• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4788 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲۲ آبان

نگاهي به پروژه فكري داود فيرحي در گفت‌وگو با داريوش رحمانيان، استاد تاريخ دانشگاه تهران

فقيه پويا، مومن دانشمند

ماهرخ ابراهيم‌پور

اگر ممكن است در ابتدا درباره آشنايي و شناخت خودتان از مرحوم دكتر فيرحي بفرماييد.

من ابتدا دكتر داود فيرحي را با آثارش شناختم. برخي آثار دكتر فيرحي يك نقطه عطف تحقيقات آن عرصه‌اي محسوب مي‌شود كه در آن قلم زده است. نخستين‌باري كه با آثار دكتر فيرحي عزيز كه خدا رحمتش كند آشنا شدم، در كتابفروشي دهخداي تبريز بود. آنجا در ميان كتاب‌ها، به كتاب قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام برخوردم. اين كتاب اولين اثر برجسته و اثرگذار مرحوم فيرحي بود. اين كتاب اواخر دهه 1370 منتشر شد. دردم آن را خريداري كردم و متوجه شدم كه با يك محقق نوجو و بسيار ژرف‌نگر و روشمند روبرو هستم. از آن زمان به بعد آثار او را دنبال كردم تا اينكه در سال 1384 از دانشگاه تبريز به دانشگاه تهران آمدم. از همان زمان و زمستان 84 بود كه نخستين ملاقات‌ها روي داد و سپس منجر به دوستي و آشنايي‌هاي عميق و گفت‌وگوهاي گوناگون در مراسم و همايش‌هاي مختلف شد، از جمله در نشستي راجع به فوكو در سال 1385. بعدا هم در برنامه‌هاي ديگر كه جزيياتش را بهتر مي‌دانيد، باهم همراه بوديم و باهم در برخي گروه‌ها همكاري داشتيم. از جمله مهم‌ترين اين نشست‌ها، نشست نقد و بررسي آثار و انديشه‌هاي دكتر سيد جواد طباطبايي بود كه ايشان دعوت بنده و گروه ما را پذيرفتند و در آن سخنراني كردند. در آن نشست ديگران مثل دكتر قادري، دكتر آقاجري، دكتر آباديان، دكتر منصوربخت و دكتر بستاني حضور داشتند. در آن نشست من و دكتر فيرحي و دكتر قادري و فكر مي‌كنم دكتر بستاني شاگرد مستقيم دكتر طباطبايي بوديم و در كلاس‌هاي او نشسته بوديم و تلمذ كرده بوديم.

نظر ديگران درباره دكتر فيرحي چه بود؟

دكتر فيرحي را حتي كساني كه به آثار و انديشه‌هايش نقد داشتند، به عنوان يك انديشمند و پژوهشگر دقيق، باريك‌بين، نوآور و روشمند مي‌شناختند. مثلا در همين كتاب قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام كه يك اثر خواندني و درخشان است و توانايي‌هاي ويژه مرحوم فيرحي را نشان مي‌دهد و مربوط به اوايل زندگي علمي ايشان هست، مي‌بينيد كه روش تلفيقي و تركيبي به كار گرفته و از نظر روش‌شناسي اين اثر يكي از آثار پيشگام در حوزه تاريخ انديشه سياسي در اسلام محسوب مي‌شود. به همين قياس آثار بعدي را در نظر بگيريد، تا همين آخرين آثار از جمله دو جلدي فقه و سياست در ايران معاصر و آستانه تجدد.

