• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4730 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۰ شهريور

اميد به پايان اقتصاد بدون‌نفت

مهرداد احمدي شيخاني

معمول چنين است كه اگر يك نفر چيزي را بخواهد و براي به دست آوردن آن تلاش نكند، يا آنچه ادعا مي‌كند ادعاي حقيقي نيست، يا قصد پنهان كردن خواسته واقعي خود را دارد يا اصلا رويا‌پرداز است و انتظار دارد دري به تخته بخورد و ابر و باد و مه خورشيد و فلك دست در كار شوند و او به مراد دل برسد. بهتر است از مقدمه كم كنم و وارد اصل موضوع بشوم. بعد از كشف و استخراج نفت در اين سرزمين، چه آن موقع كه نفع اصلي‌اش را انگلستان مي‌برد و چه بعد از ملي شدن نفت، اقتصاد كشورمان بوي نفت داده است و تقريبا همه وجوه زندگي‌مان به اين بو آغشته است، طوري كه هر وقت درآمد حاصل از فروش نفت بيشتر بوده بريز و بپاش‌مان هم بيشتر بوده و هر وقت عايدات‌مان از نفت كم شده، به ناچار كمربندمان را سفت‌تر بسته‌ايم، ولي هرچه بوده، آردمان را با نفت خمير كرده‌ايم، گيرم نان‌مان كوچك‌تر يا بزرگ‌تر شده باشد ولي خميرش همان است. هرچند در همه اين سال‌ها ادعا يا شايد آرزوي‌مان اقتصاد مستقل از نفت بوده ولي در عمل فقط دو دوره است كه آردمان را با نفت خمير نكرديم كه البته هر دو اين دوره‌ها، نه به خواست خود كه به اجبار ديگران چنين كرده‌ايم و اين يعني تا بهمان زور نيامده، شعار اقتصاد بدون نفت، شايد فقط ادعا بوده و نه بيشتر. در آن بار اول كه بعد از كودتا، دوباره و به سرعت نان‌مان بوي نفت گرفت و هر كس به واسطه دوري و نزديكي به نانوا، عايدي‌اش از اين نان بيشتر بود و بعد از انفجار قيمت نفت در ابتداي دهه 50 خورشيدي كه ديگر سرمان را گذاشتيم در بشكه نفت و مستقيما نفت مي‌خورديم. در آن هشت سال دولت هشتم و نهم هم همين شد و 800 ميليارد دلار را يكجا قورت داديم رفت تا رسيديم به دوره تحريم‌هاي اخير كه باز از سر ناچاري و نه به خواست و برنامه‌ريزي خود، بوي نفت در اقتصادمان كم و كمتر شد. اما به نظر مي‌رسد كه همه، چه مردم و چه حكومت‌گران، چشم انتظارند زودتر تحريم‌ها برداشته شود تا دوباره آردمان را با نفت خمير كنيم. دلايلش متعدد است ولي مي‌شود به يكي دو مورد آن به‌طور گذرا اشاره كرد. مثلا در بين مردم، چه مردم عادي و چه نخبگان اين اعتقاد هست كه ايران كشوري ثروتمند است و براي اين ثروت، نه توليدات كه منابع معدني را دليل مي‌آورند و آن را دليل ثروت مي‌دانند و  با آنكه در اين سال‌ها بسياري تحليلگران سعي داشته‌اندكه  نشان دهند، فروش محصولات معدني نشانه ثروت نيست انگار هيچ تاثير بر نظر اكثريت نداشته و همچنان اين نگاه كه ما كشوري ثروتمند هستيم و كافي است تا دوباره نفت بفروشيم تا باز ثروتمند شويم، نگاه غالب است و اينكه اگر اين روزها سخت است و بسيار هم سخت است فقط به اين برمي‌گردد كه سياست‌ورزي‌مان، امكان فروش نفت را از ما گرفته است. از آن سو به نظر مي‌رسد در بين اداره‌كنندگان كشور هم چشم اميد به رفع تحريم‌ها از آن جهت است تا بتوانيم نفت بفروشيم و بناي اداره ملك و ملت را دوباره بر آن بگذاريم، چون سخت است كه كشور را با پول مستقيم جيب مردم اداره كرد و بعد انتظار داشت كه آنها در اداره امور طلب سهم نكنند. بنابر اين به نظر مي‌رسد هر دو طرف ماجرا منتظر فروش دوباره نفتند تا از سختي‌ها و دردسرهاي اقتصاد بدون نفت رهايي يابند. در اين بين عده‌اي هم چشم اميد دارند كه با فروش دوباره نفت با عرض ارادت به نانوايي، دوباره نان بيشتري يا همان كه به رانت معروف شده، ببرند. دردسرهاي اقتصاد بدون نفت يكي دوتا نيست. وقتي كه نفت بفروشي، مردم حس نمي‌كنند كه دست در جيب‌شان كردي و همين كه به زور سوبسيد خرج و برج‌شان جور در بيايد،كفايت مي‌كند. دور و بري‌ها هم كه رانت‌شان را خواهند برد و مجيزت را مي‌گويند، تو هم براي اولويت‌هايت پول به اندازه كافي داري، پس همه ‌چيز براي همه خوب پيش مي‌رود. اما اقتصادت كه بدون نفت بشود ناچاري دست در جيب مردم بكني و آن وقت اول دردسر است چون حتي نصفه نيمه هم كه باشد بايد با فساد برخورد كني كه هزينه‌اش بسيار است. پس همه چشم اميدشان به اين است كه زودتر اقتصاد بدون نفت تمام شود تا بتوان دوباره عصر طلايي اقتصاد نفتي را از سر گرفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون