به بهانه ترجمه «جستاري درخصوص فاهمه بشري»
انقلاب شكوهمند در فلسفه
محسن آزموده
انتشار ترجمه يكي از كلاسيكهاي فلسفه، در اين روزگار وانفسا، آنهم با كيفيتي بالا و مثالزدني هم از حيث محتوا و هم از نظر شكل و شمايل، چنانكه بايسته و شايسته آن اثر باشد، اقدامي است متهورانه و ستودني و احترام برانگيز و اگر برخورنده نباشد بايد اعتراف كرد جنونآميز! اين اتفاق در ماههاي اخير و در ميانه هياهوي كرونا و مصايب ريز و درشت اقتصادي درباره يكي از كتابهاي گرانسنگ تاريخ فلسفه صورت پذيرفته: جستاري درخصوص فاهمه بشري نوشته جان لاك با ترجمه كاوه لاجوردي به همت نشر مركز. در اوضاع و احوالي كه از منجنيق فلك سنگ فتنه ميبارد و همگان به دنبال فعاليتهايي زودبازده و پرسود و كممخاطره هستند و پرداختن به كار و بار فرهنگ، امري مجلل و غيرضروري به نظر ميرسد، ترجمه و انتشار چنين آثاري، با منطق بازار، اقدامي اگر نه جنونآميز كه دستكم محيرالعقول و از عجايب است و از خوارق عادت به حساب ميآيد. البته كه تا اطلاع ثانوي بهتر است از مصادر و اولياي امور انتظاري نداشت كه اگر بساط بسط يدي فراهم نميآورند، لااقل مانع و رادعي پيش روي عقلاء مجانين فرهنگ نيندازند و آنها را به دنباله كار خويش بسپارند كه احتمالا اين بهترين و اساسيترين كاري است كه از ايشان بر ميآيد و ميتوان انتظار داشت، اگر تابش را داشته باشند. اما ميتوان به مخاطبان عادي و معمولي فرهنگ و انديشه چشم داشت كه به قدر طاقت بشري، به تلاشهايي چنين بيشائبه و ماندگار، بذل توجه داشته باشند و اقداماتي از اين دست را از نظر دور ندارند. در ادامه به اندازه بضاعت اين صفحه خواهيم كوشيد، معرفي مختصري از كتاب، مولف آن و ترجمه حاضر ارايه كنيم، به اين هوا و انگيزه كه خوانندگان ترغيب شوند به جاي مراجعه به آثار دست دوم و «درآمد»گونه، مستقيما سراغ متني فلسفي بروند كه حاصل تاملات فيلسوفي بزرگ است و از دست و پنجه نرم كردن با آن هراسي به دل راه ندهند.
درباره كتاب و مولف
«جستاري درخصوص فاهمه بشري» (An Essay Concerning Human Understanding) نوشته جان لاك
(1704-1632 م.)، فيلسوف انگليسي، مهمترين اثر او در زمينه فلسفه محض، معرفتشناسي و فلسفه ذهن است. ويراست نخست آن در دسامبر 1689 منتشر شد، اگرچه تاريخ صفحه عنوانش 1690 است. ترجمه فارسي اين اثر 684 به علاوه 28 صفحه (712 صفحه) است كه بعد از يادداشت مترجم و واژهنامه، از دو رقعه (مكتوب موجز) يكي تقديمي و ديگري خطاب به خواننده، فهرست و چهار كتاب با اين عناوين تشكيل شده است: كتاب يك: در باب مفاهيم فطري (شامل 4 فصل)؛ كتاب دو: در باب ايدهها (شامل 33 فصل)؛ كتاب سه: در باب واژهها (شامل 11 فصل) و كتاب چهار: در باب دانش و عقيده (شامل 21 فصل). رقعه به خواننده با اين جملات زيبا شروع ميشود: «خواننده، در اينجا چيزي را در دستانت ميگذارم كه مشغوليت بعضي ساعات سنگين و پررخوت من بوده است: اگر اين بخت نيك را داشته باشد كه براي بعضي ساعات تو چنين باشد و اگر حتي نيمي از آن لذتي را در خواندنش داشته باشي كه من در نوشتنش داشتهام، تو همان قدر پولت را هدر رفته خواهي يافت كه من زحماتم را.»