چه خاطراتي از ايشان داشتيد؟

من درباره خاطراتم با ايشان بسيار مي‌توانم بگويم. ما باهم سفر هم داشتيم، يك بار هم به سفر خارج از كشور رفتيم كه خيلي شيرين بود. از نظر علمي بسيار پربار بود. سفرهاي علمي چون چند روزه هستند، آدم فرصت بيشتري براي گفت‌وگو دارد. در آن سفر بسيار باهم گفت‌وگوهاي پرباري راجع به مسائل مربوط به تاريخ انديشه سياسي داشتيم. يك گروهي هم در دانشگاه آزاد چند سال پيش و در اواخر عمر مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني با توصيه و نظارت خود ايشان شكل گرفته بود. در اين گروه بنده با دكتر فيرحي و مرحوم دكتر قانعي راد و دكتر محمدرضا تاجيك و چند تن ديگر از استادان حضور داشتند. دوره كوتاهي در حد چند ماه بيشتر به طول نينجاميد و به درگذشت مرحوم رفسنجاني خورد، اما جلسات بسيار پرباري بود. هر هفته راجع به مسائل مربوط به تاريخچه، ضرورت و فراز و فرودها و آينده نوانديشي ديني گفت‌وگوهاي پرباري صورت مي‌گرفت. برنامه‌هايي در دست بود، از نظر برگزاري نشست‌ها و جلسات و تاليف و ترجمه كه داشت پيش مي‌رفت، اما با مرگ مرحوم رفسنجاني معلق ماند. خلاصه از اين سنخ خاطرات و همراهي‌ها و همگامي‌ها با مرحوم فيرحي داشتم. آثارش را تقريبا هميشه دنبال مي‌كردم و هميشه باهم در گفت‌وگوي تلفني بوديم. گاهي هم بحثي راجع به برخي مباحث علمي در مي‌گرفت. از جمله درباره آخرين اثر برجسته‌اش گفت‌وگو كرديم. آستانه تجدد، شاخص‌ترين و كامل‌ترين و پربارترين اثري است كه تاكنون به زبان فارسي و زبان‌هاي ديگر درباره مرحوم ناييني و كتاب بسيار مهم و شاخص تنبيه‌الامه و تنزيه‌المله او نگاشته شده است. كتاب مرحوم ناييني، اثري بسيار مهم در عرصه‌اي است كه زنده‌ياد فيرحي از آن با عنوان فقه المشروطه ياد مي‌كرد. در همين خصوص قرار بود برنامه‌هايي برگزار شود كه به دلايل مختلف معوق ماند.

يكي از دغدغه‌هاي جدي و اساسي دكتر فيرحي بحث انديشه سياسي ايران به ويژه با نظر به مشروطه بود. شما خودتان هم از پژوهشگراني هستيد كه در اين زمينه كار كرده‌ايد و نظر داريد. پروژه‌اي كه به نظر مي‌آمد دكتر فيرحي در اين سال‌هاي آخر زندگي كوتاه اما ارزشمندشان پيش مي‌برد، در دو جلدي فقه و سياست و فقه و حكمراني حزبي و آستانه تجدد بازتاب يافته است. اين طرح را مي‌توان يافتن نوعي انسجام ميان فقه به عنوان اصلي‌ترين دانش سنتي ما با انديشه ديني خواند. نظر شما درباره اين پروژه فكري ايشان چيست؟ به نظر شما دكتر فيرحي در اين آثار چه چيزي را دنبال مي‌كرد؟

