تالاب قرهقشلاق، مجموعهاي از تالابهاي آب شيرين كمعمق و متصل به هم واقع در جنوب شرقي درياچه اروميه است كه آب آن از رودخانههاي صوفيچاي، مردقچاي، ملكان و زرينهرود تامين ميشود. كل تالاب مساحتي حدود ۵۶ هزار هكتار را دربرميگيرد كه حدود ۳۰ هزار هكتار آن به عنوان منطقه شكار ممنوع (NHA) و در عين حال به عنوان يكي از پهنههاي مهم براي پرندگان (IBA) بالاخص پرندگان مهاجر شناخته شده است كه البته توسط سازمان حفاظت محيط زيست محافظت ميشود.
آمارها نشان ميدهد كه در سال ۱۳۶۳ بيش از ۶۰ هزار پرنده آبزي مهاجر در اين تالاب حضور داشته اما شرايط امروز آن مانند بسياري ديگر از تالابها به گونهاي است كه ضرورت حفاظت اصولي را يادآور ميشود. سوال اينجاست كه چرا پرندگان مهاجر آن هم با اين تعداد كثير تالابهايي مانند قرهقشلاق را انتخاب ميكنند و چرا تالابهايي مانند قرهقشلاق تا اين اندازه اهميت دارند؟
بررسيها نشان ميدهد كه تالاب قرهقشلاق واجد گياهان شورپسند و گز با قطعات پراكنده رويش ني فراگميتس است بنابراين پوشش گياهي و آب در مجموع زيستگاه مناسبي را نهتنها براي زادآوري بلكه حتي براي زمستانگذراني و توقف موقت در مسير مهاجرت پرندگان مهاجر ايجاد كرده است.
برگزاري «كارگاه حفاظت مشاركتي پرندگان مهاجر تالاب قرهقشلاق» زمينهاي را فراهم ساخت كه وضعيت كنوني اين تالاب و تعارضات كنوني آن را با ايمان ابراهيمي، مديرعامل انجمن حفاظت پرندگان آواي بوم كه تدريس در اين كارگاه را هم برعهده داشته است، مرور كنيم. آنچه در ادامه ميخوانيد، شرح كامل گفتوگوي اعتماد با ايشان است. او درباره اهميت اين تالاب ميگويد: تالاب قرهقشلاق يك تالاب اقماري درياچه اروميه است كه در جنوب شرقي درياچه اروميه واقع شده. قرهقشلاق در اصل يك تالاب فصلي است كه حداقل ۲ ماه در سال بخشهايي از آن خشك ميشود. در گذشته تالاب فقط يك پاسگاه محيطباني داشت اما بعدها به دليل اينكه اهميت آن مشخص شد، حفاظت را بيشتر كردند و در حال حاضر ۳ پاسگاه محيطباني و ۱ اداره دارد. يكي از مشكلات كنوني تالاب اين است كه بخشهايي از آن خشك شده و وسعت خشكي هم رو به گسترش است. مشروح اين گفتوگو را ميخوانيد.
دليل اصلي خشك شدن تالاب قرهقشلاق چيست؟
مهمترين دليل اين است كه ورودي اصلي تالاب قرهقشلاق كه رودخانه زرينهرود است، هماكنون مستقيم وارد تالاب نميشود چرا كه ستاد احياي درياچه اروميه،بندي را جلوي زرينهرود كشيده و اين بند درست همان جايي است كه زرينهرود وارد قرهقشلاق ميشود. به جاي آن يك كانال مستقيم از بخش خشك كشيدهاند كه آب زرينهرود را ميبرد به سمت سيمينهرود و از آنجا هم وارد درياچه ميشود. در نتيجه ورودي اصلي زرينهرود به تالاب را قطع كردهاند و آب را از طريق يك كانال به شكل غيرمستقيم به تالاب هدايت ميكنند. ضمنا يكي ديگر از دلايل خشكي تالاب و البته يكي از دلايل كاهش كيفيت زيستگاه اين است كه منطقه پر شده از زهكشيهايي كه خيلي از آنها قديمي هستند و در حال حاضر ديگر كاربرد چنداني ندارند. زهكشيها سبب شده كه آبهاي سطحي همه جمع و وارد زمينهاي كشاورزي و عرصههاي روستايي شوند، در نتيجه ديگر روي سطح نميمانند و تالاب قرهقشلاق هم تالابي است كه به خاطر آبهاي سطحياش شناخته شده، در صورتي كه الان زهكشيها توان جمع شدن آب سطحي را ميگيرند.
