درآمدي به نظريهشناسي معاصر به روايت فرزان سجودي مصادف با سالروز تولدش
متافيزيك اكنون: از نشانهشناسي كاربردي تا انديشه انتقادي
سيد حسين رسولي
آقاي فرزان سجودي در گفتوگويي تاكيد ميكند: «باز هم از آن سوالاتي است كه نميتوانم به آن پاسخ قطعي بدهم.» (دهقان، ۱۳۹۶) اين پاسخ را بارها از زبان آقاي سجودي در كلاس «آشنايي با نظريههاي معاصر» در دوره كارشناسي ارشد رشته كارگرداني تئاتر در دانشگاه هنر شنيديم. در واقع، اين شيوه انديشه او بود كه اين روزها آن را اصل و اساس علوم انساني ميدانند. جالب است كه بسياري از هنرجويان وقتي وارد دانشگاه ميشوند، علاقه شديدي به هنر معاصر و آوانگارد دارند ولي اين علاقه را با كلي از انديشههاي رمانتيك و ايدهآليستي ميآميزند كه در آن همهچيز قطعي است! فرزان سجودي از جمله استاداني بود كه با رفتار، مقالهها و كتابهاي خود طريقه بهتري از تفكر را آموزش ميداد. يكي از مشكلهاي جامعه روشنفكري و آكادميك ما برچسبزدنهاي ساده و سطحي است كه به واسطه اين نوع از تفكر، فرزان سجودي را تنها در زمره افراد فعال در زمينه نشانهشناسي ميدانيم؛ هرچند كه به كلي غلط باشد! او شخصيتي چند بعدي دارد و در زمينههاي شعر، ادبيات، تئاتر، سينما، ترجمه، معماري، روايتشناسي، مقالهنويسي، دين، فلسفه، تاريخ و... مطالبي منتشر كرده است اما اعتقاد دارم كه كار اصلي او را بايد در زمينههاي نظريهشناسي، تاريخ انديشه و مطالعات فرهنگي بدانيم. البته كه سجودي در زمينه نشانهشناسي كتابها و مقالههاي بيشماري منتشر كرده است اما نبايد فراموش كنيم كه او مطالبي از ميشل فكو، يورگن هابرماس، ژاك دريدا، رولان بارت، والتر بنيامين، تئودور آدورنو، ژاك لاكان، لودويگ ويتگنشتاين و... ترجمه كرده است. سجودي در ادامه مصاحبه خود ميگويد: «[...] با رويكرد محافظهكارانه حاكم بر فضاي آكادميك ايران در تعارض است مثلا الان نشانهشناسي اجتماعي رشته بسيار به روزي است و كارهاي زيادي روي آن ميتوان انجام داد اما اگر دانشجويي در اين حوزه بخواهد نشانهشناسي اجتماعي كار كند استادانش ميگويند مگر فردا نميخواهي جايي استخدام شوي؟» (همان، ۱۳۹۶) او هميشه عليه محافظهكاري بود حتي دست به نقد نشانهشناسي و تفكرهاي ساختارگرايانه هم ميزد و با افرادي چون ما كه علاقهمند به نظريههاي انتقادي و راديكال بوديم رفتار بسيار خوبي داشت. او نظريه و دانش را از زندگي روزمره و اكنون خودش دور نميدانست و ميگويد: «در شهر گلپايگان كه زادگاه من است، هنوز بعضي اصطلاحات زبان مطربي وجود دارد. البته با احتياط اين حرف را ميزنم چون چند سالي است كه با آنجا ارتباط نزديك ندارم.» (همان، ۱۳۹۶) فرزان سجودي هميشه با احتياط نظر ميداد و شخصيتي پرخاشگر نداشت و براي ما كه تئاتري بوديم با شور و هيجان يك اجراگر، درسهايش را پيش ميبرد.