خيلي خلاصه اگر بخواهم بگويم، مي‌توان محور آن را فقه پويا خواند، يعني فقهي كه با مقتضيات زمان همراه مي‌شود و مي‌تواند پاسخگوي نيازهاي امروز باشد. همان‌طوركه شما به درستي و با دقت گفتيد، دكتر فيرحي تاكيد داشت كه فقه مهم‌ترين دانش سنت ماست. اما از دوره انقلاب مشروطه و نه دوران هفتاد و دو ساله مشروطه، به اين سو، فقه بطور خيلي بنيادي و جدي با مسائل سياست، حقوق، حقوق مدني و حقوق سياسي درگير شد و به هر حال يك راهي گشوده شد. يكي از ويژگي‌هاي بسيار ارزشمند و قابل توجه دكتر فيرحي در مقام يك انديشمند اين بود كه خيلي به تاريخ تكيه داشت و مي‌خواست پيشينه مسائلي كه امروز با آنها درگير هستيم را بكاود و مواضع خودش را بر يك درك عميق تاريخي استوار كند. اين ويژگي برجسته‌اي در دكتر فيرحي و آثارش هست. در همين اثر دو جلدي كه به آن اشاره كرديد، يعني فقه و سياست در ايران معاصر، خواننده مي‌تواند با يك روايت بسيار منسجم و دقيق و مبتني بر پاره‌اي از نوآوري‌ها از نظر طرح مباحث تحولات فقه سياسي و فكر سياسي شيعه و علماي شيعه را بررسي كند. مثلا ببينيد در اين كتاب، فصلي راجع به مرحوم خالصي‌زاده و سپس امام خميني(ره) است. خالصي‌زاده متفكر بسيار مهمي است، اما بسياري از پژوهشگران ما توجهي به او نيافته‌اند و اهميت او را چندان درك نكرده‌اند. در اين گفت‌وگوي كوتاه فرصتي نيست كه من درباره زندگي، آثار و آرا و انديشه‌ها و مواضع عملي مرحوم خالصي‌زاده صحبت كنم، اما مي‌دانيد كه او يكي از كساني است كه در كنار مرحوم مدرس آن زماني كه رضاخان بحث جمهوري‌خواهي را مطرح كرد، درگير شد. قبل از آن هم، هم خودش و هم پدرش آيت‌الله خالصي در ماجراي قيام شيعيان عراق عليه انگلستان درگير بودند. بعدا آيت‌الله خالصي به ايران تبعيد شد. خالصي‌زاده بعد از آن هم در سال‌هاي بعدي زندگي، مواضع خيلي محكمي در ارتباط با دين و سياست و انديشه حكومت اسلامي داشت. چند صفحه‌اي كه دكتر فيرحي درباره خالصي‌زاده نوشته را اگر نگاه كنيد، درمي‌يابيد كه او محققي كليشه‌اي و ساده نيست كه بخواهد راه‌هاي رفته ديگران را بپيمايد و نوجويي مي‌كند، يعني عرصه‌هاي جديدي را باز مي‌كند. يا بحث‌هايي كه راجع به مرحوم محمد باقر كمره‌اي و ميرزا خليل كمره‌اي دارد، واقعا نوآورانه است يا مباحثي كه درباره كسروي و انديشه‌هاي او راجع به مذهب و علماي سنتي مطرح كرده، بسيار درخشان و ارزنده است. البته مي‌دانيم كه كسروي خودش مدعي يك جريان پاكديني بود كه بحث ديگري است. خلاصه اين مباحث نشان مي‌دهد كه دكتر فيرحي رحمه‌الله عليه، واقعا يك پژوهشگر نوآور بود و ابعاد و زوايايي را از تاريخ انديشه سياسي ما كشف كرد و ديد و بالا آورد كه پيش از دكتر فيرحي به شكلي كه او مطرح كرد، ديده نشده بود. به هر حال دكتر فيرحي بطور خيلي جدي اعتقاد داشت كه ما بايد با تكيه بر انديشه و دانش مدرن، به بازخواني منابع سنتي انديشه و دانش خودمان بپردازيم و اين تنها راه پويا شدن ما و ورود ما به عصر جديد است. مثلا تعبير آستانه تجدد را كه ايشان در عنوان كتابي كه در شرح تنبيه‌الامه مرحوم ناييني به كار برده، از اين منظر بايد بررسي كرد. دكتر فيرحي انديشمندي دغدغه‌مند بود. من گاهي مواقع در وصف ايشان در كلاس‌ها و جاهايي كه بحث پيش مي‌آمد، مي‌گفتم كه ترجيح مي‌دهم بگويم دكتر فيرحي به جاي اينكه يك استاد و انديشمند و محقق مومن است، او يك مومن محقق و دانشمند بود. يعني دغدغه ايماني و درد دين داشت و هدفش اين بود كه راهي گشوده شود تا فكر ما از تصلب، جمود و جزم‌انديشي رهايي پيدا كند تا به ويژه در امر حكومتداري از افراط و تفريط‌هايي كه متاسفانه از آفات خشك‌انديشي و تندروي است، در امان بمانيم.

