ادامه از صفحه اول
بيرجند و بجنورد و بروجرد
هر چند هيچ احتياجي به اين كار نبود چون تا دم غروب كه پدرم از سر كار برميگشت، تلويزيون هيچ برنامهاي نداشت و فقط برفك پخش ميكرد. تازه بعد از غروب آفتاب بود كه ميشد دو شبكه تلويزيوني را ديد. يكي از آبادان پخش ميشد كه نامش «تلويزيون نفت ملي» بود و يك شبكه سراسري از تهران. وضعيت هم اينطور بود كه برنامه تلويزيون كه شروع ميشد، همسايهها با قابلمه غذايشان به خانه ما ميآمدند و پدرم با كمك آنها تلويزيون را به حياط ميكشيد و همه اهل محل، هنگام شام خوردن در حياط ما يا از روي پشتبامهاي مشرف به حياط، تلويزيون تماشا ميكردند و البته غير از اين يكي دو روزنامه و چند مجله هم بود كه با تاخير يكي دو روزه به شهر ميرسيد و افراد اندكي ميخريدند. همه ارتباط مردم با دنياي پيرامون همين بود. تازه اين وضعيت خرمشهر و آبادان بود كه به واسطه بندر تجاري و پالايشگاه نفت، ارتباطشان با جهان خارج، بيشتر از هر جاي ديگر ايران بود. براي همين خيلي به ندرت ميشد اسامي آدمهايي مثل بن بلا و پاتريس لومومبا و موسي چومبه و قوام نكرومه و آنچه كردند و اتفاقاتي كه برايشان افتاد را از زبان كسي شنيد، آن هم در اوج مبارزات استقلالطلبانه آفريقا و آن همه رخدادهاي دهه 50 و 60 ميلادي قرن گذشته. يادم هست يك روز مردي در كوچهها ميگشت و برگهاي به اندازه يك ورق روزنامه ميفروخت كه فقط يك رويش چاپ شده بود و ماجراي قتل زن و كودكاني به دست پدر خانواده را به همراه چند عكس نقل كرده بود. اينكه داستان بود يا واقعيت، نميدانم. ولي همه اطلاع از جهان بيروني همين بود. آيا آن روزها خبري نبود يا ما در بيخبري بوديم؟ قطعا خبر بود و بسيار هم بود. مثلا اين ماجرا كه يك افسر پليس بلژيكي به نام «ژرار سئورت»، جنازه پاتريس لومومبا را از قبر بيرون آورده و در اسيد حل كرده، اگر امروز رخ ميداد، چه غوغايي در شبكههاي مجازي اتفاق ميافتاد؟ اصلا ميشود تصور كرد كه امروز با نخستوزير يك كشور چنين كنند؟ آيا متوجه هستيم كه ديگر نميشود به دوران بيخبري بازگشت؟ آيا ميشود به اين دلخوش بود كه هنوز برخي بيرجند و بجنورد و بروجرد را از هم تشخيص نميدهند؟
پروژههاي مديريتي در هامون
از سال گذشته روي هر دوي اين موارد خود را متمركز كرديم، چون در هر دو پهنه كانونهاي جدي گردوغبار داريم. پارسال پرآبي هامون فرصت خريد حق چرا را ايجاد كرد و در قانون بودجه سال ۱۴۰۰ هم پيشنهادمان اين است كه به جاي تمركز روي پروژههاي بيولوژيكي، بر مديريت قرق، چراي دام و لايروبي متمركز شويم. ضمن اينكه با لايروبي توانستيم مقدار قابل توجهي از آبي كه در گذشته به روستاها و شهرهاي استان سيستانوبلوچستان خسارت وارد ميكرد، را اداره كنيم. بنابراين از پروژههاي سازهاي به طرف انجام پروژههاي مديريتي حركت كرديم تا مانع از تخريب پوشش گياهي شويم، چون اگر پوشش گياهي را حفظ كنيم، گرد و غبار در تابستان به ميزان قابل توجهي كاهش خواهد يافت.