موضوع كتاب جستار، چنانكه از اسم آن و عناوين بخشها و فصول قابل حدس است، به تعبير امروزي عمدتا به دو حوزه «معرفت شناسي» و «فلسفه ذهن» مربوط ميشود، اگرچه اين هر دو تعبير به لحاظ اصطلاحي، متاخر هستند و براي فيلسوف قرن هفدهمي در زمينه (context) مناسبات فكري و مباحثات فلسفي آن روزگار، اين اثر متني فلسفي و تلاشي است در پاسخگويي و طرح پرسش در جديترين و اساسيترين مسائل فلسفي زمانهاش. به نوشته كاپلستون در جلد پنجم تاريخ فلسفه مشهورش لاك «در 1671 با پنج، شش نفر از دوستانش سرگرم بحث فلسفي بود كه به خاطرش گذشت كه پيشرفت بيشتر در بحث برايشان ممكن نيست، مگر آنكه توانشهاي ذهن را بازجويند و دريابند كه «فهم (understanding) ما شايستگي پرداختن به كدام موضوعات را دارد يا ندارد. لاك مقالهاي در اين باب نوشت و همين مقاله هسته دو مسوده (كتاب) آغازين جستار را ساخت. او طي سالهاي بعد كار جستار را ادامه داد و نخستين طبع در 1690 منتشر شد، پيش از اين، در 1688، چكيدهاي از جستار به زبان فرانسه در كتابخانه جهاني لوكلر در آمد» (ص 83 ترجمه زندهياد اميرجلالالدين اعلم)
آنطور كه مترجم نوشته، تاثير اين كتاب بر تجربهگرايي البته كه آشكارا عظيم بوده، چنانكه ازجمله از آثار دو تجربهگراي بزرگ ديگر، يعني جرج باركلي (1753-1685) و ديويد هيوم (1776-1711) بر ميآيد و لايب نيتس
(1716-1646) فيلسوف بزرگ خردگراي آلماني در اواخر عمرش كتاب مفصلي در نقد فصل به فصل آن نوشت. كتاب در همان زمان حيات لاك با اقبال مواجه شد. با اجازه او خلاصه (1696) و تحت اشراف و اجازهاش به زبانهاي فرانسوي (1700) و لاتين (1701) ترجمه و منتشر شد. به نوشته مترجم «شايد از حيث تعدد و تنوع بازچاپ، تنها رقيب فلسفي آن تا پايان قرن هجدهم كتاب كاوشهاي هيوم باشد» احتمالا يعني دو كتاب رساله درباره طبيعت بشري (1739) و كاوشي درخصوص فهم بهم بشري (1748).
نويسنده كتاب، جان لاك، به تعبير برتراند راسل، پيامبر انقلاب 1688 (انقلاب شكوهمند انگلستان)، ملايمترين و پيروزترين همه انقلابات است، «پرنفوذترين همه فيلسوفان دوران مدرن.» محمدعلي فروغي، در كتاب كلاسيك و خواندنياش، سير حكمت در اروپا مينويسد: «جزييات وقايع زندگاني او چيزي نيست كه نقل آنها سودي داشته باشد» و كاوه لاجوردي، مترجم جستار در مقدمه ترجمه، «حكايت لاك» را به اختصار برگزار ميكند كه «پيش از پيروزي انقلاب 1688 چند سالي به هلند مهاجرت كرده بود تا از آسيبهاي ناشي از مواضع سياسياش يا نزديكياش به برخي سياستمداران مغضوب در امان بماند. با علم تجربي زمانهاش آشنايي جدي داشته است و دستي هم در پزشكي داشته و شخصا دست نيوتن و مدتي دستيار رابرت بويل بوده.»با اين همه غير از تاثير عظيم فلسفه به اصطلاح نظري لاك كه از حيث ژرفا و آرامش، بيشباهت به انقلاب 1688 نيست، بخش عمده تاثيرش به دليل آثار بسيار مهم سياسي و اجتماعي اوست كه خوشبختانه شماري از آنها به فارسي ترجمه شده. از اين منظر آشنايي با حال و هواي سياسي و اجتماعي و فرهنگي اروپاي سده هفدهم به نحو اعم و بريتانيا به نحو اخص از سويي و مهمتر از آن جزييات سوانح زندگي لاك از سوي ديگر، اهميت فراوان و انكارناپذيري دارد، دستكم براي علاقهمندان به تاريخ انديشهها بهطور كلي و آنها كه درنهايت متن و زمينه را متاثر از هم ميدانند و از تاثير و تاثر عميق آنها از يكديگر دفاع ميكنند، حتي اگر متن كلمات و جملاتي به غايت انتزاعي و به ظاهر منعزل از شرايط زمينهاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي به نظر برسد. از اين حيث براي آشنايي مفصلتر با زندگي جان لاك عجالتا رجوع به مقدمه پروفسور دبليو. اس. كارپنتر، بر كتاب مهم ديگرش رسالهاي در باب حكومت با ترجمه حميد عضدانلو، مفيد به نظر ميرسد.