نشانهشناسي كاربردي و نظريههاي ژاك دريدا
آقاي سجودي رويكردي جدي به نظريه دارد. يادم ميآيد اولين كتابي كه در اين زمينه خواندم با ترجمه روبرت صافاريان بود و نامش «نشانهشناسي سينما» به قلم كريستين متز بود. سجودي هم كه از دهه ۱۳۷۰ در مجلههاي روشنفكري و آكادميك فعال بود كتاب «نشانهشناسي تئاتر و درام» به نويسندگي كر الام را براي اولينبار منتشر كرد. اين كتاب، امروز يكي از منابع اصلي در بين دانشجويان تئاتر شده است كه فرزان سجودي ميگفت بايد ويراست جديدي هم از آن منتشر كند. يكي از كتابهاي باليني خود من و دوستان پژوهشگر تئاتر، «نظريه در تئاتر» به نويسندگي مارك فورتيه است كه آقاي سجودي با همكاري نريمان افشاري آن را ترجمه كرده است. از تاثيرات اين كتاب هر چه بگويم كم گفتهام چون تحولي اساسي در زمينه مقالهنويسي و پژوهشهاي تئاتر ايجاد كرد. سجودي هميشه روحيهاي انتقادي داشته و در مقالهاي با عنوان «كدام نشانه؟ كدام نشانهشناسي؟» كه در سال ۱۳۸۴ منتشر شد به نقد نوشتهاي ديگر پرداخته است. او در همان ابتدا عنوان ميكند: «در فصلنامه خيال شماره ۱۲ مقالهاي خواندم از محمد نقيزاده با عنوان «معناي نشانهها: جان جلوههاي هنري». اشكالات اصطلاحشناختي و نظري اين مقاله توجه نگارنده را به خود جلب كرد و انگيزه نگارش اين مطلب و شرح برخي آشفتگيهاي مقاله مزبور از منظر نشانهشناسي نظري شد.» (سجودي، ۱۳۸۴) آقاي سجودي با ترجمه «تاريخيگري و محدوديتهاي نشانهشناسي» به قلم آلن كالكوهون نيز به نقد نشانهشناسي محافظهكار پرداخت. دكتر سجودي در ابتداي آن نوشت: «در پايان مقاله، نويسنده دوباره به مقايسه زبان و معماري ميپردازد و نشان ميدهد كه معماري را بر خلاف زبان، نميتوان به مجموعهاي از عناصر دلبخواهي (يا رابطه دلبخواهي ميان دال و مدلول) فروكاست. به علاوه، نشانههاي معماري، به لحاظ ماهيت اجتماعي معماري، خنثي نيستند و حاوي ارزشند.» (كالكوهون، ۱۳۸۳) بايد تاكيد كنيم آقاي فرزان سجودي در زمينه ترجمه نظريههاي آقاي ژاك دريدا كارهاي مهمي داشته است. يكي از اولين كتابهاي مرجع در اين زمينه توسط آقاي پيام يزدانجو چاپ شد كه «شالودهشكني» نام داشت و بهشدت هم مورد انتقاد افرادي چون سجودي قرار گرفت زيرا آنان واژه «واسازي» را براي نظريه كليدي دريدا انتخاب كرده بودند. بعدها در كلاسهاي فلسفه دانشگاه تهران يكي از استادان از واژه «ساختگشايي» استفاده كرد و به نقد ديگر ترجمهها پرداخت. آقاي مهدي پارسا نيز كتاب «درباره گراماتولوژي» دريدا را به همراه مقالهها و كتابهاي ديگري از او ترجمه كرد ولي آقاي عبدالكريم رشيديان بود كه اصليترين كتاب دريدا يعني «نوشتار و تفاوت» را به فارسي درآورد و در ۱۳۹۶ برنده كتاب سال ايران شد. «نوشتار و تفاوت» مجموعهاي از نخستين مقالات دريداست كه در سال ۱۹۶۷ منتشر شد و در ميان آثار او جايگاهي ممتاز دارد. دريدا در هريك از اين مقالات كه نوعي سكوي پرتاب شمرده ميشوند، بعضي درونمايههاي بنيادي و روشهاي كليدي انديشمندان بزرگ عصر خويش (روسه، فوكو، ژابس، هوسرل، هايدگر، لويناس، آرتو، فرويد، باتاي، لوي استروس و…) را مورد سنجش قرار ميدهد. اين كتاب براي تئاتريها بسيار مهم است زيرا مقالهاي درباره آنتونن آرتو در آن موجود است و دريدا يكي از نظريهپردازان كليدي معاصر است كه به تئاتر هم پرداخته است. يادم ميآيد كه آقاي سجودي به برخي مترجمان خرده ميگرفت كه بدون پژوهش و بررسي دست به ترجمه ميزنند چون برگردان تفكر نظريهپردازان به زبان فارسي كاري بس سخت و سترگ است. اين استاد دانشگاه «نامهاي به يك دوست ژاپني» به قلم دريدا را در سال ۱۳۸۰ در فصلنامه زيباشناخت (شماره ۵ پياپي) منتشر كرد كه تاثيري عميق داشت. سال بعد هم آقاي سعيد توكلي پارسان همان مطلب را در كلك دوره جديد (شماره ۱۶ پياپي) ترجمه كرد. از سوي ديگر، آقاي سجودي تصميم گرفت مجموعهاي از مقالههاي اساسي خود را با عنوان «نشانهشناسي كاربردي» در دهه ۱۳۸۰ منتشر كند كه در دانشگاه هم تدريس ميشد. اين كتاب خيلي مورد توجه قرار گرفت و چند كارگردان بودند كه هر روز درباره آن گپ ميزدند. دكتر سجودي در كلاسش ميگفت يكي از كارگردانان مشهور سينما به دانشگاه هنر آمده بود، ولي سر كلاسها شركت نميكرد كه علت را از او جويا ميشود، ولي آن كارگردان ميگويد علاقهاي به خواندن ندارد چون مشغول توليد هنر است! آقاي سجودي هم به او پاسخ ميدهد: «براي همين است كه كارهايتان قابل ديدن نيست.» اين موضوع را گفتم تا تاكيد شود او طبعي خشك، جدي و عصاقورتداده ندارد و هميشه با شوخي و هيجان كلاسهاي خود را پيش ميبرد. اين مترجم و عضو هيات علمي دانشكده سينما و تئاتر دانشگاه هنر تهران در نشست «سينما و ترجمه» ضمن اشاره به طبقهبندي انواع ترجمه از منظر رومان ياكوبسون ميگويد: «تصوير و متن هركدام دنياها و فضاهاي متفاوتي را از منظر نشانهاي دارند و نبايد يكي را برتر از ديگري دانست.» ايشان هيچگاه بين نشانهها تبعيض قائل نميشود زيرا همه «نظامهاي نشانهاي» را دوست دارد و هميشه هم تكرار ميكرد: «هر چيزي روي صحنه تئاتر، نشانه است.»
