بهمناسبت 81 سالگي داريوش مهرجويي
در پيوند با ادبيات
شاهپور عظيمي
شايد هيچ فيلمسازي در سينماي ايران به اندازهاي كه داريوش مهرجويي به ادبيات توجه كرده، چنين نكرده است. در سالهاي خيلي دور فيلمسازان سينماي ايران بنا داشتند كه از ادبيات عامهپسند اقتباس كنند. پاورقيها شايد بهترين منبع اقتباس براي آنها بود. عموما نيز داستانهايي مورد اقتباس قرار ميگرفت كه رمانتيك بودند و شايد كمتر صبغه اجتماعي نيز در آنها به چشم ميخورد.
در آن دوران ارونقيكرمانيها و مستعانها در «بورس» قرار داشتند. با ظهور نويسندگاني مانند غلامحسين ساعدي، به نوعي يك چرخش در سليقه مخاطبان ادبيات نيز صورت گرفت و توجه به وجوه اجتماعي در داستانها پررنگتر شد.
مهرجويي نيز نخستين فيلمش گاو را بر اساس يكي از داستانهاي ساعدي ساخت. آقاي هالو براساس نمايشي از علي نصيريان، پستچي براساس نمايشي از گئورگ بوخنر و دايره مينا براساس داستان آشغالدوني نوشته غلامحسين ساعدي، نشان ميدهند كه كارنامه مهرجويي در سينماي گذشته بهشدت وامدار ادبيات بوده است. چنين روالي در سينماي دوران بعد از انقلاب نيز ادامه يافت.
از هامون كه از رمان هرتزوگ نوشته سال بلو اقتباس شد تا سارا كه اقتباسي از ايبسن بود و پري كه مهرجويي داستانهايي از سالينجر را دستمايه قرار داد. درخت گلابي، مهمان مامان و اشباح نيز ديگر اقتباسهاي مهرجويي از دنياي ادبيات و نمايش هستند. در زمانهاي كه سينماي ايران نتوانست آنچنان كه بايد از گنجينه ادبيات بهرهبرداري كند، فيلمسازاني مانند مهرجويي و ناصر تقوايي اين چراغ را روشن نگه داشتند و قدردان منابع ادبي بودند و هستند. در اين ميان بياغراق، مهرجويي به خوبي ميتواند از منابع ادبي بهگونهاي استفاده كند كه فاصله ميان ادبيات و سينما را به حداقل رسانده و آن را با شخصيتهايي زنده پر كند.
پري يكي از شخصيتهايي است كه مابهازايش را در «فراني و زويي» نوشته سالينجر ميبينيم. همانطوركه ما به ازاي شخصيت اسد نيز در داستان ديگر سالينجر به نام «يك روز عالي براي موزماهي» ميبينيم. او حتي شخصيت خانم چاقه در داستان سالينجر را به شكل زيبايي در قالب زنان كوزه به سر به نمايش در ميآورد. زناني كه از بلندي تپهاي بالا ميروند و داداشي با گلويي دريده رفتن آنها را نظاره ميكند. مهرجويي حتي آنچنان حواسش هست كه در فيلمهايي كه پدر پري تماشا ميكند و در ديالوگهاي داداشي به موفقيت بچههاي خانواده در مسابقه اشاره كند. شخصيت سارا در فيلم مهرجويي مستقيما از نگاه مترقي ايبسن به زنان و آزاديخواهي آنها در قرن ۱۹ ميآيد اما مهرجويي هوشمندانه محيط زندگي سارا و حسام (امين تارخ) و گشتاسب (خسرو شكيبايي) را در نظر ميگيرد و حواس او به «مقتضيات» زمانه نيز هست.
شخصيت حميد هامون نيز كه برگرفته از رمان بلو همراه با اشاراتي به شخصيت كركهگور هست، اما براي مخاطبان فيلم بسيار پذيرفتني و اينجايي به نظر ميرسد. مهرجويي حتي در داستان سادهاي مانند مهمان مامان نيز به دنبال خلق شخصيتهايي پذيرفتني است. درواقع آنچه در مهمان مامان بيش از داستانش جلوه ميكند، شخصيتهايي مانند يدالله (حسن پورشيرازي)، صديقه (نسرين مقانلو)، يوسف (پارسا پيروزفر)، دكتر (امين حيايي)، مش مريم (فريده سپاهمنصور) و ديگران هستند. داريوش مهرجويي به شهادت شخصيتهاي آثار اقتباسياش، آنچنان توانا هست كه شخصيتهاي آثار ادبي را در سينما جان تازهاي ببخشد. اين يكي از دستاوردهاي بزرگ سينماي اوست.