ادامه از صفحه اول
جستوجوي هژمون حقوقي
در اين صورت هنوز راه براي جلوگيري از رويكرد امريكا بسته نشده است. كشورهاي طرف برجام از جمله بريتانيا، فرانسه، چين و روسيه در كنار آلمان ميتوانند از اجراي قطعنامههايي كه به شكل غيرقانوني توسط امريكا ادعاي از سرگيري اجراي آنها اعلام ميشود، خودداري كنند. قاعدتا حتي در تحميل بازگشت قطعنامههاي تحريمي پيشين به جامعه جهاني، كشورهاي جهان ميتوانند در مقابل اين زورگويي نافرماني كنند. همه كشورهاي جهان ميدانند كه ايران تعهدات خودش در قالب برجام و قطعنامه 2231 را انجام داده است و حتي كاهش تعهداتش هم نقض برجام نبود، بلكه در چارچوب مفاد برجام بود.
ايران اعلام آمادگي كرده است كه هر زمان طرفهاي مقابل تعهدات خودشان را كامل اجرا كنند، تمامي اقدامات متقابلش را به عقب بازگرداند. در چنين شرايطي همه كشورهاي عضو برجام و جامعه جهاني براي حفظ اعتبار شوراي امنيت، قطعنامه 2231 و برجام، ميتوانند ادعاي امريكا را ناديده بگيرند. با ناديده گرفتن تلاش امريكا براي احياي تحريمهاي شوراي امنيت، شرايط بينالمللي در مقابل ايران ثابت باقي ميماند و آنچه در جريان است، تحريمهاي ثانويه يكجانبه عليه ايران و جامعه جهاني است.
ممكن است عدهاي بگويند امريكا توانسته است كشورهاي ديگر جهان را مجبور كند كه حتي بدون اجراي قطعنامههاي 6گانه هم تحريمهاي يكجانبهاش عليه ايران را رعايت كنند، چگونه ممكن است طرفهاي برجام بتوانند با از سرگيري اجراي اين قطعنامهها و تبديل شدن آنها به اهرم بينالمللي در دستان امريكا، در مقابل خواست امريكا مقاومت كنند؟ واقعيت اين است كه امريكاييها تاكنون با استفاده از هژمون مالي خودشان و سلطه دلار بر نظام مالي و بانكي جهان توانستهاند عملا جلوي مبادلات مالي و تجاري ايران را با كشورهاي ديگر به ويژه همپيمانان اروپاييشان بگيرند. اما اين توان امريكا در حد نفي دسترسي ديگران به امكانات تبادلات مالي است، قرار نيست امريكا در بعد ايجابي هم بتواند آنها را وادار به انجام اقداماتي كند.
امريكا با تحريمهاي ثانويه، كشورهاي جهان را مجبور كرده است كه «اقداماتي را انجام ندهند» اما واقعا ترديد جدي وجود دارد كه در ادامه اين مسير امريكا بتواند بقيه كشورهاي جهان را وادار كند «اقداماتي مضاعف را انجام بدهند.» همانگونه كه هفته پيش مشاهده كرديم، بهرغم فشار و تهديد امريكا، 13 كشور عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد به قطعنامهاي كه امريكا ميخواست راي ندادند و از اجابت خواست امريكا امتناع كردند.
تركيب آراي شوراي امنيت در قطعنامه تمديد تحريمهاي تسليحاتي امريكا، نشان ميدهد كه امتناع كشورهاي جهان از همراهي با امريكا، فقط از روي دلسوزي براي ايران نبود بلكه يك گام عملي و واضح بود كه نشان ميداد كشورهاي جهان نميخواهند اجازه دهند امريكا هر كاري كه دوست دارد ميتواند در جهان انجام دهد.
