• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4724 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱ شهريور

درباره دكتر «فرزان سجودي»

هميشه مي‌توان از او آموخت

رامتين شهبازي

سر كلاس درس روايت‌شناسي همواره از يك مفهوم صحبت مي‌كنم با عنوان: «اومولت» (Umwelt)‌. دكتر احمد پاكتچي در تعريف اومولت آورده است: «بنيادهاي زيست‌شناختي كه براي مطالعه يك زينده غيرانساني و انساني در مركز مطالعه ارتباط و دلالت قرار دارد.»...[ ] يا در تعريفي ساده‌تر «جهان آن‌گونه كه از سوي موجودات زنده ديده مي‌شود.» براي ما انسان‌ها آنچه بر اومولت تاثير مي‌گذارد بخشي خودآگاهانه و بخشي ناخودآگاهانه است. جغرافياي محل زندگي ما ناخودآگاهانه است، اما كتابي كه براي مطالعه انتخاب مي‌كنيم يا دوستي كه براي هم صحبتي مي‌گزينيم، آگاهانه است. هميشه اينجاي كلاس كه مي‌رسم مي‌گويم براي نمونه با اساتيدي آشنا مي‌شويم كه زندگي ما به پيش و پس از آشنايي با ايشان تقسيم مي‌شود. در اين قسمت فوري مي‌گويم براي خود بنده اين فرد دكتر فرزان سجودي است. با دكتر سجودي نيمه دهه 80 در كلاس‌هاي نشانه‌شناسي شهر كتاب بخارست آشنا شدم. اما آشنايي عميق‌تر به سال 1390 باز مي‌گشت كه ايشان داور جايزه پژوهش جشنواره تئاتر دانشگاهي بود و خوشبختانه مقاله بنده و دوستم دكتر محمد هاشمي مورد تاييد ايشان قرار گرفته بود. همزمان مشغول نگارش پايان‌نامه كارشناسي ارشد بودم و اين حسن توجه ايشان سبب شد تا قبول كنند مشاوره بنده را برعهده گيرند. از همانجا بود كه مراودات ما بيشتر شد. جايي كه توانست بر زندگي بنده تاثير بگذارد. دو نكته را در ايشان به قوت يافتم: 1- حسن خلق آكادميك و 2- حسن خلق انساني.
در زمينه آكادميك دكتر سجودي بسيار معلم جدي است. درگير هيچ مناسباتي نمي‌شود و در كمال دوستي، ذره‌اي از بحث‌ها با مماشات عبور نمي‌كند. ايشان در عرصه هنر توانست با ممارست در حوزه زبان‌شناسي و نشانه‌شناسي دريچه‌هاي تازه‌اي را براي دانشجويان گشوده و به نوبه خود در شكل‌گيري پژوهش‌هاي جديد راهگشا باشد. كمتر تن به قبول و راهنمايي پايان‌نامه با موضوعات تكراري داد و اين اتفاق در زمينه مقالات و پژوهش‌هاي فردي ايشان نيز رخ نمود و جمع اين دو نكته سبب مي‌شود تا آثارشان همواره محل رجوع باشد. همين نكته بزرگ‌ترين آموزه ايشان براي من بود كه پس هر مقاله -جدا از امتيازات اداري علمي كه هدف ثانويه است- بايد يك نكته و كشف تازه نهفته باشد؛ نكته‌اي كه تاكنون كمتر مورد مداقه قرار گرفته است. او در زمينه ترجمه هم جزو اساتيدي به شمار مي‌آيد كه مباحث تخصصي رشته خود را به علاقه‌مندان عرضه كرد و همين نكته سبب شد تا با ترجمه‌هايي 
رو به رو شويم كه خلدست و بكر به شمار مي‌آيد. يكي از نكاتي كه در امر ترجمه در ايران مغفول واقع شده، مقوله ترجمه تخصصي است. سجودي چيزي را ترجمه مي‌كند كه همزمان آن را تدريس مي‌كند و همين سبب مي‌شود در نيازسنجي انتخاب كتاب و آنچه ارايه مي‌دهد گزيده و سنجيده عمل كند. يكي از عواملي كه ما امروز از او به عنوان استادي «تاثيرگذار» ياد مي‌كنيم. 
 دكتر سجودي همواره در قالب معلمي پرشور ظاهر مي‌شود. گفتار و زبان بدن او در تدريس فوق‌العاده است. اين شور براي بنده همواره نشان از دو موضوع دارد: 1- تسلط بر بحثي كه ارايه مي‌دهد و 2- شور و علاقه‌اي كه براي آموختن و تدريس دارد. هنري كه از لازمه‌هاي معلمي است. يادم مي‌آيد در دفتر يكي از مديران گروه آموزشي در دانشگاهي بودم و ايشان بدون اينكه از دوستي من و دكتر سجودي آگاه باشند گفتند، افراد فرهيخته ما در رشته هنر در دانشگاه معمولا يا پژوهشگران خوبي هستند يا معلمان خوبي. كم هستند اساتيدي همانند دكتر سجودي كه هر دو حسن را با هم داشته باشند. 
اما نكته بسيار مهم ديگر در مورد دكتر سجودي حسن خلق انساني و اجتماعي ايشان است. با يك مثال نقض آغاز مي‌كنم تا بتوانم تصوير درست‌تري از اين خصلت ايشان ارايه كنم. يك روز در يك كلاس درس شاگردي از معلمي پرسيد كه استاد همه‌ چيز گفتيد الا اينكه اين حرفه را چگونه به كار بگيريم. معلم به دانشجو گفت فراموش نكن من در بازار حرفه‌اي آنچه به تو مي‌آموزم مشغول به كار هستم. اگر همه فوت و فن را به تو بياموزم كه در عمل براي خودم رقيبي جوان تربيت كرده ام!
اين اتفاق هيچ‌گاه در ارتباط معلم و شاگردي با دكتر سجودي رخ نمي‌دهد. اگر مطمئن شود دانشجو بارقه‌هايي از درخشيدن را دارد او را مصداق اين عبارت «دستم بگرفت و پا به پا برد مرا» با خود همراه  و كمك مي‌كند تا مدارج علمي و پژوهشي را به درستي طي كند. جايي كه در برخي موارد اساتيد اجازه رشد و نمو به دانشجو نمي‌دهند، دكتر سجودي دانشجوي خود را به ناشرين معرفي مي‌كند تا كتاب‌هاي خود را چاپ كنند، ايشان را در مجامع علمي با خود همراه مي‌دارد تا به خوبي ديده شوند و كارهايي از اين دست كه تنها از يك روح بدون آلايش و حقارت بر مي‌آيد.
ايشان هم‌اكنون بحق لايق عبارت دانشگاهي «استاد تمام» است. استاد تمامي كه از ممارست حاصل شده و همه ابعاد حرفه‌اي و انساني كه يك استاد و پژوهشگر بايد دارا باشد را براي ايشان در بر مي‌گيرد. به احترام او همه عمر مي‌ايستم و كلاه از سر بر مي‌دارم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون