زندگي استن لي
مرتضي ميرحسيني
استن لي سال 1922 در چنين روزي در منهتن نيويورك متولد شد، حدود 95 سال عمر كرد و پاييز 2018 از دنيا رفت. ما او را با ابرقهرماناني كه خلق كرد - و خودش در ميانشان مرد عنكبوتي را بيشتر از همه دوست داشت - ميشناسيم.
پدر و مادرش مهاجران رومانيايي بودند و فرزندانشان را هم در همين سنت تربيت كردند.
خواندن داستانهاي ژول ورن و هربرت جرج ولز را بسيار دوست داشت و متاثر از مارك تواين و آرتور كانل دويل به نويسندگي علاقه پيدا كرد. سالهاي كودكي و نوجوانياش در ميان دو جنگ جهاني و در دوره ركود بزرگ گذشت و از آنها خاطراتي آميخته به تلخي برايش باقي ماند.
گويا پدرش هيچوقت شغل ثابتي نداشت و نميتوانست مدتي طولاني در كاري دوام بياورد. خود استن لي هم از نوجواني كار ميكرد و به جز مدتي فروش روزنامه و دورهاي كار در يك سالن تئاتر، چندي هم در يكي از دفاتر مركز راكفلر مشغول بود.
مدتي، نه چندان طولاني در يكي از خبرگزاريهاي نيويورك خبرنويسي ميكرد، اما اين كار را «فرساينده» ديد و رهايش كرد. به واسطه يكي از اقوامش با شركت مارول و جك كربي آشنا شد و سال 1941 زير نظر كربي، داستاني براي شخصيت كاپيتان امريكا نوشت و اولين قدم جدي در اين مسير را برداشت. اولين ابرقهرماناني كه خودش خلق كرد شخصيتهاي چهار شگفتانگيز بودند كه موفقيتي كامل برايش به همراه آورد. بعد از آن هم گاهي به تنهايي و گاهي در همكاري با ديگران (و بيشتر از همه كربي) مجموعهاي از ابرقهرمانان حالا مشهور دنياي كميك را يكي بعد از ديگري آفريد و عرضه كرد.
در ميان آنها هالك و ثور و مرد آهني و البته مردان ايكس بسيار مشهورند، هرچند نميتوان بيوه سياه، كاپيتان مارول و دكتر استرنج و چندين و چند شخصيت ديگر را هم ناديده گرفت (اجتماع همه يا تعدادي از اين ابرقهرمانان باهم، گروه «انتقامجويان» را شكل ميدهد، در هماوردي و رقابت با «ليگ عدالت» كه شركت رقيب مارول، يعني ديسي زودتر عرضه كرده بود) به اين فكر ميكرد كه ابرقهرماني مثل سوپرمن «زيادي بينقص» است و پيشبيني نتيجه آزمونها و چالشهايي كه او با آنها مواجه ميشود چندان دشوار نيست. از اينرو در خلق ابرقهرمانان خودش، نقايصي هم در ويژگيهايشان ايجاد كرد.
مثل مرد آهني، يا در واقع توني استارك كه خودشيفته و پرحاشيه است، يا هالك كه زودخشم و اغلب اوقات مهارنشدني است، يا بيوه سياه كه سايه گذشتهاي تيره و تلخ بر امروزش سنگيني ميكند. استن لي عمري طولاني داشت و از همه دستاوردهاي موفقيت، از شهرت و محبوبيت گرفته تا ثروت بهرهمند شد.
تقريبا در همه فيلمهاي پروژه سينمايي مارول، نقشهايي بسيار كوتاه و جالب ايفا كرد، هرچند خود او صحنه كمدي - و انصافا خندهدار - انتقامجويان: عصر اولتران (2015) را بهترينشان ميدانست. يك بار ازدواج كرد و زندگي مشتركش نزديك به 70 سال دوام يافت. اواخر عمر به جز مشكلات ناشي از كهولت سن، از التهاب ريه هم رنج ميبرد و سرانجام در بيمارستاني در لسآنجلس مرد.