كنكور، درد بيدرمان
نيوشا طبيبي
در طول شبانهروز، حجم عظيمي اخبار نااميدكننده و يأسآور ميشنويم؛ بعضي از اين اخبار دل آدمي را به درد ميآورند اما چارهاي نيست و كاري از دست ما جز دعا كردن ساخته نيست. مثلا كشته شدن برادران و خواهران افغان در دانشگاه كابل به دست عدهاي تروريست آدمكش از خدا بيخبر، چيزي بود كه دلهاي بسياري از ايرانيان را شكست و روزهايمان را غمناكتر كرد اما چه كاري از دست ما برميآمد جز آنكه براي بازماندگان طلب آرامش و صبر و البته اظهار همدردي كنيم؟ بعضي خبرهاي بد اما ابعادي عظيمتر از چند سطري كه ميخوانيم و لحظهاي افسرده و نگران ميشويم، دارند. پشت آن خبر بد، اندوه و تغيير سرنوشت ميليونها نفر، هزاران نااميدي، هزاران مهاجرت و دوري در مقابل سود چند هزار ميلياردي عدهاي رانتخوار صاحب نفوذ پنهان شده.
اين خبر چند روز پيش را بخوانيد:«محمد بطحايي وزير سابق آموزش و پرورش: هماكنون سفرهاي به نام كنكور باز است كه از اين سفره ١٥ هزار ميليارد توماني افراد بهره ميبرند. كساني كه دور اين سفره نشستهاند، نميگذارند شما اين سفره را جمع كنيد…» اين جملات را وزير سابق آموزش و پرورش گفته، كسي كه اتفاقا سالها در مناصب مختلف وزارت آموزش و پرورش خدمت كرده تا به وزارت رسيده است. درباره مافياي كنكور عده زيادي سخن گفته و تلاش كردهاند كه نام و نشاني بدهند.
اما واقعا مهم نيست كه چه كساني پشت موضوع كنكور هستند. بر سر قند و شكر تا سكه و خودرو و هر چيز ديگري كه پول بسازد، مافيايي هم شكل گرفته كه با بند و بست و تقسيم رانت و سهم به حيات خود ادامه ميدهد و سود ميبرد و البته زندگي را بر مردم عادي تنگتر و سختتر ميكند.
تا وقتي عمق جنايتي را كه مافياي كنكور و كساني كه به قول وزير سابق «بر سر اين سفره نشستهاند» آشكار نشود، افشاي نام آنها جز تسويهحسابهاي گروهي چيز ديگري نيست. در طول چند دهه گذشته چند صدهزار خانواده دار و ندار و آسايش و زندگيشان را سرمايه كردهاند تا فرزندشان از سد كنكور بگذرد و وارد دانشگاه شود تا بلكه بتواند آيندهاي مطمئن براي خود بسازد؟ چه تعداد جوان پشت كنكوري از شدت يأس و نااميدي دست به خودكشي زدهاند؟ چند هزار نفر از جوانان با استعداد به دليل سد كنكور مهاجرت كردند؟ چند هزار خانواده زير فشار اقتصادي و رواني و اجتماعي «كنكور» از هم پاشيده شدند يا از دايره سلامت بيرون افتادند؟ هزار پرسش ديگر درباره سرنوشت ميليونها نفري كه جان و جوانيشان به «كنكور» گره خورد، ميتوان مطرح كرد. سودجويان تا توانستهاند به نگرانيهاي خانوادهها دامن زدهاند. بسياري تلاش ميكنند تا فرزندانشان را از دوره دبستان با استفاده از كتابها و دورههاي ويژه آماده كنند تا بتوانند ۱2- ۱0 سال بعد از پس كنكور برآيند! همه اين برنامهريزيها و دامافكنيها بر سر راه زندگي عدهاي نوجوان بيگناه و معصوم كه در آرزوي ساختن فردايي بهتر هستند و مادران و پدران زحمتكششان پهن ميشود. والديني كه در آرزوي سر و سامان گرفتن فرزندشان دستمزد خود را در جيب بنگاههاي كنكوري ميريزند.
نكته دردناك و شرمآور ماجرا اين است: سر اين مافيا به كدام دستگاه و نهاد وصل است كه هيچكس نميتواند اراده و اقدامي كند و شر ديو كنكور را از سرمان بكند؟ اين مافيا، اين بنگاههايي كه با شرافت فاصله فراواني دارند از چه قدرت و رانتي برخوردار هستند كه كسي را ياراي مقابله با آنها نيست؟ حتي هيچ كدام از مجالس گذشته- از اصولگرا و اصلاحطلب و معتدل- نتوانسته يا نخواستهاند كه طرح و قانوني براي شكستن كنكور تصويب كنند. شرمآور است كه نتوانستهايم اين ديو خطرناك را بر سر جاي خود بنشانيم و بنگاهها و افرادي كه با سلامتي جسم و جان جوانان ما تجارت ميكنند را رسوا كنيم. ظاهرا كنكور درد بيدرمان است اما در عين حال نشاندهنده ميزان اراده دولتها براي غلبه بر فساد و ظلم است. هر دولتي توانست سر اين افعي را قطع كند و دست سودجويان و مالاندوزان را ببرد و امنيت و آسايش را به خانوادهها بازگرداند واقعا اراده اصلاح امور و مبارزه را دارد وگرنه ادعاهايش پوچ و توخالي است.