«ديدزدن» فرهنگي و «ايده هنر» پل والري
آقاي سجودي در نشست «سينما و ترجمه» اشاره ميكند: «ترجمه پنجرهاي را فراهم ميسازد كه ما ميتوانيم از طريق آن ديگري را «ديد» بزنيم و من عمدا اين فعل «ديدزدن» را به كار ميبرم. ما از اين «ديد زدن» به ديگري لذت ميبريم و به تدريج ــ با معنايي كه نشانهشناسان فرهنگي از ترجمه به دست دادهاند ــ ما از اين «ديد زدن» بخشهايي از «ديگري» را از آن خود كرده و در درون فرهنگ خود رسوب ميدهيم.» (سجودي، ۱۳۹۴) نويسنده كتاب «نشانهشناسي: نظريه و عمل» ادامه ميدهد: «در نتيجه پوياترين و اصليترين سازوكار بقا يا ادامه حيات يك فرهنگ همين «ترجمه» است، چرا كه اگر شما اين آستانه نگريستن به «ديگري» و از آن خود كردن «ديگري» را از يك فرهنگ بگيريد، گويي رگهاي حياتي تغذيهكننده آن را گرفتهايد.» (همان، ۱۳۹۴) سجودي در ادامه با اشاره به اين نكته كه فرهنگها هرگز نميتوانند در درون خود زندگي كنند، اظهار ميكند: «فرهنگ و محصولات فرهنگي در كل تاريخ محصول همين بدهبستان با ديگري يا محصول تماشاي ديگري بوده است. آن چيزي كه ما بايد در يك فرهنگ به آن بباليم، اين فرآيند بدهبستان با ديگري يا از آن خود كردن ديگري است.» آقاي سجودي هميشه به بدهبستانهاي فرهنگي به مثابه «ديدزن» اشاره ميكرد كه دليل اصلي ترجمههاي او را هم نشان ميدهد. يكي از مطالبي كه او ترجمه كرد و بسيار روي خود من تاثير گذاشت نوشته «ايده هنر» به قلم پل والري بود. والري تاكيد ميكند: «مشهودترين ويژگي كار هنري را ميتوان بيفايده بودن آن دانست.» (والري، ۱۳۸۰) كه در ادامه به تحليل اين جمله عجيب ميپردازد. يك مقاله جالب ديگر را هم مثال بزنم كه آقاي سجودي ترجمه كرده است و بحث را تمام كنم، منظورم مقاله «آدورنو و متافيزيك مدرنيسم: مساله هنر پسامدرن» به قلم پيتر آزبرن است. اين ترجمه روي خود من تاثير گذاشت. آزبرن در همان ابتداي مقاله خود ميگويد: «نقطه آغاز طرح فلسفي آدورنو رد ايدهآليسم بود». (آزبرن، ۱۳۷۸) خواندن اين مقاله عميق را از دست ندهيد. در اين نوشتار كوتاه نميتوان به كارنامه پر بار استاد فرزان سجودي پرداخت ولي او هميشه بين پژوهشگران و هنرمندان تئاتر و سينما محبوب بود زيرا كارش را بلد است و زحمت فراواني هم در ترويج علم و هنر كشيده است.
منابع
آزبرن، پيتر (۱۳۷۸) . «آدورنو و متافيزيك مدرنيسم: مساله هنر پسامدرن». ترجمه: فرزان سجودي. فارابي شمارههاي ۳۲ و ۳۳.
دهقان، شقايق (۱۳۹۶). گفتوگو با دكتر فرزان سجودي: زبانهاي برساخته، مرزبندي ميان خود و ديگران. مجله آزما. بازنشر در سايت انسانشناسي و فرهنگ. آخرين بازديد ۳۱ مرداد ۱۳۹۹.
سجودي، فرزان (۱۳۸۴). «كدام نشانه؟ كدام نشانهشناسي؟» خيال، فصلنامه فرهنگستان هنر، شماره ۱۳.
- (۱۳۹۴) . «تصوير و متن هركدام فضاهاي متفاوتي از منظر نشانهاي دارند». سايت فرهنگ امروز. آخرين بازديد ۳۱ مرداد ۱۳۹۹.
كالكوهون، آلن (۱۳۸۳). «تاريخيگري و محدوديتهاي نشانهشناسي». ترجمه: فرزان سجودي. خيال، فصلنامه فرهنگستان هنر، شماره ۱۰.
والري، پل (۱۳۸۰). «ايده هنر»، ترجمه: فرزان سجودي. بيداري، شماره ۱۱.