چرا تالاب قرهقشلاق تا اين اندازه اهميت دارد؟
چون زيستگاه زادآوري پرندگان مهاجر است، پرندگان مهاجر نهتنها براي زادآوري بلكه براي زمستانگذراني به اين تالاب ميآيند. از جمله پرندههايي كه به قرهقشلاق ميآيند، ميتوان به غاز پيشاني سفيد كوچك (Lesser White-fronted Goose, Anser erythropus) اشاره كرد كه يكي از كميابترين و در معرض خطرترين گونههايي است كه ما در ايران داريم. تاكنون كلي هم برنامه جهاني براي حفاظت از اين گونه تدوين شده چرا كه تعداد اين گونه در سطح جهاني كاهش چشمگير داشته و لذا اجراي برنامههاي ويژه حفاظتي در زيستگاههايي كه ديده ميشود، بهشدت ضروري است.
وضعيت اين گونه در ظرف سالهاي اخير در قرهقشلاق چطور بوده؟
در ظرف سالهاي اخير تعداد آن و مشاهداتش رو به كاهش گذاشته. يكي از دلايل اين كاهش جمعيت غاز پيشاني سفيد كوچك هم اين است كه زيستگاهش در حال خشك شدن است. درست است كه در فصل بارندگي تالاب آب ميگيرد و پر ميشود اما به هر حال بخش وسيعي از آن خشك شده. از سوي ديگر در تالاب قرهقشلاق با معضل علفچيني هم روبرو هستيم كه توسط مردم انجام ميشود. مردم به بخش علفزاري تالابي ميروند و توسط تراكتور پوشش گياهي تالاب را تخريب ميكنند يعني دقيقا جايي كه پوشش گياهي متراكم است و زير آن به عمق ۳ الي ۴ سانتيمتر آب است و زيستگاه مناسبي براي پرندههاست در حال تخريب انساني است. فراموش نكنيم كه زيستگاهي كه در آن علفچيني صورت ميگيرد، يك زيستگاه خيلي خاص براي پرندههاي روي آب چراست و طبيعي است وقتي مردم با ماشين و بيل و كلنگ از پوشش علفي برداشت ميكنند، چيزي از زيستگاه باقي نميماند. ميزان برداشت از پوشش علفي هم به حدي زياد است كه الان بخشهاي وسيعي عملا صاف شده.
آسيبهاي علفچيني چيست؟
به نوبه خودش دو مشكل ايجاد ميكند؛ يك آسيب اين است كه وقتي پرندههاي زمستانگذران وارد تالاب ميشوند، با زيستگاهي روبرو ميشوند كه ارتفاع و كيفيت پوشش علفي آن كاملا تغيير كرده در نتيجه خيلي از پرندگان مهاجر وقتي با اين شرايط مواجه ميشوند، زيستگاه را نميپسندند و از آن خارج ميشوند.
مشكل دوم اين است كه علفچيني اغلب در فصلي انجام ميشود كه پرندهها تخم گذاشتهاند. البته در ظرف سالهاي اخير به واسطه آگاهسازيهايي كه انجام شده كمي شرايط فرق كرده اما هنوز بهينه نشده، متاسفانه هر ساله تعداد وحشتناكي تخم و جوجه زير لاستيك تراكتورها له ميشوند.
