• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4812 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲۰ آذر

مرد ايرلندي اين بار در نيوكمپ شهر بارسلون

دل‌مان براي اين قاب تنگ خواهد شد

علي ولي‌اللهي

 

فوتبال فقط نود دقيقه توي زمين چمن نيست. بخش زيادي از اين ورزش به روايت‌ها و خرده‌راويت‌هايش برمي‌گردد، به تقابل‌ها و به آنچه قبلا اتفاق افتاده. همين چيزهاست كه مي‌تواند از دل هر بازي هزاران قصه بيرون بكشد. مي‌تواند به يك ضربه، به يك نگاه، به يك تكل وحشيانه يا به يك شادي گل معنايي خاص ببخشد. معنايي فراتر از آنچه در همان لحظه مي‌بينيم.
بازي بارسلونا با يوونتوس در هفته ششم ليگ قهرمانان اروپا از ساعت 23:30 سه‌شنبه شب به وقت تهران شروع نشد. اين بازي چند روز قبل و حتي چند ماه پيش از زماني كه قرعه‌كشي مرحله گروهي انجام گرفت، آغاز شده بود. همان موقع كه توي ذهن همه علاقه‌مندان به فوتبال يك جرقه ‌خورد و همه با خودشان ‌گفتند: «يعني قرار است يك‌بار ديگر تقابل مسي و رونالدو را ببينيم؟» در اين مسير كرونا گرفتن رونالدو و غيبتش در بازي رفت يك ضد حال بزرگ بود. ضد حالي كه البته مي‌شد به عنوان نوعي پيچش روايت در نظر گرفته شود. روزهاي منتهي به بازي سه‌شنبه‌شب درست مثل لحظاتي بود كه به اوج قصه در فيلم‌ها و داستان‌ها نزديك مي‌شديم، بعد هم اولين تصاوير از يك قاب مشترك. رونالدو و مسي بعد از دو سال بار ديگر مقابل هم قرار گرفتند. در اين ميان شاهد سورپرايز هم بوديم. اضافه شدن ضلع سومي به نام بوفون بساط درام‌پردازان فوتبال را به راه كرد و چه كسي مي‌توانست چنين هنرمندانه قصه را از يك دو دويي تقابلي به يك مثلث عشقي تبديل كند جز پيرلو؟
ما اتفاقات بد زيادي در زندگي‌مان ديديم. همين يك‌سال گذشته با انواع و اقسام مشكلات دست به گريبان بوديم. ولي به قول يكي از رپرهاي دهه ۹۰ «ولي خب خوش گذشت يه وقتايي». يكي از همين وقت‌ها زماني بود كه نشستيم به تماشاي دو ابرستاره فوتبال. دروازه‌باني را ديديم كه معناي وفاداري و جنتلمن بودن را از نو ساخت. ديديم كه اينها چطور بزرگ شدند و بي‌نهايت لحظه ناب براي ما ساختند. تا رسيديم به نقطه‌اي كه يك نفر يادمان آورد «شايد اين آخرين باري باشد كه اين سه نفر را توي يك قاب مي‌بينيم.» رونالدو، مسي و بوفون. واقعا آيا ممكن است اين سه يك‌بار ديگر در يك مسابقه رسمي مقابل هم قرار بگيرند؟ باور كنيد احتمالش بسيار كم است. آنهايي كه در هر درامي دنبال تراژدي مي‌گردند شايد با يادآوري همين واقعيت به خواسته‌شان برسند. اين را حتي كارگردان بازي و عكاس‌هاي كنار زمين هم به خوبي مي‌دانستند. از بس كه تلاش كردند قاب‌هاي مشترك مسي - رونالدو بگيرند. همه فهميده بودند كه شايد دفعه بعدي وجود نداشته باشد. 
