فرياد شاهوار
اميرحسين وليان
1- اقــليمشنــاسـان و طبيعتشناسان معتقدند كه در فلات خشك و كمبارش ايران مهمترين منبع آبساز كوهستانهاي مرتفع به ويژه كوههاي با ارتفاع بيش از 3 هزار متر هستند كه ذخيرهگاه برف بوده و چشمهساران و رودبارها را به دشتهاي كمآب جاري ميكنند. نگاهي به نقشه جغرافيايي فلات ايران نيز نشان ميدهد كه بيش از 90 درصد سكونتگاهها و شهرهاي ما در حوزه آبريز كوهها و ارتفاعات مهم كشور به ويژه رشته كوههاي البرز و زاگرس واقع شدهاند. در استان سمنان كه كم آبترين استان كشور است(تا آنجا كه چند سالي است مسوولان استان براي انتقال آب از مازندران سخت در تلاشند) قطب جمعيت، كشاورزي و دامداري شهرستان شاهرود است كه در دامنه بلندترين قله البرز شرقي يعني شاهوار آرميده است. سابقه تمدني 8000 ساله در بسطام و جمعيت چند صد هزار نفري امروز در دشت شاهرود و بسطام همه در پناه كوهستان عظيم و بخشنده شاهوار شكل گرفته كه هزاران سال است منبع اصلي آبهاي سطحي و زيرزميني اين سرزمين است. از اين منظر شاهوار، شاهرگ حياتي شاهرود و بسطام و صدها روستاي تابعه آن است.
2- چند سالي است كه معدن روباز و گسترده بوكسيت(براي انتقال به كارخانهاي به جاجرم در خراسان) بدون كمترين توجهي به اهميت و جايگاه حياتي كوهستان شاهوار در حال زير و رو كردن آن با انفجار و جادهسازي و خاكبرداري عظيم و گسترده است به طوري كه تاكنون بيش از 2 ميليون متر مربع از دامنههاي شاهوار تا ارتفاع 3000 متري آن كاملا تخريب و عاري از پوشش گياهي شده است. صدها درخت ممنوعالقطع اٌرس و ميليونها بوته مرتعي ريشهكن شدهاند و طرحهاي توسعه معدن وسعتي چند برابري را مد نظر دارند.
نيك ميدانيم، كوهساري كه پوشش گياهي خود را از دست بدهد به جاي ذخيره باران و برف، منبع سيلاب و ريزگرد خواهد شد.(همچنان كه آمار وقوع سيل در استانهاي شمالي در دو دهه اخير 80 برابر شده و علت اصلي آن تخريب پوشش گياهي ارتفاعات اعلام شده است.)
3- اينك با معادلهاي عجيب روبهرو هستيم: در اين سو شهرستاني با 300 هزار جمعيت كه مهمترين منبع آبي و پشتوانه تاريخ و تمدن و حياتش شاهوار است و هر گونه دستاندازي و تخريب اين شاهرگ حياتي، زندگي حال و آينده صدها هزار نفر را تهديد ميكند و در آن سو كارخانه آلوميناي جاجرم كه دهها منبع ديگر براي تامين ماده اوليه بوكسيت دارد(و در زمان احداث آن اصلا معدن شاهوار اكتشاف نشده و محاسبهاي روي آن نشده بود). معادن فعالي در استانهاي يزد، كرمان و سمنان وجود دارد و معادني نيز كه هنوز بهرهبرداري از آن آغاز نشده و ميتواند بدون هيچ وقفهاي در توليدات خود از ساير معادن و منابع، نياز خود را مرتفع كند(و شاهد آنكه پس از ماهها تعطيلي معدن بوكسيت شاهوار مسوولان آلوميناي جاجرم اخيرا اعلام كردند كه 6 درصد افزايش توليد هم داشته است.)
نكته حائز اهميت آن است كه مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي نيز در گزارش كارشناسي و مفصل خود در تابستان ۹۷ تمامي نكات ذكر شده فوق را تاييد كرده است.
4- بر همين اساس تشكلهاي زيست محيطي و طبيعت دوستان شاهرود، پويش مدني و قانونمندي را طي چند سال اخير براي تعطيلي معدن بوكسيت تحت عنوان «پويش نجات شاهوار» آغاز كردند. با دعوت از صاحبنظران مطرح كشور، برگزاري همايشهاي علمي و انتشار مقالات متعدد موفق شدند، جمع كثيري از مردم شهرستان و نيز مسوولان عاليرتبه شاهرود(امام جمعه محترم، فرماندار و نماينده مجلس شوراي اسلامي) را نيز با خود همراه كنند. نامهنگاريهاي متعددي انجام شد، تجمعات اعتراضي پي در پي برگزار و طوماري با 18000 امضا به محضر مقام معظم رهبري ارسال شد و سرانجام در اوايل سال 1398 حكم تعطيلي موقت معدن بوكسيت به علت تخريب گسترده و زير پا گذاشتن مكرر قوانين صادر شد. در پي آن لابيهاي قدرت و ثروت حامي معدن بوكسيت، فعاليت گستردهاي را آغاز كردند(لازم به يادآوري است كه سابقه اختلاسي 600 ميليارد توماني در آلوميناي جاجرم در رسانههاي كشور انعكاس وسيع داشته و نماينده شاهرود بارها از پخش پولهاي كثيف توسط معدن رسما گله كرد). فرماندار شجاع شاهرود كه به علت تخريب گسترده كوهستان شاهوار توسط معدن مقابل آنان ايستاده بود ناگهان از شاهرود منتقل شد و نماينده جسور شهرستان نيز در اسفند ۹۸ به مجلس راه نيافت. دست آخر ويروس كرونا مردم را از برگزاري همايش و تجمع باز داشت تا آنكه اكنون شائبه بازگشايي معدن بوكسيت، جمعيت بزرگي از ساكنان شهرستان شاهرود را نگران كرده است.
5- مردم آگاه و نجيب شاهرود، بارها در همايشها و تجمعات گسترده پيام خود را با صداي رسا اعلام كردهاند كه براي نجات زندگي خود و فرزندانشان هرگز از پاي نخواهند نشست و تا تعطيلي كامل معدن بوكسيت، پويش «نجات شاهوار» را ادامه خواهند داد.
اما امروز پرسشي مهم بر اذهان اين مردم سايه افكنده است: اينكه آيا براي مسوولان عالي و تصميمگيران كشور، حق زيستن و سلامت مردم، محلي از اِعراب دارد؟ آيا قانون حرمتي دارد؟ آيا خواست اكثريت مردم و مسوولان يك شهرستان ارزشي دارد؟ يا همه چيز قابل خريدن است؟ يا همه تصميمگيريها در لابيهاي پشت پرده و براساس روابط و رانت و چند درصد سود بيشتر يك كارخانه شكل ميگيرد؟ چند سيل ويرانگر ديگر لازم است تا مسوولان ما به اصول توسعه پايدار احترام بگذارند و دست از گزينههاي توسعه ناپايدار و ويرانگر بردارند؟ و مردم ما تا كي بايد تاوان ندانمكاريهاي آنان را پس دهند؟
نماينده تشكلهاي زيست محيطي شاهرود