جستوجوگر انديشههاي سياسي
كاظم موسوي بجنوردي
بايد اذعان كرد كه تحقيق و پژوهش در باب موضوعات تاريخي و اجتماعي و انديشههاي سياسي در حوزههاي مربوط به اسلامشناسي و ايرانشناسي بر زمينه علوم نوين چون جامعهشناسي، در عين لزوم، بسيار دشوار است و هرچه پژوهشگر، بر منابع و مآخذ ادوار تاريخي و تحولات فكري و فرهنگي اسلام و ايران تسلط داشته باشد، حاصل كار او به هدف نزديكتر است و ميتواند براي درك تحولات كنوني و حتي آينده راهگشا و روشنگر باشد، ولي ناگفته پيداست كه گرد آوردن اين شرايط خود دشواريها و سختيهاي بسياري در پي ميآورد. آشنايي با آرا و نظرات نوين در حوزه دانشهايي چون جامعهشناسي و سياستشناسي ساليان دراز است كه در دانشگاهها و مجامع علمي جهان موضوع دهها رشته و انبوهي از پژوهشها بوده است و در كشور ما هم سابقه اين گونه مطالعات با سابقه بنيانگذاري نهاد دانشگاه از نظر زماني فاصله چنداني ندارد. بسياري از متفكران كشور ما به ويژه در نيم قرن اخير به اين گونه مطالعات شناخته بودهاند و جامعه علمي از پژوهشهاي ايشان بهرهمند شده است. در ميان دانشمندان و پژوهشگران معاصر، زندهياد دكتر فيرحي با برخورداري از تحصيلات عالي در حوزه و دانشگاه، تحقيق در انديشه سياسي اسلام و تشيع را موضوع تحقيقات و مطالعات عميق و ارزنده خود قرار داده بود و كوشش ميكرد «فقه سياست» را بر بنياد مطالعات و نظرات جديد بررسي و عرضه كند. كند و كاو در بنيادهاي مشروعيت در نظريههاي حكومت و دولت در اسلام و تشيع از ديرباز تا عهد قاجاريه و پس از آن همواره در دايره دلبستگيها و ذهن جستوجوگر و پرسشگر او قرار داشت. تحصيلات حوزوي و شناخت عميق مآخذ فقهي و عقيدتي و كلامي و جز آن، همراه آشنايي با روشهاي نوين تحقيق، به آثار او از حيث علمي لطف و اعتباري خاص بخشيده است. او به فراست، به نياز براي شناخت هر چه بيشتر انديشههاي سياسي و بنيادهاي مشروعيت و مفاهيمي چون حكومت و خلافت و دولت پي برده بود و نيك ميدانست كه شناخت جريانهاي معاصر در جهان اسلام از راه بررسي هرچه بيشتر و عميقتر اين مفاهيم ميگذرد؛ به ويژه كه در يكي دو دهه اخير، جهان اسلام و به طور كلي جامعه بشري، نهايت خشونت و سبعيت را در پوشش اين قبيل مفاهيم تجربه كرده و هنوز با آن دست به گريبان است. ميراث قلمي دكتر فيرحي و تجربه گرانقدر سالها تدريس و سخنرانيهاي علمي او بر غناي پژوهش در اين زمينهها افزوده و خود به هيات گنجينهاي ارزشمند و كمنظير درآمده است. مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي در ساليان اخير از لطف حضور و نظرات او در جلسات خاص مربوط به عناويني چون دولت و سلفيگري برخوردار ميشد و عضويت ايشان در شوراي عالي علمي، همكاريهاي بيشتري را در آينده نويد ميداد اما دريغ و افسوس كه او اينك در ميان ما نيست. فقدان دانشمند فرزانه كه تقوا و حُسن خُلق و فروتني را زينت مراتب علمي خود كرده بود، بيش از آنچه به بيان در آيد موجب خسارت و مصداق تمام ثلمه و ضايعه است و در آينده آثار اين خسارت بسي بيشتر آشكار خواهد شد. ميراث دكتر فيرحي اينك در برابر شاگردان و دلبستگان محضر علمي اوست و بجاست كه حيات علمي و پژوهشي او و روشي كه در تحقيق و تتبع داشت، خود موضوع تحقيق و پژوهش قرار گيرد و از آن مهمتر، برنامهاي كه او براي شناخت تحولات فكري جوامع اسلامي وجه همت خود قرار داده بود، به نحو شايستهاي پيگيري شود. بدين ترتيب ميتوان اميدوار بود از فروغ چراغي كه او برافروخت، همچنان برخوردار باشيم.