نمونهاي از تفاوت
عباس عبدي
اتفاقي در هفته گذشته در نيويورك رخ داد كه به ظاهر بيربط با ماست ولي براي درسآموزي و مقايسه كردن وضعيت خودمان با ديگران يا نقطه مطلوب براي مديريت امور راهگشاست. ورزش به ويژه ورزش حرفهاي به ركن مهم دنياي امروز تبديل شده و جالب اينكه ورزش جزو معدود پديدههايي است كه توانسته، استقلال نسبي خود را از دولتها به دست آورد و نوعي ساختار جهاني را بر آن حاكم كند و اگر اين اقتدار مستقل فدراسيونهاي جهاني نبود احتمالا اوضاع ورزش در سطح ملي حداقل در كشور ما بسيار بدتر از وضع كنوني بود. البته اين به معناي آن نيست كه فدراسيونهاي جهاني فاسد نيستند. چه شاهدي بهتر از فساد در فدراسيون جهاني فوتبال(فيفا) كه گند آن درآمده است ولي نوع فساد اهميت دارد. اينكه از يك كشور پول بگيرند و امتياز ميزباني را به آنان بدهند، فساد است و بايد با آن برخورد شود ولي اختلال جدي و اساسي در فرآيند بازي فوتبال ايجاد نميكند. اين فرق ميكند با فسادي كه در خريد بازيكن، استخدام مربي و پرداخت رشوه به داوران و... وجود دارد. فساد در داوري و امثال اين موارد بسيار مهم و ويرانگر است و اصل بازي را نابود ميكند. در هر حال مساله اين است كه اگر ورزش حرفهاي به شدت مورد علاقه مردم است پس بايد آن را به بهترين شكل حفظ كرد. از طريق ضوابط روشن، دقيق و منصفانه و اجراي كامل و بيطرفانه آنها. يكي از ورزشهاي پرطرفدار و جذاب و ضمنا پردرآمد، ورزش تنيس است. هنگامي كه بازي تنيس حرفهاي را ميبينيم به نحو عجيبي همه چيز در جاي خود قرار دارد. گويي كه يك تئاتر با كارگردان مقتدر و بازيگراني هستند كه همه آنان نقشهاي خود را خوب خوانده و به آن مسلط هستند. حتي يك حركت اضافه در محيط ديده نميشود. نظم در حد عالي. ورزشكاران و حتي تماشاگران نيز بسيار منضبط رفتار ميكنند، ابتدا به ذهن ميآيد كه اين وضعيت محصول فرهنگ بالاتر بازيكنان حرفهاي تنيس است ولي برخي رويدادها نشان ميدهد كه اين مقررات تنيس است كه در حد اعلاي خود اجرا ميشود و بازيكنان را هم منضبط كرده است. در حدي كه اجراي اين مقررات از نظر ما تا حدود زيادي غيرمنتظره است.
اتفاقي كه در يكي از 4 مسابقه اصلي تنيس حرفهاي در نيويورك رخ داد شاهدي بر اين ادعاست. هنگامي كه مرد شماره يك جهان و مهمترين ستاره اصلي باقيمانده در اين مسابقات از روي ناراحتي و بدون عمد و كاملا اتفاقي ضربهاي به توپ ميزند كه به خانم خط نگهدار اصابت ميكند و اتفاق خاصي هم براي آن خانم رخ نميدهد، او را از زمين بازي اخراج و بازنده اعلام كردند و امتيازات و جوايز 250 هزار دلار مراحل قبل نيز از او سلب و حتي يك جريمه نقدي هم برايش در نظر گرفته شد. او بدون اعتراض و با آرامش زمين را ترك كرد و بلافاصله به صورت رسمي عذرخواهي كرد و هنگامي كه هوادارانش به پيج آن خانم كمك داور حمله كردند، او از آنان خواست كه اين كار را نكنند و از آن خانم نيز حمايت كرد.
حالا بياييد ورزش ايران را مرور كنيم. هر روز شاهد يك دعوا، فساد، ناكارآمدي و رفتار ناهنجار هستيم. نه فقط ورزش كه بخشهاي ديگر هم همين طور است. يكي از عللي كه ورزشكاران كشورهاي توسعه يافته خيلي با حساب و كتاب رفتار ميكنند، قانونمند بودن محيط ورزشي آنهاست. همين قانونمداري است كه آنان را مجبور ميكند تا منضبط رفتار كنند و براي هر كارشان از مشاور و وكيل مشورت بگيرند. ولي در ايران در بالاترين سطوح ورزشي نيز از مشاور حقوقي استفاده نميكنند و خسارات مالي فراوان، اضافه بر بيآبرويي را به جا ميگذارند. فراموش نكنيم كه فدراسيونهاي ورزشي تحت نظارت فدراسيونهاي جهاني هستند و از اين نظر از آنها حساب ميبرند و اگر اين وابستگي را نداشتند، معلوم نبود كه تا چه اندازه رفتارهاي خلاف مقررات و قانون در اين فدراسيونها رواج پيدا ميكرد؟
واقعيت اين است كه قصد خودكمبيني ندارم بلكه برعكس معتقدم كه بالقوه در بسياري از زمينهها وضعيت خوبي به لحاظ نيروي انساني داريم از جمله در ورزش ولي به دليل زيرساختهاي نادرست به ويژه فقدان زيرساختهاي نرمافزاري از جمله حاكميت قانون و مقررات و بيطرفي مجريان، شاهد تحليل رفتن اين استعدادها هستيم. ورزش منحصر به داشتن ورزشگاه، تيم و امكانات فيزيكي و انساني نيست. فاصله ما با جهان پيشرفته از نظر زيرساختهاي نرمافزاري توسعه و پيشرفت بسيار زياد است، زيادتر از فاصلهاي كه در تكنولوژي داريم. بنابراين با واردات فناوري و ايجاد كارخانه، ساختن بزرگراه، پل، موشك و... به جايي نخواهيم رسيد تا هنگامي كه به اين زيرساختهاي ضروري نپردازيم.