دكتر فيرحي در 56 سالگي درگذشت و از اين حيث مي‌توان آن بزرگوار را مشابه مرحوم دكتر عنايت دانست كه او هم در سنين ميانسالي و در آستانه باروري علمي از دنيا رفت. به نظر شما مسووليت و وظيفه جامعه علمي درباره او چيست؟

من معتقدم راه دكتر فيرحي، همان راه نوانديشي و نوگرايي ديني است كه از سده نوزدهم ميلادي يا سده سيزدهم هجري قمري شروع شده و از پيشگامانش مرحوم سيد جمال‌الدين اسدآبادي است. البته اينكه داوري‌هاي خود مرحوم فيرحي راجع به اسدآبادي چگونه بود و چگونه بايد آنها را ارزيابي كرد، بحث ديگري است. اما به هر حال دكتر فيرحي رحمه‌الله عليه، از كساني بود كه در اين خط و جريان قرار مي‌گيرد. خود بنده هم همچنان به اين خط تعلق دارم و در اين مسير گام برمي‌دارم و فكر مي‌كنم. گمانم اين است كساني كه اين راه را قبول دارند و دكتر فيرحي را هم يكي از پويندگان و نمايندگان آن مي‌دانند، لازم است آثار دكتر فيرحي را خوب بخوانند و بفهمند و با آنها نقادانه برخورد كنند. بعضي از مباحثي كه دكتر فيرحي مطرح كرد، نياز به پيگيري دارد و لازم است بسط و شرح بيشتري بيابد. خود دكتر فيرحي هم بيش از هر كس به اين امر واقف بود و مي‌دانست كه بعضي از اين چيزها در حد توانايي و امكانات امروز ايشان است و مسلما نامحدود نيست. بنابراين دانشجويان دكتر فيرحي و كساني كه در اين عرصه پژوهش مي‌كنند، خوب است كه اين جور مسائل را بيابند و شرح و بسط دهند و مسلما روح آن مرحوم شاد و راضي خواهد شد. يكي ديگر از كارهايي كه بايد انجام شود و من مطمئن هستم كه خانواده و شاگردان اصلي دكتر فيرحي در فكر هستند، اين است كه آن بزرگوار پروژه‌هاي متعددي داشت و محقق بسيار پركار و ذوابعادي بود و عرصه تحقيق خودش را خيلي خوب مشخص كرده بود. يعني به اين در و آن در نمي‌زد. اما بعضي از اين پروژه‌ها با درگذشت نابهنگام ايشان ناتمام و معوق مانده است. اين پروژه‌ها و دست‌نوشته‌ها بايد به شكلي دقيق و روشمند و پيراسته آماده انتشار شود و اين يك همت ويژه‌اي را مي‌طلبد. دكتر فيرحي در گفت‌وگوهايي كه باهم مي‌كرديم، از بعضي از اين برنامه‌ها و تحقيقاتش با بنده سخن مي‌گفت و حتما با خيلي از دانشجويانش بيشتر سخن گفته است. گمانم اين است كه بايد اينها توسط گروهي از دانشجوهاي دكتر فيرحي با همراهي و همكاري خانواده ارجمند و گرامي او و با نظارت يكي دو تن از همكاران نزديك او و با كمك خود دانشگاه تهران و دانشكده حقوق و علوم سياسي و حتي ورود انجمن علوم سياسي و كساني كه صاحب بصيرت و تجربه‌اند، از دستبرد روزگار در امان بمانند و در نتيجه معوق و معطل ماندن‌ها فرسوده نشوند و آشفته نشوند و از ميان نروند. همچنين به مرحوم عنايت اشاره كرديد، مرحوم عنايت سال 1311 به دنيا آمد و سال 1361 از دنيا رفت. او هم از چهره‌هاي بسيار برجسته انديشه معاصر ايران بود. او به عنوان جانشين آلبرت حوراني به دانشگاه آكسفورد دعوت شد و صاحب كرسي بود. متاسفانه وقتي رفت، در پرواز سكته كردند و درگذشتند. مرحوم عنايت هم جزو نوادر روزگار بودند. خلاصه اينكه درگذشت دكتر فيرحي خيلي دردناك است و من اميدوارم كه دانشجويان در راه او گام بردارند. اميدوارم جاي ايشان را محققان توانا و نوآور جوان پر كنند. اما اين كار را خيلي سخت مي‌دانم و معتقدم كه رفتن ايشان يك خلأ بسيار جدي است. اين را به دليل دوستي و همراهي و همكاري ساليان نمي‌گويم، بلكه به عنوان يك شاگرد كوچك اين عرصه‌ها مي‌گويم كه ايران و فرهنگ ايراني يك پژوهشگر بي‌مانند و سرمايه فوق‌العاده ارزشمند را از دست داد و بعيد مي‌دانم به اين آساني‌ها بتوان آن را جبران كرد.

