اولينِ اولينها
علي مسعودينيا
وقتي به نام قمرالملوك وزيري ميرسيم بايد فهرستي از اولينهاي ايران مدرن را ذيلش رديف كنيم و به سياههاي برسيم كه ماي امروز و اكنون را به حيرت واميدارد.
قمر اگرچه عمده شهرتش را مديون كارنامه موسيقايي پربار خويش است، اما حق اوست كه يكي از اولين زناني بشناسيمش كه در مقام يك كنشگر فرهنگي و اجتماعي كشورمان وارد عرصههايي شد كه تا پيش از او كسي شهامت ورود به آنها را نداشت. تا مدتها فعاليتهاي قمر در اين دو عرصه چندان فاش نشده بود، اما به يمن تاريخنگاريها و خاطرهنويسيهاي جديد، امروزه ميدانيم كه قمر پس از اينكه در عرصه هنر خود را تثبيت كرد، از نفوذ هنرش نهايت بهره را برد و توانست به دولتمردان زمانش نزديك شود و تابوهاي بسياري را براي زنان عصر خود بشكند. در همين تواريخ و خاطرات نقل است كه برايش پاپوش دوختند، تهديدش كردند و خواستند از راهش برگردد. اما او از پاي ننشست و چون يك عيار فرهنگي با قدرتمندان نشست و برخاست كرد و امتياز و امكانات گرفت و اين امتيازها و امكانات را به اقشار فرودست هبه كرد.
فارغ از اينها ميدانيم كه او چه انسان وارسته و بخشندهاي بود و چگونه درآمدهاي حاصل از ضبط صفحه و كنسرتهايش را خرج زنان آسيبپذير ميكرد و در عين حال سرپرستي و حضانت اطفال بسياري را مستقيم يا غيرمستقيم برعهده ميگرفت.
شگفتا كه نقل است همين زن بزرگوار در اواخر عمرش در مضيقه مالي بود و مهجور و دور از دنياي هنر و هنرمندان زندگي ساده و فقيرانهاي داشت. اما نميشود از قمر نوشت و هنرش را ناديده گرفت.
اينجا هم او از اولينهاست؛ اولين زني كه چنين به رديف موسيقي ايراني تسلط داشته و مهارتش در آواز زبانزد و الگوي نسلهاي پس از خودش بوده، يكي از اولين زناني كه صدايش روي صفحه موسيقي ضبط و ماندگار شد و البته اولين خواننده بسياري از تصنيفهاي مشهوري كه امروز هم آنها را بسيار ميشنويم و دوست داريم و زمزمه ميكنيم، اما شايد بسياري از ما ندانيم كه نخست قمر بوده كه اين تصنيفها را بهطور رسمي اجرا و ضبط كرده است: «آتش دل»، «مرغ سحر»، «امشب شب مهتابه»، «گريه كن»، «نرگس مست» و... حقا كه هنوز هم همانند او كم آمده به عرصه موسيقي ايران كه بتواند لطف و شيريني موسيقي مجلسي را چنين سحرآميز با تكنيك و ظرافت هنري درآميزد و به معجوني چنين متعادل و گوشنواز و آوايي چنين اثرگذار و ناميرا دست يابد.