تولد يك روشنفكر ديني
محسن آزموده
«روشنفكري ديني» اصطلاحي بحثبرانگيز است كه بعد از انقلاب، به ويژه در دهه 1370 خورشيدي
بر سر زبانها افتاد، يعني سالهاي عصر اصلاحات كه شماري از روشنفكراني كه پيشتر به عنوان روشنفكران مسلمان شناخته ميشدند، مسائلي جديد در زمينه دينداري و دنياي جديد و... مطرح كردند. معلوم نيست خودشان بودند يا منتقدانشان كه براي توصيف آنها، از تعبير «روشنفكري ديني» استفاده كردند، اما در هر صورت خيلي زود اين اصطلاح مقبول واقع شد و بحثهاي تند و تيزي هم درباره آن در گرفت، عدهاي از جمله برخي از كساني كه خودشان روشنفكر ديني خوانده ميشدند، آن را تركيبي «پارادوكسيكال» خواندند و شماري برعكس بر درستي كاربرد آن استدلال كردند. بيترديد مشهورترين اين روشنفكران ديني عبدالكريم سروش است؛ كسي كه از قضا اين تعبير را پسنديد و برخلاف برخي ديگر از موصوفان به اين صفت يعني چهرههايي چون محمد مجتهدشبستري و مصطفي ملكيان، از آن دفاع كرد و حتي از امكان گسترش آن استقبال كرد. البته دكتر سروش از سالهاي آغازين انقلاب در عرصه سياسي و فكري ايران، چهره شناختهشدهاي بود. او در سالهاي پاياني دهه 1350 به عنوان يك چهره مذهبي دانشآموخته علوم جديد، با تسلطي قابلتوجه به فلسفه و عرفان اسلامي، در مقام مدافع انقلاب اسلامي وارد عرصه شده بود و با ماركسيستها و چپگرايان به بحث و مناظره ميپرداخت. دورهاي هم عضو ستاد عالي انقلاب فرهنگي بود كه عملكردش در اين نهاد، تا به امروز همواره محل بحث بوده است. سروش در سالهاي مياني دهه شصت، در دفاع از علوم اجتماعي جديد گامهاي موثري برداشت، او همچنين از پيشگامان امكان مطرح شدن برخي چهرهها مثل دكتر شريعتي در عرصه عمومي بود. همچنين در اين دهه و دهه هفتاد، او اصليترين چهره جرياني از روشنفكران مذهبي موسم به «پوپريها» بود كه در مقابل ديگر جريان روشنفكران مذهبي، يعني «هايدگريها» يا «فرديديها» قرار ميگرفت. در سالهاي پاياني دهه شصت، سروش با نگارش مقالات معروف قبض و بسط تئوريك شريعت، چهره جديدي از خود به نمايش گذاشت و به عنوان يك روشنفكر ديني مطرح شد. طرح مباحثي در زمينه مطالعات اديان، كلام جديد، فلسفه دين جديد، فلسفه علم، فلسفه سياسي ليبرال و... سروش را به عنوان مهمترين روشنفكر ديني زمانه مطرح كرد. او به عنوان مدافع تكثرگرايي ديني، با هر كتاب و مقاله موج جديدي از موافقان و مخالفان را برميانگيخت، كتابهايي چون صراطهاي مستقيم، بسط تجربه نبوي، اخلاق خدايان و رازداري و روشنفكري و دينداري، مهمترين و بحثبرانگيزترين آثار او در اين سالهاست. از ميانه دهه هشتاد، با پايان يافتن عصر اصلاحات و هجرت شمار قابلتوجهي از روشنفكران ديني از كشور، گفتار روشنفكري ديني هم از رونق افتاد، چرا كه زمينههاي عيني اين گفتار بلاموضوع شد؛ اگرچه دكتر سروش كماكان، هر از گاهي مقالات و نظرياتي تازه در حوزه دينشناسي و كلام جديد مطرح ميكند، اين كاهش اقبال از سوي جامعه را به وضوح ميتوان در رويكرد تند انتقادي بسياري از شاگردان دكتر سروش ديد كه اكنون به منتقدان دو آتشه او بدل شدهاند، بدون درنظر گرفتن شرايط گفتوگو، به او ميتازند. امروز عمده توجه به دكتر سروش به درسگفتارهاي شفاهي او به ويژه در زمينه عرفانشناسي و مثنويپژوهي و خوانش متون ادبي كهن فارسي است. البته هر از گاهي برخي واكنشهاي او به مسائل سياسي نيز بحثبرانگيز ميشود. با اينهمه ميراث دكتر عبدالكريم سروش از جمله در اين زمينهها ماندگار است: دفاع جانانه از كيان علوم اجتماعي جديد، نقش موثر در بنيانگذاري برخي رشتههاي مطالعاتي و معرفتي مثل فلسفه علم، فلسفه دين، كلام جديد و تحقيقاتش در زمينه متفكراني چون مولانا و غزالي و فخر رازي و... در كنار خوانشهاي بديع از متفكراني چون ملاصدرا و ملامحسن فيض كاشاني. ضمن آنكه بسياري از نظريات او در زمينه كلام جديد، همچنان بحثبرانگيز و قابل توجه است. به اميد روزي كه شرايط براي بازگشت اين متفكر موثر و ارزنده به ايران و ازسرگيري كار آزاد فكري براي او در سرزمين مادري فراهم شود.