ادامه از صفحه اول
«انگ» در ماجراي دختر آباداني
صرف استفاده از داروهاي ضد افسردگي و ضد اضطراب و... موجب نميشود كه به افراد انگ و برچسب مهجور زده شده و صداي اعتراض آنها به حاشيه كشيده شود. اين نوع از پاك كردن صورت مساله در صداوسيماي ايران پيش از اين نيز سابقه داشته است و در اتفاقي كه براي سحر خداياري(دختر آبي) در شهريور ماه 98 رخ داد نيز در مصاحبهاي با خانواده ايشان، مشكلات اعصاب و روان سحر مطرح ميشود. در اتفاقات مشابه دختر آباداني و دختر آبي و... لازم است كه مساله از ابعاد حقوقي، روانشناختي و اجتماعي به صورت تخصصي مورد بحث و بررسي و تحليل قرار گيرد و راهكارهاي كارآمد در اين مسائل اتخاذ شود و اين نوع پرداخت صداوسيما و استفاده از انگ و برچسب اجتماعي صرفا پاك كردن صورت مساله است. اين در حالي است كه زير پوست جامعه اختلالات رواني و آسيبهاي اجتماعي به علل گوناگون در حال گسترش است و گزارشهاي بيمحتواي صداوسيما نيز نه تنها نميتواند پاسخگوي افكاري عمومي باشد بلكه موجب بياعتمادي هر چه بيشتر مخاطب شده و تاثيرگذاريهاي مغرضانه رسانههاي خارجي را بيشتر ميكند.
بهشت شداد يا صندوق ذخيره فرهنگيان
بازار بورس مناسبترين فضا براي دستيابي به اين هدف است. البته بورس با شفافيتي كه ايجاد ميكند و زمينه نظارتي كه فراهم ميآورد، مانع بروز بسياري از انحرافات و تضييع حقوق فرهنگيان هم خواهد شد. و اگر اين مهم به كمك هيات امنا محقق شده و پرداخت تمام داشتههاي عضو به هنگام بازنشستگي به صورت سهم(100توماني) از شركتهاي فعال در بورس پرداخت شود، اوج مديريت نيكدل و مجموعهاش را شاهد خواهيم بود. معلمان و تشكلهاي فرهنگيان در طي اين مسير نقش بيبديلي دارند و اين مطالبه بايد در صدر مطالبات معيشتي آنان قرار گيرد... . فرهنگيان بخواهند، هيات امنا در مسير تحقق آنها گام بردارد تا بهشت وعده داده شده، بهشت شداد نشود.
معلم و كنشگر مدني
اين اقتصاد شترگاوپلنگ
در غياب اين اعتماد، نظام سياسي بايد به طرف نظارت از سر مرز تا بازار و از كارگاه تا منزل مصرفكننده برود. لااقل احساس شود كه كشور صاحب دارد و تصميمات آتي بر اساس منافع خير عمومي و رفاه و زندگي مردم است نه سود اشخاصي كه در بالا رقابت دارند.