• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4778 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۰ آبان

زيگمونت باومن و ظهور نوپوپوليسم در امريكا

فاجعه درك ناشدني ترامپ

عبدالرسول خليلي

لازمه شناخت اعمال و برنامه‌هاي دوره معاصر غرب شناخت عصر روشنگري در اروپاست؛ عصري كه جوهره تاريخ غرب در دوره‌هاي رنسانس و اصلاح ديني را به همراه خود دارد. بررسي‌ها و تحليل‌هاي مربوط به عصر روشنگري باعث مي‌شود تا بتوان به تدريج رهيافت‌هاي جديد فكري را در برخورد با پديده‌هاي زندگي كه از حالت كمي و رياضي به درآمده و بيشتر جنبه كيفي به خود مي‌گيرند، بهتر درك كرد. نقد و بررسي سه ديدگاه زير درباره برنامه‌ها و دستاوردهاي عصر روشنگري مي‌تواند ما را به شناخت هر چه بهتر عملكرد غرب در اتفاقات جديد رهنمون كند.
1- ديدگاه اول به دنبال آن است كه بايد از دستاوردهاي عصر روشنگري و مدرنيته هرقدر هم كه ضعيف و ناقص باشند، حفاظت كرد زيرا آرمان‌هاي عصر روشنگري هنوز مي‌توانند ارزش پيگيري داشته باشند و مي‌توان ايرادها و اشكال‌هاي آن را از بين برد. از اين‌رو، روشنگري به‌طور فعال درصدد تحقق بخشيدن به پيشرفت مادي نامحدود و آزادي‌هاي سياسي و اجتماعي است. از جمله اين افراد مي‌توان به يورگن هابرماس، لوك فري و اتين باليبار اشاره كرد.
2- ديدگاه دوم، نظر انديشمندان پست‌مدرن است كه به دنبال آنند تا چيزي كه مدرنيته به عنوان دستاورد عصر روشنگري از آن غافل مانده است را پيگيري كنند و گزاره‌هاي نوتري را پيش مي‌كشند. برخي از آنها نيز پسامدرنيته را پايان مدرنيته ندانسته و وضعيت آغازيني براي آن مطرح مي‌كنند. به‌طور كلي، پسامدرنيته را مي‌توان گذر از مفاهيم بنيادي، آرمان‌ها و چشم‌اندازهايي دانست كه از قرن هجدهم هدايتگر تمدن غربي بوده و از طريق آن جهانگير شده است. ليوتار، پسامدرنيته را درك مدرنيته به اضافه بحران‌هاي ناشي از آن مي‌داند؛ مدرنيته‌اي كه در چارچوب عقلانيت و انديشه توتاليتر، فراگردي تاريخي نيست، بلكه اصول روشنگري مانند تلقي‌هاي نيوتن از طبيعت، خردباوري دكارت و كانت و به ويژه مقوله فردگرايي و انديشه پيشرفت و ترقي، كليه مباحث و استدلال‌هاي فلسفي، سياسي و اجتماعي غرب را تحت‌تاثير خود قرار داده است. ليوتار، عقلانيت مدرن و نظريه‌پردازي و در نتيجه گفتمان مدرن را مورد انتقاد سياسي قرار داده و به نقد روايت‌هاي كلان مدرن پرداخته است. مدرنيته به چشم ميشل فوكو نيز در آخرين آثارش رويكردي نقادانه و اخلاقي داشت و اهدافي را اعلام داشت كه نمي‌توان به آنها رسيد، اما در تلاش براي دستيابي به آن اهداف موقعيت تازه‌اي براي انسان گشوده شده است. از نظر فوكو، روشنگري ايده بلوغ و پذيرش مسووليت همگاني را پيش كشيد، اما آن را به پايان نرساند. موضع او مانند «يورگن هابرماس» است با اين تفاوت كه هابرماس در بنيان به پيشرفت و امكان دستيابي به هدف باور دارد و ميشل فوكو ندارد. 
3- برخي ديگر، ديدگاه بينابيني دارند و عليه شناخت شتابزده از عصر روشنگري و پيامدهاي آن هشدار مي‌دهند. آنها بر اين باورند كه مي‌توان مناسبات مشفقانه‌تري با روشنگري داشت. ديدگاه سوم در واقع با ارج گذاشتن به دستاوردهاي مثبت مدرنيته و عصر روشنگري، به تجربيات تاريخي بشر ارج گذاشته تا به تدريج در پروسه زمان عيب‌ها و اشكال‌هاي آن از بين برود و زحمات بشر در مسلخ بي‌تدبيري تمام شدن عصر روشنگري از بين نرود. در اينجا عقل سامانده بشري به داد دستاوردهاي روشنگري و همبسته خود يعني مدرنيته مي‌رسد. زيگمونت باومن، مدرنيته را در چارچوب روشنگري با انديشه‌هاي مركزي رهايي و پيشرفت همراه مي‌داند. از نظر او مدرنيته با ادعاهايي همچون خردباوري، عرفي‌گرايي، فردگرايي، سوژه‌محوري و با مفروضات ناگفته اما قابل تشخيصي چون