علاج واقعه بعد از وقوع
غزل لطفي
در ابتداي اين يادداشت يادآور ميشوم كه براي تكتك كودكان سرزمينم كه بر اثر فقر جانشان را از دست دادهاند، سوگوارم! در روزهاي گذشته خبري تكاندهنده روح و روان همه را سوزاند؛ «كودكي بر اثر فقر و عدم دسترسي به گوشي هوشمند به جهت تحصيل مجازي خودكشي كرد.» با فرض صحت خبر خودكشي، خواندن و نوشتن اين كلمات هم جانسوز است اما يادآوري چند نكته لازم به نظر ميرسد. - اين خبر در ابتدا بايد مسوولان اقتصادي كشور را نيشتر بزند كه چرا فقر اينچنين رخنه كرده كه كودكان ما نيز براي آن چارهاي جز مرگ نميبينند و دقيقا چه زماني قرار است براي اين موضوع تدبيري انديشيده شود؟ - متخصصان روانشناس پاسخ بدهند كه حجم افسردگي در جامعه ما چقدر است كه فرزندان ما كه بايد بيشترين اميد به آينده و زندگي در آنها موج بزند به مرگ فكر ميكنند و فكرشان را هم با تمام ترسي كه بايد از مرگ داشته باشند اجرا ميكنند؟ (عمق فاجعه، عمق درد غيرقابل تحمل را ميرساند.) و اما چند كلامي هم با افرادي كه ميگويند تحصيل مجازي عامل اين واقعه بود؛ اگر شاد و تحصيل مجازي (كه اشكالات آن بر كسي پوشيده نيست) نبود، در شرايط كرونايي فعلي چه كار بايد انجام ميشد؟ تهيه مايحتاج تحصيل آيا به عهده سيستم آموزشي كشور است؟ ايرادات موجود در تحصيل مجازي و روند رفع كُند اين اشكالات همه و همه بر سيستم آموزشي وارد است. در قسمتهايي از كشور هم مشكل اينترنت و سرعت كم آن به جهت زيرساختهاي فناوري هنوز پابرجاست. اما آنچه امروز ما را عزادار اين كودك كرده فقر ناشي از مشكلات اقتصادي و معيشتي است كه به نظر ميرسد بايد علت اين واقعه را از مسوولان اقتصادي جويا شد. كودكان ما بزرگترين سرمايههاي كشورمان هستند اگر تحملشان طاق شده و نبودن را به آيندهساز بودن ترجيح دادهاند اگر اميدي به بهبود شرايط ندارند و اگر شدت درد در جانشان آنقدر زياد شده كه توانشان را از دست دادهاند، بايد مسوولان را به فكر فرو ببرد كه در آيندهاي نهچندان دور جامعه ما را همين گروه مستاصل و غمگين و افسرده اداره خواهند كرد كه خاطره خودكشي همسن و سالان خود را نيز در ذهن دارند. مثل هميشه علاج واقعه را بعد از وقوع كنيد، قبل از آنكه خيلي دير شود، چارهاي بينديشيد.