درباره فرزان سجودي و آثارش
استاد نشانهها
احسان زيورعالم
براي دانشجويان دانشكده سينما و تئاتر، نام يك استاد واجد نوعي هيجان است. وروديهاي جديد در همكلامي با قديميها در حياط پشتي دانشكده، در پي يافتن خوبها و بدهاي تدريس، بيش از هر نامي كنجكاو نام فرزان سجودي ميشوند. استادي كه تحصيلاتش در حوزه تئاتر نيست؛ اما تا بدين جاي كار پركارترين استاد پاياننامههاي مقطع كارشناسي ارشد تئاتر است. كسي كه جوانياش را صرف خواندن زبان انگليسي كرده بود، دنياي آكادميك خود را با زبانشناسي و نشانهشناسي گره زده بود. سجودي غول آخر تدريس بود، استاد واحدهاي پاياني. طول ميكشيد تا پاي منبرش مينشستي. خودش هم ميگفت منبري است و اين برآمده از شجره ملايي خانوادگياش است. سخنور قهاري است و در يافتن واژگان خلاق است. انگار همواره براي دالهاي حرفهايش، مدلولهاي نابي در آستين دارد.همين شمايل پرهيجانش در كلام و بمباران كردنهايش با جستارهاي ناب، او را محبوب دانشجويان ارشد ميكرد. متقاضيان راهنمايي او براي پاياننامهها، بايد در يك نبرد جانانه شركت ميكردند. سهم هر استاد مشخص بود و تعداد طالبان ماجرا افزون. نتيجه آنكه در كتابخانه دانشكده سينما و تئاتر، نام سجودي بر تارك پاياننامههاي سورمهاي رنگ ميدرخشد؛ اما اين محبوبيت خطرآفرين هم بود.خطر عمده در اين بود كه بخش مهمي از پژوهشهاي دانشگاهي حوزه تئاتر رويهاي يكسويه مييافت. در سالهاي دانشجويي تمايل زياد به مسائل نشانهشناسي مشهود بود، هرچند سجودي محل رجوع رويكردهاي فلسفه انتقادي و هواداران فوكو نيز بود؛ اما در نهايت او دلالت بر نشانه داشت و نوعي تمركزگرايي بر مساله نشانه شكل گرفته بود. با اين حال، شيوه فكري فرزان سجودي و اين انباشت مطالعاتي در حوزه نشانه، منجر به نوعي آگاهي جمعي نميشد. نمونه بارزش را ميتوان در حال و احوال روزنامهها يافت، جايي كه هنوز نشانهها و نشانهشناسيها به نوعي تحريف تقليل يافته است. جاييكه برخي سخنرانان محبوب با استفاده از واژه نشانه و تاكيد عجيبشان بر نشانهشناسي، وضعيتي عموما كمدي از منظر علم نشانهشناسي فراهم كردهاند و به واسطه عدم رشد مطالعات دانشگاهي در اين حوزه، كماكان قدرت كلامي آن سخنرانان بر مطالعات چيره ميشود.اما فرزان سجودي وجه مثبت ديگري داشت كه كمتر دوستدارانش از آن تبعيت كردهاند. چندي پيش در يك لايو اينستاگرامي از كتاب جديدش با عنوان «نشانهشناسي انتقادي» ياد ميكند كه در آن نگاهي تازه به رشته محبوبش دارد. پيش از اين سجودي و آثارش، منادي «نشانهشناسي كاربردي» بودند، رويكردي كه در كنار موافقان بسيار، مخالفاني داشت و در سالهاي اخير نيز برخي نقدهايي تند نسبت به درستي چنين نگاهي نگاشته بودند؛ اما سجودي شايد ويتگنشتاينوار نسبت به رويكرد سابق خود نقادي كرده و به گفته خودش در كتاب جديد آثار سابقش را مورد نقد قرار داده است. در سالهاي اخير، بيماري و فشارهاي بسيار در فضاي دانشگاهي مردم محبوب دانشكده سينما و تئاتر را مجبور به ترك وطن ميكند، هرچند هنوز تصوير او در راهروي گروه تئاتر دانشگاه هنر پابرجاست و نامش در فهرست اعضاي هيات علمي ديده ميشود و اين اميد وجود دارد رفتنش موقتي باشد. با اين حال، او در غربت كماكان پرانرژي است. نوشتار جديدش باز او را برجسته ميكند. با نگاهي به مهمترين چهرههاي دانشگاهي حوزه تئاتر، كمتر استادي را مييابيم در اين سالها چون سجودي دست به قلم شده باشد و درباره نگاه تئوريك خود قلمفرسايي كرده باشد. او حتي در مقام كنشگر نيز فعال بوده است و نمونه اخيرش را در جدال ميان حسين پاينده و ليلا صادقي ميتوان جستوجو كرد، جايي كه او در يادداشتي از اظهارنظرهاي صادقي حمايت كرد.