در حال حاضر كار حفاظت چطور در تالاب پيش ميرود؟
يك مشكل اين است كه تمركز اغلب براي حفاظت پرندگان زمستانگذر است در حالي كه پرندههاي زادآور مانند چوبپا يا خروس كولي حفاظتي را كه بايد دريافت نميكنند. حفاظت از زيستگاه پرندگان زادآور به مراتب بيشتر از پرندگان مهاجر و عبوري اهميت دارد اما الان همه تمركز سمت پرندگان مهاجر است و كمتر به پرندگان زادآور توجه ميشود. بهعلاوه اصل تمركز اداره و سازمان محيط زيست جلوگيري از شكار پرنده در تالاب قرهقشلاق است، در حالي كه اصلا مشكل تالاب قرهقشلاق الان شكارچي نيست بلكه مشكل اصلي تخريب زيستگاه است. اگر بخواهيم تعارضات را در اين منطقه فهرست كنيم، شكار به معناي واقعي كلمه، آخرين مورد است و دليل آن هم اين است كه مردم محلي معمولا شكارچي نيستند و شكارچيها هم اغلب غريبههايي هستند كه به دليل عدم آشنايي با منطقه توان شكار زياد ندارند.
مساله كانون گرد و غبار چيست كه گويا از سمت منابع طبيعي مطرح شده؟
منابع طبيعي در طرحي عنوان كرده كه چون آب زرينهرود به سيمينهرود ميرود، اينجا يعني همان قرهقشلاق ظرفيت تبديل به كانون گرد و غبار را دارد. براي جلوگيري از اين اتفاق هم كاشت قرهداغ را پيشنهاد كردهاند. قرهداغ، يكي از گياهان شورپسند است كه در مناطق بياباني براي نگهداري خاك از آن استفاده ميكنند. متاسفانه همين پيشنهاد كاشت قرهداغ باعث شده كه پوشش گياهي طبيعي منطقه را با وسعت زياد تخريب كنند و به جاي آن قرهداغ بكارند در حالي كه گياه جديد اصلا با اين زيستگاه سازگار نشده و همان زيستگاهي كه پاكسازي كردهاند الان خودش تبديل به يك كانون گرد و غبار شده است.
بنابراين شما معتقد هستيد كه روش حفاظت در قرهقشلاق بايد تغيير كند؟
واقعيت اين است كه حفاظت پستانداران با حفاظت پرندهها فرق دارد، الان الگوي حفاظتي پرندهها در تالاب قرهقشلاق درست مانند حفاظتي است كه از پستانداران ميشود، حال آنكه اشتباه است. به عنوان مثال در مورد گونهاي مانند قوچ و ميش منطقهاي به وسعت مشخص انتخاب و حفاظت ميشود اما در مورد پرندههاي مهاجر شرايط اينگونه نيست چون شاخصهاي مطلوبيت زيستگاه براي پرندگان ميتواند بهشدت جزيي باشد. ضمن اينكه عوامل طول مسير مهاجرت بهشدت روي جمعيت پرندهها موثر است، زمانبندي و سلامت زيستگاه هم براي پرندهها مهم است. در نتيجه حفاظت فيزيكي در مورد پرندگان و بالاخص پرندگان مهاجر جزيي كمرنگتر است و وظيفه محيطبان و كارشناس در منطقهاي كه براي پرندگان مهاجر حفظ ميشود، بايد متفاوت از جايي باشد كه در آن پستاندار حفاظت ميشود در حالي كه در قرهقشلاق چنين نيست. نكته ديگر اينكه دليل اصلي حفاظت تالاب و درياچه هنوز آن طور كه بايد براي خيليها مشخص نيست. هدف از احياي درياچه اروميه اين است كه تالابهاي اقماري آن كه مامن و ذخيره تنوع گونهاي درياچه هستند، حفظ شوند اما با شرايطي كه من در تالاب قرهقشلاق و نواحي پيراموني آن ديدم، هر دو كفه حفاظت درياچه و تالاب لنگ ميزند و برآورد شخصيام اين است كه اگر الگوي حفاظتي در قرهقشلاق و كل درياچه اروميه در مورد پرندگان مهاجر تغيير نكند، امكان نابودي جمعيتهاي زيادي از پرندگان هست.