تلاقي منافع هند و چين درتهران
نوذر شفيعي
ديد و بازديد مقامهاي سياسي، اقتصادي و نظامي كشورها تا امري بديهي و طبيعي به نظر ميرسد. مقامهاي كشورها اغلب براي توسعه و ارتقاي روابطشان و گاهي اوقات براي حل چالشهايي كه در روابطشان با طرف مقابل وجود دارد، وارد گفتوگوها و ديدارهاي دوجانبه ميشوند. اگر بخواهيم كه ساده و بسيط به موضوع نگاه كنيم، سفر وزير خارجه و وزير دفاع هند به ايران ميتواند در چارچوب همكاريهاي سياسي و دفاعي موجود ميان دو كشور انجام شده باشد، اما اگر بخواهيم كه اين سفرها را در چارچوب تحولات منطقهاي و بينالمللي درنظر بگيريم، آنگاه سفرها هم اهميت بيشتري پيدا ميكند و هم با واقعيتهاي بيشتري مطابقت پيدا ميكند. واقعيت اين است كه امروزه يك بازي بزرگ در سطح جهان جريان دارد. مركز ثقل اين بازي حوزه جغرافيايي اقيانوس هند و اقيانوس آرام است. به همين دليل گفته ميشود كه مركز ثقل سياست بينالملل از اقيانوس اطلس به اقيانوس آرام منتقل شده است. در اين چارچوب دو محور بسيار فعالانه در حال رقابت در اين منطقه هستند؛ محور چين-پاكستان از يكسو و محور امريكا-هندوستان از سوي ديگر ائتلافهاي اصلي قدرت در منطقه اقيانوس هند و آرام هستند. رقابت استراتژيك آينده در جهان در حوزه آسيا پاسيفيك متمركز خواهد بود كه در يك طرف امريكا در راس هرم و در سوي ديگر چين در راس هرم رقبا قرار گرفتهاند كه قاعده اين دو هرم، متحداني هستند كه اين دو كشور براي رقابت با يكديگر پيدا ميكنند. امريكا متحداني مانند تايوان، كرهجنوبي، ژاپن و استراليا را در منطقه جذب محور خود كرده است و چين كشورهايي همچون پاكستان و كرهشمالي را كنار خودش ميبيند. در اين چارچوب اتحاد و ائتلافي كه امريكا نقطه مركزي آن است به ايندو-پاسيفيك (اقيانوسهاي هند و آرام) مشهور شده و محوري كه چين مركز آن است به محور آسياپاسيفيك (آسيا و اقيانوس آرام) معروف است. خميرمايه محور آسيا پاسيفيك را ابتكار «يك كمربند يك جاده» تشكيل ميدهد، خميرمايه ايندو-پاسيفيك را مجموعهاي از خطوط تجاري دريايي، زماني و خطوط لولههاي گاز و نفت تشكيل ميدهد. هم ايندو-پاسيفيك و هم آسياپاسيفيك، ابعاد ژئوپليتيك دارند و فقط به يك منطقه جغرافيايي صرف تعلق ندارند.
اين واژهها تعريفكننده ماهيت يك بازي قدرت در منطقه و تعيينكننده رفتار سياسي جمهوري خلق چين و ايالاتمتحده امريكا در سطح كلان نظام بينالملل است.
ريشه اين بحث به رقابتي برميگردد كه امريكا و چين براي رسيدن به موقعيت هژموني در جهان دنبال ميكنند. رشد فزاينده چين باعث شده شكاف قدرت ميان چين و امريكا روز به روز كمعمقتر شود و اين نگراني را براي امريكا به وجود آورده كه چين به عنوان يك قدرت نوظهور به تدريج جانشين امريكا به عنوان قدرت هژمون شود. اگر چنين آيندهاي براي چين يا امريكا قابل پيشبيني باشد، هر دوي آنها براي پيروزي در اين رقابت تلاش ميكنند تا پيروان و متحداني را در منطقه پيدا كنند و براي تقويت جايگاه خود با آنها ائتلاف كنند. هر يك از اين دو قدرت جهاني با يكي از قدرتهاي جنوب آسيايي ائتلاف كرده است: چين با پاكستان و امريكا با هندوستان. كشورهايي مانند جمهوري اسلامي ايران و جمهوري اسلامي افغانستان هنوز بين قدرتهاي بزرگ براي نفوذ در آنها رقابت وجود دارد. اينجاست كه روابط تهران با پكن و دهلينو با يكديگر تلاقي پيدا ميكند. رمزگشايي از سند جامع همكاريهاي استراتژيك بلندمدت ايران و چين، زنگ خطر را براي محور ايندوپاسيفيك، يعني امريكا و هند به صدا در آورد، گويي ايران با اين توافقنامه در كنار چين قرار خواهد گرفت. اين براي هند بسيار نگرانكننده است. امريكاييها از طريق حلقهاي كه از ژاپن شروع ميشود به كرهجنوبي، تايوان و استراليا ميرسد و به هند ختم ميشود، ميتوانند چين را مورد محاصره راهبردي قرار دهند. اگر چين قادر باشد كه در كنار پاكستان وارد روابط استراتژيك با ايران شود، هندوستان تحت محاصره دريايي و زميني چين قرار ميگيرد. الان دهلينو به اين نتيجه رسيده كه با تاثيرپذيري از سياستهاي دولت ايالاتمتحده امريكا و كماهميت تلقي كردن رابطهاش با تهران، چه خسران بزرگي را براي هندوستان رقم زده است، به همين دليل است كه هندي كه تا ديروز چابهار را ترك كرده بود و به توافقنامههايش با ايران پشتپا زده بود، الان سراسيمه وزير خارجه و دفاع خود را به تهران اعزام ميكند.
اين رويداد يك درس استراتژيك هم براي ايران دارد. تهران از اين اتفاق بايد درس بگيرد كه چگونه يك كشور ميتواند با يكسري ابتكار عملهاي ديپلماتيك و داشتن شركاي متنوع، بين بازيگران قدرتمند مختلف براي توسعه مناسبات با ايران رقابت ايجاد كند. به همين خاطر است كه رفتار ايران در مقابل چين باعث حركت هند به سمت ايران شد، «چون هنديها ميدانند كه ائتلاف ايران و چين راه هند را به آسياي مركزي ميبندد.»