از ديگر آثار لاك به فارسي ميتوان به اين عناوين اشاره كرد: رسالهاي درباره حكومت با مقدمههايي از كارپنتر و مكفرسون به ترجمه حميد عضدانلو (تهران: 1391) كه پيشتر ترجمهاي ديگر از آن در سال 1388 با عنوان رساله دوم درباره دولت توسط شهرام ارشدنژاد منتشر شده و ترجمه فارسي رضازاده شفق (1350-1271 خورشيدي) از خلاصهاي معروف از جستار كه به تخمين كاوه لاجوردي، يكسوم آن است. همچنين دو رساله حكومت به ترجمه فرشاد شريعت (تهران: 1398) و نامهاي در باب تساهل به ترجمه شيرزاد گلشاهي كريمي (1398).
درباره ترجمه و مترجم
ترجمه جستار، از نسخه استاندارد امروزي، ويراسته پيتر. اچ. نيديچ صورت گرفته كه در سال 1975 توسط انتشارات دانشگاه آكسفورد منتشر شده است. در ترجمه فارسي شماره صفحه اين نسخه استاندارد در حاشيه آمده است. مترجم تاكيد كرده در ترجمه غير از اين متن و لغتنامههاي معمول (مشخصا فرهنگ انگليسي-فارسي هزاره عليمحمد حقشناس و حسين سامعي و نرگس انتخابي) از لغتنامه انگليسي كلاسيك سميوئل جانسن (دكتر جانسن، 1755) براي ترجمه اصطلاحات و تعابير قرن هفدهمي لاك استفاده كرده و از بازنويسي جاناتان بنت و همكارانش، ترجمه معاصر ژان ميشل وين فيلسوف و
لاك شناس فرانسوي و ترجمه رضازاده شفق بهره گرفته است. مترجم ذيل عنوان ترجمه فارسي، توضيح داده كه مقيد بوده متني به فارسي بنويسد كه كمابيش همان حال و هوايي را براي خواننده فارسي زبان ايجاد كند كه به گمانش متن اصلي براي خواننده امروزي انگليسيزبان ايجاد ميكند. از اين حيث تلاش كرده كه اولا ترجمهاي دقيق ارايه دهد و ثانيا حال و هواي متن اصلي را حفظ كند، از اين رو جملههاي بلند و طولاني لاك را نشكسته و سعي كرده بين اصطلاحات ترجمه فارسي و اصل اثر تناظري يك به يك برقرار باشد، يعني حتي جايي كه لاك واژههايي متفاوت به كار برده، واژههاي ترجمه نيز متفاوت است. از اين حيث كارش را مشابه ميرشمس الدين اديب سلطاني ميداند كه مترجم را «مامور ظاهر» ميخواند، با اين تفاوت مهم كه برخلاف اديب سلطاني واژهسازي نميكند و از واژهها و اصطلاحات موجود استفاده ميكند.
كاوه لاجوردي، مترجم اين كتاب، فارغالتحصيل رياضيات محض از دانشگاههاي شريف و تهران در دو مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكتراي فلسفه از دانشگاه تورنتو است. او پيشتر عضو هيات تحريريه نشر رياضي و عضو هيات علمي پژوهشكده فلسفه تحليلي پژوهشگاه دانشهاي بنيادي بوده و غير از ترجمه آثار فلسفي، در زمينههاي منطق، رياضيات و فلسفه رياضيات تدريس كرده است. لاجوردي غير از جستار آثار كلاسيك مهم و برجستهاي را در حوزه فلسفه به فارسي ترجمه كرده است كه مهمترين آنها عبارتند از: نامگذاري و ضرورت نوشته سول كريپكي (تهران: 1381)، كاوشي درخصوص فهم بشري نوشته ديويد هيوم (تهران: 1399) و ويتگنشتاين: قواعد و زبان خصوصي نوشته سول كريپكي (تهران: 1396). جستار با چاپي شكيل و شايسته اثري كلاسيك منتشر شده و از اين حيث بايد به ناشر آن نيز دست مريزاد گفت. غير از فونت قديمي و به تعبير مترجم «عربي نما» (بدر)، خلاصههاي حاشيهاي لاك كه از ويراست دوم، 1694، به كتاب اضافه شده، در حاشيه صفحات آمده و كاغذ و جلد هم عالي و زيبا هستند. به راستي نگارنده براي انتشار اين همه زحمت، در روزگار كنوني، توجيهي جز شور و علاقهاي وراي عقل حسابگر روزمره نمييابد، روزنهاي از نور در اين روزگار تاريك كه نشان ميدهد كه هنوز شور و اميد به كلي از جهان رخت بر نبسته و هستند كساني كه اندكي فراتر از اينجا و اكنون را ميبينند و ميتوان به هواي ايشان دل خوش داشت و از اينكه معاصر آنها هستيم، بر خود باليد. ايدون باد.