به مناسبت سالروز تولد بهرام بيضايي
فرهيختگي هنرمند
محسن آزموده
برخي از مهمترين چهرههاي شاخص نسل پيشين سينماگران ايراني به گواهي آثاري كه پديد آوردهاند، آگاهي و شناخت عميقي از ادبيات و فلسفه دارند. ابراهيم گلستان، يكي از برجستهترين نويسندگان صاحب سبك معاصر ايران به حساب ميآيد؛ داريوش مهرجويي، فلسفه خوانده و غير از آثاري كه در اين زمينه تاليف يا ترجمه كرده، رمان و قصه نيز نوشته است و در آثار موفق اقتباسي خودش نشان داده كه تا چه ميزان با ادبيات معاصر ايران و جهان آشنايي دارد؛ عباس كيارستمي با شاعران معاصر و كلاسيك ايران آشنايي گستردهاي داشت و روايتهايش از سعدي و حافظ و نيما نشان ميدهد كه به خوبي با شعر فارسي آشناست و در بسياري از گفتوگوهايش اشعاري از شاملو، فروغ، نيما و سهراب را از بر ميخواند؛ علي حاتمي، تسلطي شگفتانگيز بر زبان فارسي و آداب و رسوم ايرانيان به ويژه در دوره قاجار داشت و ديالوگهاي مسجع و شعرگونهاش باعث شده بود، بحق لقب سعدي سينماي ايران را از آن خود كند و درنهايت مسعود كيميايي كه در كارنامهاش چندين رمان و داستان با نثر و شيوه نوشتار منحصر به خودش دارد.
اما در ميان اين اسامي انگشتشمار، بهرام بيضايي جايگاه ويژه و ممتازي دارد. بيضايي نويسندهاي قدرتمند و صاحب قلم است كه پيش از 20 سالگي با نگارش متن گيرا و جذاب آرش، استعداد و توانايي خودش را ثابت كرده و در شمار كثير نمايشنامهها، جستارها، داستانها و نوشتههايش به خوبي سواد بالا و توان نويسندگي خود را در زمينههاي مختلف نشان داده است. نثر محكم، استوار، آهنگين و زيباي بيضايي يكي از مميزات انكارناپذير اوست. بيضايي همچنين محققي پركار و پيگير و روشمند است كه در 24 سالگي، كتابي چون نمايش در ايران را عرضه كرده كه هنوز با گذشت 55 سال، يكي از مهمترين متون مورد مراجعه پژوهشگران و دانشجويان سينما و تئاتر است.
نكته جالبتر، كارهاي پژوهشي او، مطالعاتي ژرف و عميق و گسترده در تاريخ ادبيات و اسطورهشناسي ايران است. كساني كه سخنرانيها و درسگفتارهاي او در زمينه شاهنامه و اساطير ايراني را شنيدهاند با عمق و گستردگي شناخت او از متون كهن فارسي، اسطورهشناسي ايراني به ويژه شاهنامه فردوسي آشنايي دارند. بيضايي در اين درسگفتارها به واكاوي و شرح و بسط نكتههاي پنهان و مستور اسطوره شناسانه ابيات فردوسي ميپردازد و غوامضي در ظاهر ناديدني را آشكار و عيان ميكند. او با نشانهشناسي و معناشناسي شاهنامه، ميزان تسلط خود را نه فقط به اساطير ايران بلكه به تاريخ باستاني و سدههاي ميانه ايران نشان ميدهد. پژوهش مفصل «هزار افسان كجاست؟» در مقايسه شاهنامه فردوسي با هزار و يك شب، تنها يكي از اين آثار است كه نشاندهنده ميزان آشنايي او با تاريخ و ادبيات ايران است كه البته براي يك مولف سينما و تئاتر حيرتانگيز است. اما مساله بسيار مهمتر آن است كه اين شناخت و آگاهي گسترده و عميق در آثار نمايشي و سينمايي او اعم از نمايشنامهها، فيلمنامهها، داستانها، فيلمها و تئاترهايي كه روي صحنه برده، بازتاب يافته است.
متاسفانه وجه پژوهشي كارنامه بيضايي در زمينه كاوشهايش در حوزه تاريخ وادبيات ايران كمتر مورد توجه قرار گرفته و درباره آنها تنها چند تن از پژوهشگران ادبيات و تاريخ جسته و گريخته اظهارنظر كردهاند. در حالي كه بايسته است در اين باره، صاحبنظراني بحث كنند كه ضمن آگاهي از ادبيات و تاريخ ايران با سينما و تئاتر نيز آشنايي دارند تا بتوانند به اهميت سواد تاريخي و ادبي و اسطوره شناختي بيضايي در آفرينشهاي هنري او در هنرهاي ديداري بپردازند. متاسفانه چنانكه اشاره شد در ميان سينماگران ايراني اين ميزان فرهيختگي و آگاهي معدود و انگشتشمار است. حال آنكه بدون شك فرهيختگي هنرمنداني چون بيضايي، حاتمي و مهرجويي، نقش موثري در ژرفابخشي و عمق به آثار ماندگار و درخشان ايشان دارد.