش در انتظار رويت اثر تازهاي از او بودند. پس از «وصلت در منحني سوم»، «نمك و حركت وريد» و كتاب «پرويز اسلامپور» كه در دهه ۴۰ در تيراژهايي معدود و كمشمار منتشر شدند تا به امروز بيش از ۵۰ سال است كه فضاي شعر و ادب معاصر، اثري از اسلامپور را در خود نخوانده است، اگرچه سيماي شاعرانه او در نتيجه چنين پوشيدگي از انظار، نه تنها به محاق نرفت كه بيشتر، تاثيرات شعر متمايز او در ذهن شعردوستان جاودانه شد و هم شوق و انتظارها براي كشف آثار تازهتري از شاعر...
پرويز اسلامپور، اگرچه كم نوشت و گاه منتشر كرد و بهتدريج شمايلي شد از شاعري عزلتنشين و بياعتنا به شهرتِ شاعرانه مرسوم، اما همان معدود كتابهايش از او شاعري ساخت يكتا، پُروسواس، عليه اسلوبها با ادراكي شعلهور و سبك و فهم شاعرانهاي به موازاتِ احاطهاش بر زبان فارسي كه تنها مختص اشعار اوست.
اسلامپور متولد 1322 تهران بود و 5 بهمن 1391 در خانه زيرشيرواني كوچكي در پاريس از دنيا رفت.
آخرين خبر از حال خسرو احتشامي
فرزند خسرو احتشامي از آخرين وضعيت جسمي اين شاعر كه در بيمارستان بستري است، خبر داد.
سياوش احتشامي كه پيشتر از بستري بودن پدرش در بخش اتاق ايزوله سيسييو خبر داده بود، درباره آخرين وضعيت او به ايسنا گفت: پدر را از CCU مرخص كردهاند، ولي هنوز تب و درد قفسه سينه خيلي زيادي دارند و اين درد به دليل سيمي است كه از قفسه سينه رد كرده بودند تا خون دور قلب را بكشد. دكتر ميگويد كه اين درد فعلا هست و به دليل خوني كه در ريهشان جمع شده تنفسشان هم همراه با درد است. او سپس درباره زمان مرخص شدن اين شاعر از بيمارستان بيان كرد: هنوز چيزي راجع به اينكه چه زماني مرخص ميشوند، نگفتهاند اما اگر اين مشكل برطرف شود، مرخصشان ميكنند. از همه مردم براي بهبودشان التماس دعا داريم. سياوش احتشامي همچنين گفت كه پدرش در حال حاضر به دليل درد زياد قادر به صحبت كردن نيست. برخي نوشتههاي او در زمينه نقد و بررسي شعرهاي صائب، نظامي و خواجوي كرماني و همچنين شناخت و بررسي هنرهاي اسلامي-ايراني است. احتشامي مقالات فراواني نيز در زمينههاي مختلف ادبي در نشريات «بنياد»، «آينده»، «هستي»، «كلك»، «بخارا»، «گلچرخ» و «فصلنامه اصفهان» منتشر كرده است. از آثار اين شاعر و پژوهشگر ميتوان به «در كوچهباغ زلف»، «اصفهان در شعر صائب»، «امشب صداي تيشه»، «باغهاي چوبي»، «جمالشناسي پنجرههاي ايراني» و... اشاره كرد.
جعلياتي ديگر به نام شاملو
جعليات آشنايي كه سالهاست در فضاي مجازي به نام احمد شاملو دست به دست ميشود، علاوه بر شعر، گاه حتي وصيتنامهاي است منسوب به اين شاعر.
برخي شعرها و متنها آنقدر با برچسب نام احمد شاملو در فضاي مجازي و حتي بعضا در مجلههايي آمده كه خيليها ممكن است جعلي بودنشان را باور نكنند. البته ماجراي انتساب دستنوشتههاي جعلي فقط مختص شاملو و شاعران و نويسندگان معاصر نيست؛ از متنهايي به نام فردوسي گرفته تا سيمين دانشور و ديگران دست به ساخت جعليات ميزنند. جعليات منسوب به شاعران و نويسندگان روز به روز افزايش پيدا ميكند و شايد از نگاهي بتوان دليل اين ماجرا را نگاه ناآگاهانه اغلب مخاطبان دانست. اگر به پيشينه شعري شاملو نگاه كنيم و شعرهايش را از چند دفترش همانند: «ابراهيم در آتش»، «باغ آينه»، «در آستانه» و... بخوانيم، ميبينيم اين شاعر در شعرهايش به شدت به زبان وابسته است، اما حالا در جعل كردن آثار شاعري چون او كه زبان خاص خود را دارد كه امضاي شعرش است نثرها و متنوارههايي با عنوان آثار او به مخاطبان عرضه ميشود. البته در ميان آثار شاملو متنهايي هم ديده ميشود؛ از جمله در كتاب «مثل خون در رگهاي من» كه شامل نامههايي است كه براي همسرش، آيدا مينويسد. مسالهاي كه در نشر جعليات منسوب به چهرههاي مطرح دنياي ادبيات وجود دارد اين است كه اغلب اين مطالب معمولا آدرسي ندارد؛ يعني اغلب خبري از نام دفتر شعر، زمان سرايش شعر و... نيست. يك نمونه از اين جعليات را در ادامه بخوانيد:
«ميدوني وقتي خدا داشت بدرقهام ميكرد بهم چي گفت؟ / گفت: جايي كه ميري مردمي داره كه ميشكنند/ نكنه غصه بخوري تو تنها نيستي/تو كولهبارت عشق ميذارم كه بگذري...»