اگر امريكا بتواند به نحوي، با فشار، اجبار و دور زدن ساز و كارهاي حقوقي، به نوعي مكانيسم ماشه را بدون مبناي حقوقي و اجراي قواعد بينالمللي فعال كند، شرايط پيچيدهاي در شوراي امنيت سازمان ملل رقم خواهد خورد كه نظم پيش از خود را به هم ميزند و كشورهاي باقيمانده در برجام در موقعيت سختي قرار ميگيرند كه انتخاب نهايي خود را براي نظم جديد برگزينند. از يك طرف اگر از امريكا پيروي كنند، ايران را به سمت اقدامات راديكالي مانند لغو تعهد به پروتكلهاي الحاقي، خروج از برجام، كاهش تعهدات همكاري با آژانس به نص پيمان عدم اشاعه و حتي خروج از انپيتي سوق ميدهند. از طرف ديگر اگر بخواهند از برجام حمايت كنند، عملا يك مناقشه حقوقي ميان امريكا و جهان ايجاد ميشود كه امريكا مدعي اجراي 6 قطعنامه شوراي امنيت است و جامعه جهاني مدعي بياثر بودن آنها. علاوه بر اين يك رويه شديدا خطرناك در نظام حقوق بينالملل شكل ميگيرد كه يك كشور ميتواند تمامي تعهدات خود را در يك توافق بينالمللي و يك قطعنامه شوراي امنيت ناديده بگيرد، اما همچنان از مزايا و منافع آن بهرهمند شود. در صورت موفقيت امريكا در فعال كردن مكانيسم ماشه، عملا يك ضربه اساسي به نظام بينالملل وارد ميشود.
از رفيقدوست تا فتاح
رفيق دوست سپس درباره نحوه ختم اين ماجرا اينگونه توضيح ميدهد: «در اول مسووليتم خدمت مقام معظم رهبري رسيدم و گزارشي از وضعيت املاك بنياد را ارايه دادم. خدمت آقا عرض كردم كه بهتر است تعيين تكليفها از سپاه شروع بشود تا بقيه تبعيت بكنند. آقا فرمودند شما از طرف من ماموريت داريد كه اين كار را انجام بدهيد. نظر آقا اين بود كه وضعيت املاك به سه شكل روشن بشود، املاكي كه در دست سپاه است و براي اداره امور سپاه ضرورت دارد، به سپاه واگذار كنيم. املاكي كه اصلا بيخود تصرف شده و مورد نياز نيست از سپاه بگيريم و املاكي كه براي سپاه زياد است، آنجا را پس بگيريم و جاي كوچكتر بدهيم، دقيقا طبق نظر ايشان عمل كرديم.نمايندههايي از طرف سپاه و بنياد مشخص شدند، من هم در جريان كار بودم و تكليف همه املاك در تصرف سپاه روشن شد. همين كار را با جهاد سازندگي كرديم.يكي از جاهايي كه آقا تقريبا گفتند دست به تركيبش نزنيم مدارس بود. چند ساختمان بنياد در اجاره وزارت نفت بود و اجاره خيلي كم ميداد. با آقاي آقازاده وزير نفت قرار گذاشتيم و گفتيم ديگر اجاره نميدهيم يا خالي كنيد يا بخريد.تقريبا الان ديگر كمتر جايي است كه تكليفش روشن نشده باشد.» اين كتاب در سال 1394 منتشر شده و در زمان انتشار بيست و يك سال از ماجرايي كه رفيقدوست به آن اشاره كرده گذشته است. حالا در اين ماجرا يا رفيقدوست بخشي از ماجرا را بيان نكرده يا فتاح اطلاعي از سوابق ماجرا نداشته است. نكته قابل تامل ديگر اينكه طرح چنين مباحثي در صدا و سيما و در برنامهاي زنده چه هدفي را دنبال ميكند و مشخصا مخاطبان رسانهها {مردم} چه كمكي به حل و فصل اين موضوع ميتوانند انجام بدهند كه فتاح اينگونه مساله را رسانهاي كرده است؟ آيا قرار است ما مخاطبان سيما براي صيانت از اموال بنياد زنجيره انساني تشكيل بدهيم و هشتگ درست كنيم تا اموال بنياد به آن مجموعه بازگردانده شود يا صرفا يك سوژه تلخ و گزنده و تا حدودي غيرواقعي {مطابق سخنان رفيق دوست و واكنشهاي اين روزها} به فهرست خبرهاي تلخ اضافه شود؟