اجازه بدهيد پوزيتيويست‌ها بنشينند به تحليل بازي و از چيدمان نفرات در زمين حرف بزنند. از تاكتيك‌هاي اشتباه كومان بگويند و تعداد پاس‌هاي لو رفته لئو مسي را بشمارند. «من آف د مچ» را پيدا كنند و سر اينكه خطاي پنالتي اول واقعا خطا بود يا نه بزنند توي سر و كله همديگر. اما براي ما كه رگه‌هايي از رمانتيسيسم را در خود پيدا كرديم و هميشه مي‌خواهيم آن را به فوتبال پيوند بزنيم، بازي بارسلونا و يوونتوس فصلي از يك قصه بود كه منتظرش بوديم، اما نمي‌خواستيم هيچ‌ وقت از راه برسد. سكانس آخر فيلمي بود كه گرچه پايان غم‌انگيزش را حدس مي‌زديم ولي دوست داشتيم به چشم ببينيم. به چشم ببينيم وقتي رونالدو به روزهاي آخر فوتبالش مي‌رسد چطور بابت گل زدن خوشحالي مي‌كند، وقتي مسي ديگر مثل سابق نمي‌تواند همه را دريبل بزند چطور بقيه را نااميدانه مي‌نگرد يا وقتي بوفون صورتش را مي‌تراشد تا ريش‌هاي سفيدش توي ذوق نزند چه شكلي است. براي خيلي از ما لحظه گلزني رونالدو و بعد كات خوردن تصوير به چهره مسي تنها يك سوييچ تصوير نيست. تلاقي نگاه بوفون كه ضربه مسي را مهار كرده با لئو اتفاقي رقم نخورده. حضور رونالدو در محوطه جريمه خودي و توپ‌گيري از مسي هم يكي از دستورات دفاعي پيرلو به شمار نمي‌رود. براي ما هر كدام از اينها يك دنيا خاطره و قصه است. قصه‌هايي كه ما را عاشق فوتبال كردند. وگرنه به رونالدو چه كه بيايد توي محوطه جريمه خودي پشت مدافع تيمش را پر كند؟
نمي‌دانم چرا هر لحظه بازي بارسلونا و يوونتوس مرا ياد «آيريش من» آخرين فيلم مارتين اسكورسيزي مي‌انداخت. شايد به اين دليل كه آنجا هم همه علاقه‌مندان سينما مي‌دانستند احتمالا براي آخرين بار است كه سه غول بازيگري سينما را كنار هم مي‌بينند. خود اسكورسيزي هم به عنوان كارگردان اين را مي‌دانست. با تاكيدي كه روي قاب‌هاي مشترك آل‌پاچينو و رابرت دنيرو مي‌كرد. با هر چه باشكوه‌تر كردن سكانس‌هايي كه آل‌پاچينو و دنيرو و جو پشي با هم حضور داشتند. انگار اسكورسيزي با زبان دوربين مدام به ما يادآوري مي‌كرد كه لذت ببريد از اين آخرين لحظاتي كه مي‌توانيد ديالوگ كردن آل‌پاچينو و رابرت دنيرو را ببينيد. لذت ببريد از كلوزآپ جو پشي. تا مي‌توانيد تماشا كنيد چون خيلي زود دل‌تان براي اينها تنگ خواهد شد. 
و اتفاقا ما هم خيلي زود دلتنگ مي‌شويم. ما چند سال پشت سر هم رونالدو و مسي را ديديم كه در رئال مادريد و بارسلونا جذاب‌ترين فوتبال‌هاي قرن اخير را به نمايش گذاشتند. بوفون را ديديم كه در حسرت فتح ليگ قهرمانان پا به سن گذاشت. همان‌طور كه ستاره‌هاي بي‌نظير دنياي سينما را ديديم و همراه با آنها بزرگ شديم. ديديم كه هر روز چهره‌شان شكسته‌تر مي‌شود و به سمت پذيرفتن نقش‌ آدم‌هاي ميانسال و بعد مسن مي‌روند. به همان ترتيب ساق‌هاي خسته ستاره‌هاي فوتبال را ديديم. نيمكت‌نشيني بوفون،  باخت ۸ بر ۲ بارسلونا و حذف يوونتوس مقابل ليون را ديديم. حالا مي‌دانيم همه ‌چيز رو به پايان است. در اين فصل كه تا فينال محال است يوونتوس و بارسلونا به هم بخورند، چراكه تقريبا محال است اين يوونتوس و اين بارسلونا به فينال برسند. براي ديدن اين دو مقابل هم بايد منتظر فصل بعد بنشينيم و اميدوار بمانيم به گوي‌هاي قرعه‌كشي و دستان كسي كه شايد اصلا هيچ يك از اين دغدغه‌ها را نداشته باشد. تازه آن موقع بايد بگرديم ببينيم مسي هنوز بارسلوناست؟ رونالدو با يوونتوس تمديد كرده؟ بوفون چي؟ هنوز بازي مي‌كند و بعد از بازي يواشكي سيگار مي‌كشد؟ 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون