• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4801 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۸ آذر

جمشيد ملك‌پور از زندگي حرفه‌اي پرويز پورحسيني مي‌گويد

بازيگر ايده‌آل هر كارگردان

شورش تسليمي

 

 

«اجازه بدهيد تا در آغاز بگويم كه من و همسرم شهلا ميربختيار فقط يك همكار هنرمند را از دست نداديم، بلكه عضوي از خانواده خود را از دست داديم. او سال‌ها بود كه ديگر عضوي از خانواده ما شده بود و ديد و بازديد و نشستي بدون او انجام نمي‌شد. در مورد بازيگري پرويز در سينما و تلويزبون من چيز زيادي نمي‌توانم بگويم چون زياد فيلم و تلويزيون نمي‌بينم. اما مي‌توانم بگويم كه تقريبا تمام كارهاي صحنه‌اي او را ديده‌ام. هر چند از دهه هفتاد به بعد كمتر كار تئاتر كرده است. اگر بخواهم با يك واژه بازيگري پرويز را توضيح دهم هيچ واژه‌اي بهتر از «خلاق» به نظرم نمي‌رسد. بازيگر خلاق، بازيگري است كه بسياري از ويژگي‌هايي را دارد كه ما در يك كارگردان مي‌بينيم. پورحسيني با شيوه‌اي كه نزديك به يك آيين مذهبي بود نقش را آماده مي‌كرد. صدا و بدن همانقدر برايش اهميت داشت كه شناخت روح و روان شخصيت. مطمئن هستم همه از انضباط تئاتري او گفته‌اند و باز هم خواهند گفت و من تكرار نمي‌كنم. آرامش، متانت و صبوري او هنگام تمرين و اجرا كلاس درسي براي بازيگران جوان و امتيازي براي كارگردان بود.

چند ماه قبل بود كه مرتب مي‌گفت چرا كار نمي‌كني؟ چند سال نبودي و من هم چند سال كار صحنه نكرده‌ام. بالاخره مجاب شدم و متني را آماده كردم كه روزگار سياه كرونا شروع شد. روزي كه قرار بود روخواني را شروع كنيم، زنگ زد و گفت كار را موقتا تعطيل كنيم. بيشتر نگران من بود و نگراني‌اش بي‌مورد نبود. من كرونا گرفتم و دو ماه درگير شدم. دو ماهي كه نقش يك پزشك حاذق را ايفا كرد و هر روز مي‌گفت چه بخورم و چه نخورم تا اين اينكه خودش گرفت. زياد نگران نشدم چون مي‌دانستم وضعيت جسماني عالي دارد، بي‌هيچ بيماري. گفتم از پسش برمي‌آيد، اما نيامد و رفت و ما را و تئاتر ما را بي‌پرويز گذاشت.

من با بازيگران بسياري كار كرده‌ام و از كار كردن با آنها لذت برده‌ام. اما عشق و انضباط و سختكوشي مهدي فتحي، فيروز بهجت‌محمدي و پرويز پورحسيني چيز ديگري بود. همين‌طور بايد ياد كنم از هادي اسلامي، خسرو شجاع‌زاده، محمدعلي كشاورز، جعفر والي و حسين كسبيان كه آنها را نيز مثل پرويز از دست دادم. اگرچه شيپور رفتن همچنان مي‌نوازد اما اميدوارم كه ديگر كسي نرود. بس است.»

آنچه از پيش چشم شما گذشت، متن يادداشتي بود كه جمشيد ملك‌پور، پژوهشگر، كارگردان و مدرس دانشگاه روز گذشته در سوگ پرويز پورحسيني گرامي در اختيار «اعتماد» قرار داد. اين دو در نمايش «افسانه اندوه» به كارگرداني آقاي ملك‌پور با يكديگر همكاري داشتند. نمايشي كه سال 1369 در تالار «چهارسو»ي مجموعه تئاترشهر روي صحنه رفت. اين همكاري‌ يك‌سال بعد به نوعي ديگر در نمايش «چراغ گاز» به كارگرداني «شهلا ميربختيار»، نويسنده، كارگردان و بازيگر سينما و البته بعدا مدرس دانشگاه و پژوهشگر در مجموعه تئاترشهر تكرار شد. به همين بهانه سه پرسش هم با آقاي ملك‌پور مطرح كرده‌ايم كه در ادامه مي‌آيد.

تمام دوستان و همكاران آقاي پورحسيني به روحيه حرفه‌اي ايشان در زندگي خصوصي و كار شهادت مي‌دهند. شما كه تجربه به صحنه بردن نمايشي با ايفاي نقش آقاي پورحسيني داشتيد، لطفا از مشاهدات خود بگوييد.

در مقدمه‌اي كه نوشتم به واژه «آيين» اشاره كردم. آيين يا همان «ritual» كه واقعا بايد بگويم روش كار پرويز از ويژگي‌هاي آيين پيروي مي‌كرد. از نظم و اعتقاد. او حقيقتا آيين بازيگري مختص به خودش داشت. تاكيد مي‌كنم درباره تئاترهاي آقاي پورحسيني صحبت مي‌كنم. در زمينه انتخاب نقش يا نمايش‌ها بسيار وقت مي‌گذاشت و هر كارگردان و هر متني را قبول نمي‌كرد ولي وقتي مي‌پذيرفت، جست‌وجوگري، پرسشگري و مطالعه آغاز مي‌شد. سريع‌تر از هر بازيگر ديگري در تمرين‌ها حاضر مي‌شد و شديدا به آماده‌سازي قبل از تمرين اعتقاد داشت. يعني فكر مي‌كنم هيچ كارگردان ديگري را هم نمي‌توانيم سراغ بگيريم كه پرويز پورحسيني را در اين حالت - يعني آماده‌سازي صدا و بدن، يك‌ساعت قبل از شروع تمرين‌ - نديده باشد. به كيفيت فيزيك بازيگر به همان اندازه اهميت مي‌داد كه براي خود نقش ارزش قائل بود. مناسبات بسيار حرفه‌اي برقرار مي‌كرد، چه با كارگردان و چه با ساير بازيگران و اعضاي گروه. نه چنان قاطي مي‌شد و نه آنقدر دور مي‌ايستاد. يك حدفاصل بسيار خوبي را رعايت مي‌كرد. دقيقا به عنوان يك بازيگر در نقش خودش دخالت مي‌كرد و نظر مي‌داد اما هرگز سعي نمي‌كرد كارگردان را هم تحت تاثير قرار دهد يا به قولي كار را از آن خودش كند، بلكه خودش را در اختيار كار مي‌گذاشت. من و خانم ميربختيار كه با ايشان كار كرديم، حتي يك مورد به ياد نداريم مشكلي پيش آمده باشد و من اطمينان دارم كارگردان‌هاي ديگر هم تجربه‌اي مشابه داشتند. خيلي جدي بود ولي در عين جدي بودن كمك مي‌كرد. به ‌خصوص به بازيگران جوان كه به كار مي‌پيوستند، البته نه در جايگاه معلم يا شخصي كه بخواهد به ديگران بگويد چطور عمل كنند. به نظرم حضور او در هر كاري براي بازيگران جوان كلاس درس بود.

زندگي هنري آقاي پورحسيني طيف گسترده‌اي از كارگردانان با سلايق و رويكردهاي هنري متفاوت را شامل مي‌شود. از آربي اوانسيان تا بهرام بيضايي، علي رفيعي، پري صابري و زنده‌ياد علي حاتمي. اين به ما پيامي مي‌فرستد از بازيگري كه گويي جنسي متفاوت از بازيگري و رسيدن به نقش را نشان مي‌دهد. البته چهره‌هاي حاذق ديگري هم بودند كه شما در يادداشت به اسامي بعضي از آنها اشاره كرديد. اما اين بازيگرها كه نام آقاي پورحسيني هم در ميان‌شان فهرست مي‌شود، چه كيفيتي داشتند؟

در بازيگري تئاتر مقوله‌اي داريم كه از آن با عنوان «پلاستيك» نام مي‌برند. يعني بازيگر از نظر بدني و روحي رواني مثل پلاستيك عمل مي‌كند. شما مي‌توانيد به پلاستيك فرم دهيد و به شكل‌هاي متفاوت درآوريد. ما بازيگراني داريم كه بسيار خشك و به سختي راه مي‌دهند از يك قالب درآمده و به قالب ديگري بروند. ولي بازيگران خلاق، بازيگران پلاستيكي هستند و به راحتي از قالبي خارج مي‌شوند و خود را به قالب ديگر فرو مي‌برند. مجدد تاكيد مي‌كنم كه درباره تجربه‌هاي سينمايي آقاي پورحسيني نظر نمي‌دهم، ‌با توجه به اينكه در اين زمينه ديالوگي با هم داشتيم. او كارهاي سينمايي و تلويزيوني‌اش را شديدا از تئاتر جدا مي‌كرد و به صراحت مي‌گفت تئاتر برايم مقوله‌ ديگري است كه به‌ هيچ عنوان حاضر به هيچ‌گونه سازشي درباره‌اش نيستم، ولي در مورد سينما و تلويزيون اين‌طور نيست، چون اعتقاد داشت به عنوان يك بازيگر حرفه‌اي بايد شناخته شود و توان درآمدزايي داشته باشد. همان‌طور كه در صحبت‌هاي شما هم آمد، اگر به تجربه‌هاي سينمايي ايشان نگاه كنيم آثار بسيار ماندگاري مشاهده مي‌شود. بنابراين من مهم‌ترين ويژگي بازيگري پرويز را خلاقيت در برخورد با نقش و در انعطاف از يك قالب به قالب ديگر رفتن و حضور در نقش‌هايي كاملا متفاوت مي‌بينم. در آخر هم بايد بگويم تمام اين كارها را با انضباط مثال‌زدني انجام مي‌داد كه كمترين مزاحمتي براي كارگردان به وجود نمي‌آورد. براي هر كارگرداني يك بازيگر ايده‌آل بود.

كيفيت بازي و حضور ايشان در اجراي «ارگاست» پيتر بروك چگونه بود؟

«ارگاست» تجربه نويي در تئاتر جهان براي برخورد با متن‌هاي غيرتئاتري بود كه اما ظرفيت دراماتيك داشتند و با شيوه‌اي غيرمتعارف و با پژوهشي درون‌گروهي اجرا مي‌شدند. اگرچه اين تجربه در ميان كارهاي بروك آن چنان مورد توجه قرار نگرفت اما اجراي آن با گروهي از بازيگران ايراني من‌جمله پورحسيني پنجره نويي به روي ديدگاه‌هاي سنتي تئاتر در ايران گشود و بيشترين تاثير آن در حوزه بازيگري و توجه به بيان و بدن بود كه در «كارگاه نمايش» مورد توجه جدي قرار گرفت. البته بعضي از بازيگران هم چيز زيادي از شيوه بروك سر در نياوردند و بهره‌اي نبردند. اما پورحسيني به اعتقاد من كسي بود كه شيوه را جدي گرفت و سال‌ها روي آن كار كرد.


 اگر بخواهم با يك واژه بازيگري پرويز را توضيح دهم هيچ واژه‌اي بهتر از «خلاق» به نظرم نمي‌رسد. بازيگر خلاق، بازيگري است كه بسياري از ويژگي‌هايي را دارد كه ما در يك كارگردان مي‌بينيم. پورحسيني با شيوه‌اي كه نزديك به يك آيين مذهبي بود نقش را آماده مي‌كرد. صدا و بدن همانقدر برايش اهميت داشت كه شناخت روح و روان شخصيت. مطمئن هستم همه از انضباط تئاتري او گفته‌اند و باز هم خواهند گفت و من تكرار نمي‌كنم. آرامش، متانت و صبوري او هنگام تمرين و اجرا كلاس درسي براي بازيگران جوان و امتيازي براي كارگردان بود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون