فرهنگ و رفتارهاي كرونايي
زهرا جنت
نزديك به يك سال است كه جهان درگير بيماري كروناست. از همان روزهاي اول، اطلاعرسانيها در سطح عمومي و جهاني شروع شد و همچنان ادامه دارد. در شرايط كرونايي از سويي تكرار مداوم اين مساله كه سالمندان از گروههاي پرخطر در زمينه اين بيماري محسوب ميشوند، باعث ايجاد استرس و هراس در اين افراد ميشود و از سوي ديگر افراد سودجويي براي كسب درآمد و بالا رفتن تعداد بازديد مطالبشان در كانالها و سايتهاي غيرمعتبر و اكانتهاي شبكههاي اجتماعي به طور مرتب مطالبي را در زمينه اين بيماري منتشر ميكنند كه علاوه بر بالا بردن استرس سالمندان، باعث ايجاد رفتارهاي مراقبتي يا عدم مراقبتي اشتباه ميشود. براي بسياري از افراد جامعه و از جمله سالمندان، باور اين مساله دشوار است كه بسياري از اين مطالب بدون هيچ پشتوانه واقعي و علمي و صرفا براساس اصول كسب درآمد در بازار دنياي مجازي كه همانا ديده شدن بيشتر است، نوشته ميشوند. براي كاستن از اثرات اين جو مجازي و همراهي نكردن با اين افراد سودجو و حفظ جان افراد كمي در انتقال خبرهاي بدون منبع و شايعات محتاطتر باشيم. همين خبرهاي زردي كه در گروههاي خانوادگي و شبكههاي اجتماعي دست به دست ميكنيم، ميتواند باعث ترس يك نفر از گرفتن كمك درماني يا خود درمانيهاي مضر شود. طبق گفته اكثريت افرادي كه در بخشهاي كرونايي كار ميكنند بسياري از افرادي كه كارشان به مراقبتهاي ويژه و نهايتا مرگ ميكشد، افرادي هستند كه علائم اوليه را جدي نگرفتند يا در گرفتن كمكهاي پزشكي تاخير داشتهاند. يك بيمار كرونايي حتي با علائم خفيف هم نياز به استراحت كامل و تغذيه مناسب دارد تا بدن و سيستم ايمني او آماده مبارزه با خود بيماري و عواقب آن باشد. تهيه غذاي مقوي و رساندن آن به اين بيماران با رعايت قواعد مراقبتي ميتواند ضمن اينكه كمك بزرگي براي خود اين افراد باشد باعث راحتي خيال اعضاي خانوادهشان كه از آنها دور هستند نيز شود. رسيدگي به حال و روز افرادي كه در نزديكي ما زندگي ميكنند، سنت حسنهاي است كه سالهاست در پس شلوغي و غريبگي زندگيهاي شهري رنگ باخته است و زندگي كرونايي يادآوري كرد كه چقدر به همديگر و نزديكان خود نياز داريم و بايد سنتها و فرهنگهاي نوعدوستي را دوباره احيا كنيم. همانقدر كه كرونا از لحاظ تشخيص و درمان ناشناخته، پيچيده و گيجكننده است از لحاظ فرهنگي هم بسترهاي عجيب و بيسابقهاي را به وجود آورده است. كرونا حكايت غريب و دردناكي است كه قواعد خاص خود را ميطلبد. فرزند مبتلا يا مشكوك به كرونا ممكن است مجبور شود از آخرين ديدار پدر محتضرش بگذرد تا ديگر عزيزانش را در دام اين بيماري گرفتار نكند. مادر دردمندي مجبور است از همراهي فرزندش كه سوگوار همسرش است، محروم شود تا آن فرزند و ديگر عزيزانش را داغدار نبودن خودش نكند. عدم رعايت اين نكات و اجبارهاي كرونايي و نداشتن اين از خودگذشتگي ممكن است باعث از دست دادن عزيز ديگري يا گسترش آلودگي و ابتلا شود. سوگهاي انجام نشده، حكايت دردناك افراد بسياري در دنياست ولي عمل به قواعد معمول فرهنگي در عيادت و بيماري و سوگواري ميتواند آمار جانهايي كه از دست ميروند را بالا ببرد. در روزهاي بيداد كرونا، كتاب سنتها و آيينهايمان را ورق بزنيم و آنها را متناسب با اين روزها و در جهت حفظ جان خود و انسانهاي ديگر دوباره بنويسيم، بپذيريم و انجام دهيم. ذات بحران، گذرايي است. اين تلاشها، همدليها و همراهيها باعث خواهد شد، افراد بيشتري پايان اين بحران را ببينند و افراد كمتري سوگوار عزيزان خود شوند.