راز سنگ فيروزه
شاهين ياسمي
«وارن بافت» و «جورجي شوارتز» موفقترين سرمايهگذاران دنيا هستند. ويژگي بارز بافت خريد و تصاحب «دايمي» شركتهاي بزرگ، بسيار ارزانتر از ارزش ذاتي آنهاست. شوارتز هم در مورد انجام معاملات كلان با استفاده از ابزار «اهرم» در زمينه ارز و بازارهاي آتي شهرت بسياري دارد. شايد هيچ دو سرمايهگذار ديگري اين همه با هم متفاوت عمل نكنند. روشهاي سرمايهگذاري آنها مانند شب و روز با يكديگر متفاوت است و در موارد نادري هم كه در زمينهاي مشابه سرمايهگذاري ميكنند، دلايلي كاملا متفاوت با يكديگر دارند. اين دو سرمايهگذار در ظاهر و نگاه اول نقطه اشتراك چنداني با يكديگر ندارند اما به نظر ميرسد اگر اقدام مشتركي وجود داشته باشد كه بافت و شوارتز هر دو آن را انجام دهند، آن ويژگي احتمالا بسيار حياتي است و احتمال دارد راز موفقيت آنها باشد. بافت و شوارتز هر دو در مورد ماهيت بازارها عقايد مشابهي دارند. هنگامي كه اقدام به سرمايهگذاري ميكنند، توجه خود را به ميزان سودي كه انتظار دارند به دست آورند، معطوف نميكنند؛ در واقع آنها براي كسب پول سرمايهگذاري نميكنند. هر دو بيش از آنكه بر خلق پول اصرار كنند، تاكيدشان بر اين است كه متحمل زيان نشوند. آنها هرگز بيش از حد حوزه فعاليت خود را گسترش نميدهند و به عبارت ديگر به اندازهاي سرمايهگذاري ميكنند كه بتوانند آن را تحت كنترل و اختيار خود داشته باشند. توانايي آنها در پيشبيني بازار يا اقتصاد، به هيچوجه ارتباطي با موفقيت آنها ندارد.
هيچ تفاوتي ندارد كه شما همچون «وارن بافت» به دنبال معاملات بازار سهام باشيد، يا همچون «جورجي شوارتز» به دنبال معاملات آتي ارز باشيد، يا همچون «كارل آيكان» به دنبال تصاحب شركتهاي ارزانتر از ارزش واقعي آنها باشيد، يا از تحليل تكنيكال استفاده كنيد، از نمودارهاي شمعي ژاپني پيروي كنيد، به خريد املاك بپردازيد، به خريد تمام سهام ارزانقيمت يك شركت بپردازيد، از سيستم معاملات كامپيوتري استفاده كنيد يا تنها قصد پسانداز پول براي روز مبادا را داشته باشيد. با استفاده از اين روشها، بازده سرمايهگذاريهاي شما افزايش چشمگيري مييابد. در تمام اموري كه شما انجام ميدهيد، تفاوت ميان موفقيت و شكست در اتخاذ روشهاي صحيح ذهني است. اما تدابير ذهني سرمايهگذاران خبره نسبتا پيچيده است و براي درك اين تدابير بايد NLP را كه «مدلسازي» ناميده ميشود، به كار گرفت. مفهوم اصلي NLP اين است كه اگر كسي ميتواند به خوبي كاري را انجام دهد، هر شخص ديگري نيز ميتواند ياد بگيرد كه آن كار را به خوبي انجام دهد. بنابراين مبناي اصلي ما براي آشنايي و يافتن نقاط مشترك وارن بافت، جورجي شوارتز و ديگر سرمايهگذاران بزرگ مدلسازي براي دستيابي به موفقيتهاي مشابه آنها در بازارهاي پول و سرمايه است.
«كارل آيكان» كه ارزش خالص داراييهاي او در سال ۲۰۰۳ با جهش خيرهكننده ۵۲درصدي روبهرو و باعث شد وي در آن زمان در فهرست «فوربس» از ثروتمندترين افراد جهان قرار گيرد، جورجي شوارتز را به سرعت پشت سر گذاشت؛ «پيتر لينچ» و سرمايهگذاران افسانهاي ديگري چون «فيليپ فيشر»، «برنارد باروش»، «بيل ليپ شات» و... همگي دقيقا چنين روشهاي ذهني و مدلسازي مشابه بافت و شوارتز را به كار گرفتهاند؛ پس شما هم اگر ميخواهيد معاملهگر موفقي باشيد بايد روشهاي ذهني و مدلسازي را به كارگيريد. براي درك اهميت بحث مدلسازي و روشهاي ذهني بد نيست قصه «راز سنگ فيروزه» را با هم مرور كنيم. مرد جواني در يك روز زمستاني مسير طولاني پوشيده از برف را پشت سر گذاشت تا به خانه كيمياگر برسد. كيمياگر فيروزهشناس مشهوري بود. جوان ميخواست درباره فيروزه چيزهايي بداند. كيمياگر درحالي كه جارو به دست بود، او را به داخل خانهاش دعوت كرد و در كنار آتش چاي سبز داغي نوشيدند. كيمياگر سنگ سبزرنگي را در دست مرد جوان فشرد و شروع به صحبت درباره قورباغههاي درختي كرد. جوان از او عذرخواهي و تاكيد كرد كه آمده است تا درباره سنگ فيروزه چيزي بياموزد نه قورباغههاي درختي! كيمياگر سنگ را از او گرفت و او را به خانهاش فرستاد و از او خواست يك هفته ديگر بازگردد. جوان هفته بعد بازگشت و دوباره استاد سنگ ديگري در دستان او گذاشت و داستان را ادامه داد. دوباره مرد جوان حرف او را قطع كرد و دوباره كيمياگر او را به خانهاش فرستاد. هفتهها گذشت. ديگر مرد جوان كمتر حرف استاد را قطع ميكرد و روش دم كردن چاي سبز، تميز كردن آشپزخانه و جارو كردن خانه را هم ياد گرفته بود. بهار از راه رسيد و يك روز مرد جوان متوجه سنگي كه در دستش بود، شد و رو به كيمياگر گفت: «استاد! سنگي كه در دست دارم، سنگ فيروزه واقعي نيست!»