حفاظت، براي مردم يا عليه مردم
رضا گلجاني
قضيه اول: شخصي در ايالت نبراسكا به جرم شكار غير مجاز و استفاده از تكنيكهاي غير مجاز شكار به ۳۰ ماه زندان، ۱۵ سال ممنوعيت شكار و صيد و پرداخت حدود نيم ميليون دلار جريمه محكوم شد. قضيه دوم: سايت خريد آنلاين مجوز شكار اداره حيات وحش نبراسكا مجوز ساليانه شكار گوزن را صادر كرد. بر اساس اين مجوز ساكنين ايالت ۸۸ تا ۱۷۳ دلار و غيرساكنين ايالت ۶۰۰ تا ۷۹۸ دلار براي شكار بايد بپردازند. اگر در ايالت نبراسكا مديريت شكار و صيد محدود به دستگيري متخلفين بود، شايد موارد مشابه قضيه اول به دهها و صدها تخلف ميرسيد و نبرد بين محيطبانان و شكارچيان در كشوري كه حمل اسلحه براي عموم آزاد است خونينتر از هر منطقه ديگري در جهان ميشد. در عوض اداره حيات وحش نبراسكا با استفاده از بودجههاي به دست آمده از مجوزهاي شكار و صيد و ساير منابع درآمدي، با مديريت مناسب جمعيتها توانسته است فرصت برابر شكار و صيد را براي همه ساكنين ايالت فراهم كند و سبب جذب شكارچيان از ايالتهاي ديگر هم بشود. در كنار درآمدزايي از راه شكار بزرگترين مركز حفاظت از درناهاي سندهيل در ايالت نبراسكا قرار دارد كه سالانه هزاران بازديدكننده از نقاط مختلف جهان براي مشاهده آنها به اين ايالت ميآيند. اين مركز نه تنها باعث درآمد و شغل براي مردم ميشوند بلكه بودجههاي لازم براي حفاظت از اين پرنده مهاجر را نيز فراهم ميكنند. در نبراسكا تمام اين موارد براساس يك فلسفه واحد حفاظت از حيات وحش اجرا شدهاند: حفاظت از حيات وحش براي مردم، نسل فعلي و نسل آينده. بدون در نظر گرفتن همزمان منافع انسان و حيات وحش امكان مديريت پايدار حيات وحش در ايالتي كه بزرگترين كاربري اراضي آن كشاورزي و دامداري است ميتوانست امري محال باشد. اين ايالت افتخار ميكند كه ۸۶ درصد از منابع درآمدي ۸۸ ميليون دلاري اداره حيات وحش آن در سال ۲۰۱۶ از طريق بهرهبرداران و بهرهمندان (شكارچيان، بازديدكنندگان و گردشگران) و نه از بودجه دولت به دست آمده است. اين بودجه به نحوي در حفاظت از حيات وحش اين ايالت سرمايهگذاري شد كه توانست سبب توليد دو و نيم ميليارد دلار ثروت براي مردم اين ايالت شود. بايد به علم حفاظت و مديريت حيات وحش افتخار كرد زيرا حيات وحش ۸۸ ميليون دلار سرمايه مالي توليد كرد كه ۲.۵ ميليارد دلار سود ناخالص براي ايالت به بار آورد. امروزه در نبراسكا هيچ توسعه ناپايداري، از سد و جاده و معدن تا استخراج نفت، توانايي و قدرت دست اندازي به زيستگاههاي حيات وحش را ندارد. نبراسكا يكي از 50 ايالت امريكا است و برنامههاي مديريت حيات وحش در ساير ايالتها يا مشابه نبراسكا است يا به شكل بهتري از اين ايالت انجام ميشود. حال آنكه در اين كشور تا هشتاد سال پيش، ريشهكن كردن نسل گوشتخواراني مثل گرگ و علفخواراني مثل بوفالو خواسته عمومي بود زيرا مردم آنها را آفت كشاورزي و دامداري ميدانستند. حفاظت براي مردم به جاي حفاظت عليه مردم سبب شد امروز احياي نسل گرگ و بوفالو تبديل به خواسته عمومي شود و دولت بودجههاي ميليارد دلاري را براي احياي نسل اين گونهها اختصاص دهد. حفاظت از حيات وحش وقتي موفق است كه تبديل به درخواست عموم جامعه شود. و اين امر زماني محقق ميشود كه براي عموم مردم منافع مادي و معنوي ايجاد و در توليد سرمايه ملي نقش ايفا كند. مهمتر از پيشرفت در تكنيكهاي مديريت حيات وحش و شكار و صيد، استقرار يك فلسفه واحد حفاظت از حيات وحش است. ايالت نبراسكا شايد نتواند الگوي ايدهآل با توجه به شرايط ايران باشد اما ميتواند اين نكته را خاطرنشان كند كه شايد علت سردرگميهاي مديران حيات وحش ايران در اولويتبنديها عدم وجود تعريف فلسفه حفاظت از حيات وحش در ايران باشد: براي چه و براي كه حيات وحش را بايد حفاظت كنيم؟ براي مردم يا عليه مردم؟