نگاهي به يادداشت توهين فعل است يا بيان
معناي زبان در كاربرد
محسن آزموده
روز پنجشنبه 29 آبان ماه در ستون سمت راست صفحه انديشه (6) روزنامه اعتماد، يادداشتي با عنوان «توهين فعل است يا بيان؟» به قلم محمد اسماعيلنيا منتشر شد. نويسنده در اين يادداشت با استفاده از نظريه «فعل گفتاري» كه توسط فيلسوفان زبان مطرح شده، كاريكاتورهاي منتشرشده در فرانسه درباره پيامبر اسلام(ص) را مصداق توهين و اهانت خوانده و تاكيد كرده كه نميتوان آنها را مصداق اظهار عقيده خواند و بر اين اساس نميتوان از اين استدلال مشهور(و به دليل مذكور به زعم نويسنده غلط) استفاده كرد كه به دليل آزادي بيان نبايد جلوي انتشار آنها را گرفت زيرا توهين به هر حال امري اخلاقا مذموم و ناپسند است.
روشن است كه كاريكاتورهاي مذكور در شرايط و موقعيت پيش آمده، مصداق توهين هستند و واكنشبرانگيز. توهين به افكار و انديشهها و باورهاي ديگران هم، امري زشت و غيراخلاقي و به لحاظ عقلي توجيهناپذير است. به تعبير دقيقتر در شرايط نابرابر جامعه فرانسه كه به گفته بسياري از شاهدان، مسلمانان عموما به لحاظ اقتصادي و اجتماعي فرودست از تبعيض پنهان رنج ميبرند، به ويژه زماني كه در برابر همان اصل «آزادي بيان» به وضوح برخوردهاي تبعيضآميز صورت ميگيرد، انتشار كاريكاتورهايي با مضامين مذكور با هر انگيزه و نيت آشكار و پنهاني كه از سوي تصويرگران و منتشركنندگان بيان شده باشد، مصداق توهين هستند و بخش مهمي از پيامدهاي آن برعهده منتشركننده اين تصاوير است.
اما به نظر ميرسد، استفاده نويسنده از نظريه «فعل گفتاري» نيازمند دقت نظر بيشتري است. به طور خلاصه، نظريه مذكور در بستر مباحثي در حوزه فلسفه زبان در نيمه قرن بيستم پديد آمده كه در آن به كاربرد زبان توجه شده و بر اين نكته تاكيد ميكند كه زبان امري خصوصي نيست و معناي آن در كاربردهاي متفاوت از سوي كاربران مشخص ميشود. در همين راستا اين نظريه ميگويد كه افعال گفتاري ما كه با آواها و كلماتي بيان ميشوند، هميشه در پي ارايه يك خبر صدق و كذبپذير نيستند. بدين منظور آستين و جان سرل، ميان 3 فعل تمايز ميگذارند: الف:«فعل بياني» يعني كار فيزيكي كه انسان هنگام بيان با لب و دهان انجام ميدهد، ب: «فعل دربياني» يعني هدف گوينده يا نويسنده يا بيانكننده از فعل بياني و ج:«فعل با بياني» يعني نتيجهاي كه از گفتار يا نوشتار يا بيان او، فارغ از هدف و نتيجهاي كه خواسته، حاصل شده است. هدف گوينده يا نويسنده يا بيانكننده هم ميتواند يكي از 5 مورد باشد: 1- ارايه يك خبر كه در نتيجه صدق و كذبپذير است، 2- تحريك مخاطب مثل امر و نهي يا تقاضا يا درخواست يا نفرين يا توهين يا...3- ملتزم كردن گوينده يا نويسنده يا بيانكننده به كاري مثل قول دادن يا پيمان بستن؛ 4- وصف حال مثل زماني كه گوينده يا نويسنده يا بيانكننده ميخواهد در ديگري ديدي نسبت به خودش ايجاد كند و 5- ايجاد كه ضمن بيان، يك رويداد واقعي به وقوع ميپيوندد مثل عقد يك قرارداد (رك: منبع اشاره شده در يادداشت مذكور).
با اين تفكيكها ميتوان سراغ مساله توهين و يادداشت مذكور رفت. نويسنده يادداشت ميگويد كه كاريكاتورهاي مذكور، مصداق توهين هستند يعني جملاتي اخباري نيستند كه صدق و كذبپذير باشند بنابراين مصداق اصل آزادي بيان نيستند. اما مدافعان آزادي بيان ميتوانند ادعا كنند كه انگيزه و هدف ما بيان يك موضوع بوده و قصد و نيت ما، تحريك مخاطبان و آزردن احساسات و توهين به آنها نبوده است. در اينجاست كه با استفاده از همين نظريه ميتوان گفت كه حتي اگر انگيزه و نيت گويندگان و منتشركنندگان اين كاريكاتورها، توهين نبوده، نتيجه و پيامد عمل آنها چنين بوده يعني ممكن است آنها از فعل بياني كاريكاتور، «فعل دربياني» توهين را مد نظر نداشته باشند و مثلا به زعم خودشان بخواهند خبري بگويند يا با موضوعي شوخي كنند و توهين مد نظرشان نباشد اما نتيجه بيان آنها يعني «فعل با بياني» آنها، توهين و اهانت به جمع كثيري از انسانهاست. مثل زماني كه من به ناگهان در اتاق را باز ميكنم و ميگويم «ساعت 5 عصر است» و هدفم اين است كه مثلا ساعت را به دوستم اطلاع بدهم اما ممكن است او بترسد و جا بخورد. در اينجا هدف من ترساندن او نبوده اما نتيجه بيان من چنين شده و لااقل بخشي از ترسيدن او ناشي از نحوه اطلاعرساني من بوده است.
توهين تلقي كردن يك گفتار يا متن هم تنها به نيت گوينده يا نويسنده مربوط نميشود و به شرايط اجتماعي و محيطي كه گفتار در آن ارايه شده، ارتباط دارد. گاهي حتي به ظاهر توهينآميزترين كلمات و جملات هم ممكن است در يك مناسبات صميمانه ميان دو نفر رد بدل شود و از آنها تلقي توهين نشود، همچنان كه گاه به ظاهر محترمانهترين گفتارها و جملات در يك شرايط خاص، رنگ و بوي توهين دارند و شنونده و مخاطب (حتي اگر گوينده مدعي شود كه چنين قصدي نداشته) توهينآميز تلقي ميشوند.
برگرديم به مثال مورد بحث: در شرايط كنوني كاريكاتورهاي مورد بحث بدون شك توهينآميز هستند چراكه قاطبه مسلمانان جهان به عنوان پرشمارترين طرفداران يك دين در جهان آنها را چنين تلقي ميكنند حتي اگر منتشركنندگان اين كاريكاتورها مدعي شوند كه هدف و نيتشان از آنها، بيان يك موضوع (كاربرد اول از 5 كاربرد فعل دربياني) يا طنز يا... بوده. اينكه بايد شرايط تغيير كند و... در وهله دوم اهميت قرار ميگيرد. بنابراين چنين نيست كه يك جمله يا گفتار يا بيان، هميشه مصداق توهين يا بيان خبر و... باشد بلكه در سياقها و شرايط مختلف كاركرد آن(حتي با وجود نيت گوينده و نويسنده) تغيير ميكند و در نتيجه، گوينده يا نويسنده بايد پيشاپيش مسووليت آن را نيز بپذيرد.