اروپامحوري، شرق‌شناسي و حذف ديگري بيش از اندازه به خود اميدوار مرتبط است كه در بيان متفكران عصر روشنگري از جهاني با مختصات بهتر سخن به ميان مي‌آورد. تجربه تجدد هر چند حتي در خود جوامع غربي به ويژه در دهه‌هاي مياني سده بيستم نشان داد كه خوش‌باوري باومن ناشي از اتكاي بيش از اندازه به خرد انساني و ناشي از ناديده انگاشتن ابعادي اساسي از هستي پيچيده انسان است، ولي تحولات در عرصه سياست و علم و تكنولوژي به خصوص ايده صلب و سخت مدرنيته را در عرصه حيات واقعي به امري سيال بدل كرد و نشان داد كه زندگي در جهان متجدد با تنوع، عدم اطمينان، پيش‌بيني‌ناپذيري و مخاطره همراه است. نمونه بارز آن زياد شدن سياستمداران پوپوليست است كه او در پاسخ به اين سوال كه چرا دونالد جان ترامپ چنين هواداراني براي خود دست و پا كرده است مي‌گويد، اصل قضيه اين است كه دو ارزش بسيار مهم وجود دارند كه بدون آنها زندگي بشر ناممكن خواهد بود: يكي امنيت است، كمي اطمينان خاطر و احساس در امان بودن و ديگري آزادي است. توانايي ابراز وجود و انجام دادن آنچه واقعا دوست داريد، انجامش دهيد و چيزهايي از اين قبيل. هر دوي اينها ضروري هستند. امنيت بدون آزادي بردگي است. آزادي بدون امنيت اغتشاش كامل است كه در آن سرگشته مي‌شويد، رهاشده مي‌مانيد و نمي‌دانيد چه كاري بايد انجام دهيد. بنابراين به مقداري از هر دوي اينها نياز است. ما بسيار بيشتر از اجدادمان آزادي داريم. اما تاوانش را داده‌ايم. مجبور شديم آن را با امنيت معاوضه كنيم. باومن بر آن است كه امروزه مردم خود را بي‌قرار و گم‌گشته و ناتوان از گام برداشتن با قطعيت و اطمينان‌‌خاطر مي‌يابند. به نظر او آنچه امروز اتفاق افتاده، نقطه آغاز تغيير است و نمودش، علاوه بر چيزهاي ديگر حضور دونالد ترامپ در عرصه سياست جهاني است. 
گفتني است كه ترامپ بعد از پيروزي بر هيلاري كلينتون در مركز توجه قرار گرفت. او كسي است كه رييس‌جمهور امريكاي متحد شد و در حال حاضر براي دومين بار در رقابت با نماينده دموكرات‌ها جو بايدن به دنبال آن است تا بار ديگر رييس‌جمهور امريكا شود. هر چند اين دوره براي ترامپ با توجه به عملكرد نامناسب او در خصوص سياهان و مساله مبارزه با ويروس كرونا كه آمار كشته‌هاي انساني آن در امريكا از مرز دويست هزار نفر گذشته است، نشان از عملكرد ناموفق او مي‌دهد. گرايش به افرادي مانند ترامپ نيز در غرب تقريبا در همه كشورهاي ديگر هم به وجود آمده است. 
باومن معتقد است مردم روز به روز بيشتر سياستمداراني را مي‌خواهند كه ادعا مي‌كنند: قدرت را به من واگذاريد، من مسووليت آينده شما را به عهده خواهم گرفت. از ديد او، چنين رهبراني دارند روي اين فكر سرمايه‌گذاري مي‌كنند كه دموكراسي در حرف خيلي خوب است، اما در عمل خوب نيست. باومن مي‌گويد امروزه خاطره حكومت‌هاي تماميت‌خواه و رهبران قدرتمند از حافظه نسل‌هاي جوان‌تر پاك شده، به همين دليل است كه فاجعه ترامپ را به درستي درك نمي‌كنند. بنابراين زندگي امروز عرصه‌اي است كه در آن بسياري از مردم شعارهاي سياستمداراني چون ترامپ را مي‌پذيرند. مردم به دنبال رهبران تردست مي‌گردند و اين وقت تلف كردن است، اما در جو فعلي قابل درك است.
استاد علوم سياسي


ترامپ بعد از پيروزي بر هيلاري كلينتون در مركز توجه قرار گرفت. او كسي است كه رييس‌جمهور امريكاي متحد شد و در حال حاضر براي دومين بار در رقابت با نماينده دموكرات‌ها جو بايدن به دنبال آن است تا بار ديگر رييس‌جمهور امريكا شود. هر چند اين دوره براي ترامپ با توجه به عملكرد نامناسب او در خصوص سياهان و مساله مبارزه با ويروس كرونا كه آمار كشته‌هاي انساني آن در امريكا از مرز دويست هزار نفر گذشته است، نشان از عملكرد ناموفق او مي‌دهد 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون