در سوگ ندانستن
سعيده مختارزاده *
كمتر از 6 ماه از خبر غمبار درگذشت جوان 18ساله(كامران گودرزي) در كوههاي مرزي چالدران در خاك تركيه نگذشته بود كه خبر حزنانگيز غرق شدن يك خانواده ايراني با 3 كودك در كانال مانش ميان فرانسه و انگليس در رسانهها منتشر شد. همان طور كه تصوير پيكر كودك دو ساله سوريهاي آيلان در سواحل تركيه در سال 2015 توجه افكار جهاني و مقامات برخي كشورهاي اروپايي را به مساله بزرگي موج پناهجويان و گستردگي فعاليت قاچاقبرها جلب كرد؛ ناپديد شدن كودك 15 ماهه خانواده ايراني به نام آرتين نيز بايد تلنگري باشد براي توجه مقامات و رسانهها به روند افزايشي تعداد افرادي كه تحت تاثير شرايط اقتصادي و تبليغات، فريب گروههاي قاچاق را خورده و نه تنها اموال بلكه جانشان را هم در اين راه از دست ميدهند.
در حالي كه هر روز افراد بسياري تحتتاثير تبليغات رسانههاي خارجي و فضاي مجازي به ويژه وعدههاي گروههاي قاچاق مهاجران با صرف هزينههاي گزاف و چند صد ميليوني پا در مسير عبور غيرقانوني از مرزهاي غربي و شمال غرب براي رسيدن به كشورهاي اروپايي مانند آلمان، سوئد و انگليس ميگذارند، سكوت رسانههاي رسمي داخل كشور نسبت به اين پديده رو به رشد سبب شده تا افراد بدون دريافت هيچ اطلاعي از منابع قابل اطمينان و رسمي تنها با دنبال كردن اطلاعات نادرست از كانالهاي غيررسمي به ويژه در فضاي مجازي براي دست يافتن به روياي زندگي بهتر در كشورهاي مذكور تصميمگيري كنند.
در اين مساله ميتوان مسووليت 3 گروه را مورد توجه قرار داد.
گروههاي پژوهشي و دانشگاهي
در حالي كه امروزه در بسياري از دانشگاههاي جهان مطالعات متعدد و منسجمي از منظر رشتههاي مختلف و حتي به صورت همكاريهاي ميانرشتهاي بر موضوع مهاجرت از جمله مهاجرتهاي اجباري صورت ميگيرد، در ايران با وجود اينكه از سال 2015 شاهد افزايش تعداد ايرانيهاي پناهجو در كشور همسايه و ديگر كشورهاي ترانزيت متاثر از موج مهاجرت پناهندگان سوريهاي، عراقي و افغانستاني به تركيه و مرزهاي اروپا هستيم، مطالعات دقيق و منسجمي بر اين گروه صورت نگرفته است.
نهاد قانونگذاري و اجرايي
اگرچه تصويب «قانون مبارزه با قاچاق انسان» در سال 1383مجلس شوراي اسلامي ايران اقدامي ارزشمند در راستاي حفظ كرامت انساني و مقابله با جرم قاچاق انسان بوده اما همچنان موضوع قاچاق مهاجران نامتعارف به عنوان پديدهاي مجزا از قاچاق انسان كه با رضايت اين افراد صورت ميگيرد، در بستر قانونگذاري ما مغفول مانده است. بنابراين ضرورت به توجه نهاد قانونگذاري و اصلاح مقررات اين حوزه در امر پيشگيري و مقابله با قاچاق مهاجران وجود دارد. از سوي ديگر، مقابله با تجارت سياه، رو به گسترش و پرسود قاچاق انسان و قاچاق مهاجران به دليل پيچيدگي و گستردگي شبكههاي قاچاق در فراسوي مرزها، جز با گسترش همكاريهاي بينالمللي و چندجانبه ميسر نخواهد بود. در اين راستا الحاق ايران به كنوانسيون مبارزه با جرايم سازمان يافته بينالمللي و پروتكلهاي الحاقي به ويژه «پروتكل الحاقي عليه قاچاق مهاجران از طريق دريا، زمين و هوا» همچنين انعقاد موافقتنامههاي دو جانبه و چندجانبه كنترل مرزي امري موثر در مبارزه با شبكههاي قاچاق انسان و مهاجران خواهد بود.
سازمانهاي مردم نهاد و فعالان مدني
در ناديده گرفتن اين حقيقت و از دست رفتن جانهاي عزيزي كه تنها به دليل ناآگاهي از واقعيت برزخ مهاجرت نامتعارف و زندگي پناهندگي سوار بر موج پناهجويي شدهاند، افرادي كه از اين طريق به كشورهاي خارجي پناهنده شدهاند و سعي در مثبت جلوه دادن شرايط كمي و كيفي زندگي خود دارند نيز سهم دارند. افراد بسياري در اين شرايط براي جبران خسارت روحي ناشي از آنچه از دست دادهاند و براي حفظ وجهه خود در ايران، اقدام به دروغپردازي و اغراق مي كنند. به عنوان مثال در گزارشهاي منتشرشده در حادثه اخير مشخص ميشود كه سه نفر از خواهر و برادرهاي مادر خانواده به تازگي به كشورهاي مختلف اروپايي رسيدهاند و همين امر مشوق مهمي در تصميم به انتخاب روش پناهندگي به جاي مهاجرت قانوني و از مسيرهاي خطرناك نامتعارف بوده است. همانگونه كه كامران گودرزي كه در 18 سالگي به تنهايي و قبل از كسب تجربه و تلاش براي ايجاد فرصتهاي مناسب در ايران در اين مسير مرگبار قدم گذاشت به مادر خود گفته بود كه «سوار بر خودروي لامبورگيني دايي برايت عكس ميفرستم.» اين تبليغات دروغين در كنار عدم فعاليت سازمانهاي مردم نهاد در اطلاعرساني در خصوص خطرات اين مسير و آمار عدم موفقيت ايرانيان در اخذ وضعيت پناهندگي پس از چند سال بلاتكليفي و زندگي در وضعيت نابسامان پناهجويي در كشورهاي ترانزيت و مقصد، نقش مهمي در اين مصيبتهاي ناشي از ندانستن و تصميمات ناآگاهانه دارد. درحالي كه آمارهاي مركز آمار اروپا و ادارات مهاجرت كشورهاي اروپايي مانند آلمان و اتريش نشان ميدهد در چند سال اخير بين50 تا 70 درصد درخواست پناهجويان ايراني رد شده است؛ به دليل عدم اطلاعرساني كافي در اين زمينه، تاثيري در كاهش تمايل افراد براي گذاشتن يك زندگي در يك كولهپشتي و قرار گرفتن در مسيرهاي بسيار دشوار و پرخطر مهاجرتهاي نامتعارف نداشته است.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
*پژوهشگر حوزه مهاجرتهاي اجباري