 


پيام سيد محمد خاتمي به مناسبت درگذشت داود فيرحي

فقيه متبحر و عالم متامل

بسم ‌الله الرحمن الرحيم، چه تاب‌سوز و جانفرساست شنيدن خبر درگذشت عزيزي كه وجودش حجت موجه بود بر سازگاري سنت (اگر دليري نقد و نه نفي آن را داشته باشيم) و جهان نوپديد انسان روزگار (اگر بر نقد و نه نفي آن دليري كنيم) و چه خسارت‌بار است فقدان اين بزرگ براي عالم انديشه و ايمان.روان‌پاك و تابناك حجت‌الاسلام‌والمسلمين دكتر داود فيرحي در جوار رحمت گسترده الهي آرام گرفت، ولي جان آنان را كه انسان را آزاد و عزيز و برخوردار مي‌خواهند و مي‌دانند و دين خدا را براي فراهم آوردن چنين زندگاني براي انسان مي‌فهمند و تفسير مي‌كنند، آشوب‌زده و سوزان كرد. او فقيهي بود متبحر و عالمي متامل و خيرانديشي متخلق به اخلاق الهي و سياست‌شناسي نوانديش و انسان‌دوستي بي‌ريا. من اين مصيبت بزرگ را به همه اصحاب علم و فضيلت و همكاران و همراهان و ارادتمندان به او، به خصوص به خاندان شريف فيرحي، به همسر باوفايش و فرزندان خوب و گرانقدرش و همه بستگان عزادار تسليت مي‌گويم و از پيشگاه حضرت پروردگار علو درجات اين فقيد سعيد و سلامتي و صبر و اجر بازماندگان معزز را مسالت مي‌كنم.

يادش گرامي و راه او پر رهرو باد

سيدمحمد خاتمي، ٢١ آبان ١٣٩٩

 

پيام تسليت حزب اعتماد ملي در پي درگذشت استاد فيرحي

روشنفكر مساله ‌شناس

انّا لله و انّا اليه راجعون، بسيار غم‌انگيز است كه در شرايط دشوار فكري، سياسي، ديني و اخلاقي كنوني كشور نهاد دانشگاه عالمي انديشمند و پرتلاش و در حال شكفتن، جامعه روشنفكري متفكري مساله‌شناس، نهاد روحانيت عضوي عالم و آگاه به زمان و پيشرو در پاسخگويي به مسائل فكري و محبوب جوانان، كنشگران سياسي يك نيروي راهگشا در حوزه فعاليت سياسي و در نهايت جامعه و نسل جوان ايراني يك عالم درد آشنا و پرتلاش در باز كردن گره‌هاي فكري خود را از دست دادند كه به آساني و به اين زودي جاي آن پر نخواهد شد. دكتر داود فيرحي اين توفيق را يافت كه با به‌هم آميختن عقل، علم، دين و اخلاق در ايام اندك عمر خويش ثمر فراوان دهد و در دل آحاد جامعه به ويژه جوانان اعم از روحاني و دانشگاهي جايگاه رفيع به دست آورد.

حزب اعتماد ملي اين ضايعه غم‌انگيز را به دانشگاهيان، روشنفكران، روحانيت، مردم قدرشناس ايران و خانواده معزز ايشان تسليت مي‌گويد.

پيام تسليت الياس حضرتي در پي درگذشت استاد فيرحي

فقدان فقيه نوانديش

الياس حضرتي، قائم مقام دبيركل حزب اعتماد ملي در توييتي با تسليت درگذشت دكتر فيرحي نوشت: فقدان دانشمند برجسته، فقيه نوانديش و عالم با اخلاق مرحوم دكتر فيرحي خسارتي جبران‌ناپذير بر جامعه علمي و ديني كشور است. عميقا اين واقعه تلخ را به خانواد ه، دوستان و شاگردان ايشان تسليت مي‌گويم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون