زندگي يوزف ولسكي
مرتضي ميرحسيني
يوزف وُلسكي لهستاني كه سال 2008 در چنين روزي درگذشت براي علاقهمندان به تاريخ ايران باستان نام ناشناختهاي نيست، هرچند كمتر كسي است كه از جزييات زندگي او باخبر باشد. مارس 1910 در تارنو واقع در جنوب غربي لهستان كنوني كه آن زمان در قلمرو امپراتوري اتريش- مجارستان جاي ميگرفت متولد شد. خانوادهاش پيش از شروع جنگ اول جهاني به كاركو، دومين شهر بزرگ لهستان مهاجرت كردند و او از آن پس تا پايان عمر همانجا مقيم شد. زمان تحصيل در مدرسه، چند زبان مختلف مثل يوناني و لاتين و فرانسوي را ياد گرفت، اما هنگامي كه آلماني را از روي فرهنگ 22 جلدي ماير ميآموخت به تاريخ، به آنچه در گذشته در سرزمينهاي دوردست روي داده است دل بست. تحصيلات دانشگاهياش را با فلسفه كلاسيك شروع كرد، اما بعد رشته تاريخ را پي گرفت. پاياننامه دوره كارشناسي ارشد خود را درباره ارشك، پايهگذار سلسله اشكاني نوشت و به همين اعتبار، مجوز تحصيل در دوره دكتري را كسب كرد. در اين مقطع موضوع فروپاشي دولت سلوكي در ايران (قرن سوم پيش از ميلاد) را براي پژوهش برگزيد و به جاي تكيه صرف به مطالعات قبلي، كار را با نقد و بازخواني متون باستاني و تفسير دوباره اسناد و مدارك آغاز كرد. رساله 60 صفحهاي او كه سال 1938 منتشر شد فهم تازهاي از ايران دوره اشكاني عرضه ميكرد و عملا نوعي سنتشكني در مطالعات تاريخ باستان بود. ولسكي با اين پژوهش نام و اعتباري براي خود دستوپا كرد و جايگاهي براي براي تدريس در دانشگاه به او پيشنهاد شد. اما همان روزها زندگي روي تيره و تلخ خود را به او نشان داد. جنگ در اروپا آغاز شد و آلمانيها، لهستان را اشغال كردند. ولسكي و آن گروه از همكارانش را كه با نازيها همكاري نميكردند به حبس انداختند و بعد به داخائو در جنوب آلمان بردند. شماري از دوستان و همكاران او در همان اردوگاه مُردند و خودش هم تا يك قدمي مرگ رفت. پدر و مادرش را با فاصلهاي كوتاه از هم در همان سالهاي اشغال از دست داد و چندي بعد خواهرش هم دقمرگ شد (نازيها، شوهرخواهر ولسكي را در آشويتس كشته بودند). ولسكي سرپرستي بچههاي خواهرش را پذيرفت. پايان جنگ هم به رنجهاي ولسكي و لهستان پايان نداد. در تقسيم جهان بين فاتحان جنگ، لهستان به شوروي رسيد و دورهاي از وحشت و اختناق (از 1945 تا 1956) بر اين كشور حاكم شد. در اين دوره هم چند نفر ديگر از اعضاي خانواده ولسكي كه بيشترشان اقوام همسرش بودند ناپديد شدند. ولسكي از مداخله در مسائل سياسي پرهيز ميكرد و تقريبا همه وقت خود را به مطالعه و پژوهش مشغول بود. اما برخلاف بيشتر همكاران دانشگاهياش - و با اين استدلال كه «ماركسيست نيستم» - هرگز عضو حزب كمونيست نشد و حتي به ظاهر هم با زورِ زمانه همراهي نكرد. اواخر دهه 1950 به استادي معتبر و صاحبنام تبديل شد و با تكيه به اين شهرت بر بسياري از مشكلاتي كه مردم عادي لهستان با آن گلاويز بودند فايق آمد. گويا سال 1960 يعني زماني كه 50 ساله بود براي اولين بار به خارج از لهستان سفر كرد و مدتي در فرانسه و ايتاليا و سوييس و اتريش ماند. هرجا كه رفت از او استقبال كردند و به او احترام گذاشتند. به جز حدود 200 مقاله كه بيشترشان درباره ايران اشكاني است چند كتاب هم نوشت كه امپراتوري اشكانيان مهمترينشان شناخته ميشود. اين كتاب چكيده و جمعبندي مطالعات ولسكي درباره ايران اشكاني است.