درسهايي از كرونا: درس اول
سيد محمد بهشتي
جهاني را تصور كنيد كه در آن راههاي زميني بسيار هموار و مناسب، سفرهاي دريايي با سرعت قابل قبول، خطوط هوايي متعدد برقرار و بدون كمترين معطلي در فرودگاه، هر استادي بتواند صبح در قاره ديگري تدريس كند و شب به خانه بازگردد. جهاني كه متوسط جابهجايي در آن روزانه بيش از ۱۰۰۰ كيلومتر باشد و اين به چشم به هم زدني ميسر باشد. ما بتوانيم هر جايي كه ميخواهيم كار و در هر جايي كه ميخواهيم زندگي كنيم با اطمينان از اينكه در مواقع ضروري نزديك عزيزانمان هستيم. تمناي «جهاني شدن» از آغاز همين بود: تسهيل تعاملات و ارتباطات انساني براي خلق جهاني كه در آن هيچ كس تنها نيست و هيچ ايده و دستاورد گرانبهايي حبس در مرزهاي محدود باقي نميماند. ابناي بشر در طول تاريخ به وسع خود براي تحقق اين تمناي انساني كوشيدهاند؛ از اهلي كردن اسب بگيريم تا ابداعاتي نظير راه، پست، تلفن، هواپيما و نظاير اين همگي در همين راستا بود. اما در چند سده اخير آغشته شدن اين تمنا به سوداگري، مسير «جهاني شدن» را به سمت «جهانيسازي» كج كرد. آن وقت چه اتفاقي روي داد؟ از آن زمان همه چيز از جهت ارزش تبادلياش اهميت يافت. طي اين هزاران كيلومتر فاصله، براي اين نبود كه ما را به هم نزديكتر كند، بلكه براي اين بود كه سود بيشتري عايد ما كند. در واقع همه تلاشها به منظور تسهيل تجارت جهاني بود؛ چه مبادله كالا و چه خدمات. سوداگري حتي علماندوزي را ملوث كرد: نيت يك آموزگار براي طي مسافتهاي طولاني بيش از اينكه انتشار علم باشد، منفعت مالي بود. اين يعني هزينههاي ارتباطي بايد كاهش مييافت تا در نهايت سود بيشتري از اين رفتوآمد عايد انسانها شود. گسترش خطوط زميني و دريايي و هوايي و دستيابي به سوختهاي فسيلي بيشتر و ارزانتر معنايي جز استثمار زمين نداشت. اين اقدامات هواي زمين را گرم و جو را پر از دياكسيد كربن كرد كه اقيانوسها را اسيدي ميكند، يخهاي قطبي را آب و سطح آب دريا را بالا برده و خلاصه اقليم را بيثبات ميكند. بنابراين كسب «سود» بيشتر، انسان را به يك گونه در تضاد با ظرفيت زمين قرار داد. جالب اينكه در اين معامله زمين بيكار ننشسته است. واكنش طبيعي زمين براي بازگرداندن تعادلش، شيوع ويروس بود؛ چراكه جز انسان، تنها موجود ديگري كه ميتواند توازن طبيعي محيط را تا نابودي كامل خود بر هم بزند، ويروس است. در واقع راهكار زمين براي تعديل افراط انسانها در ارتباطات، تفريط در قطع تعاملات بود. خوب بدين منظور چه ويروسي بهتر از كرونا؟! ويروسي سختجان كه از طريق سادهترين تعاملات شيوع مييابد و براي او خطر مرگ ميآفريند. ما كه قبلا ميتوانستيم با طي هزاران كيلومتر ظرف چند ساعت، در سر كلاسي متفرقه حاضر باشيم و براي تحقق اين منظور كلي به ضرر زمين عمل كنيم، حالا از ديدن عزيزترين كسانمان حتي در نزديكترين فاصله هم محروميم. اين تنها باري نيست كه زمين به اين ترتيب به رفتارهاي انساني واكنش نشان ميدهد. يكبار ديگر هم در ميانه سده چهاردهم ميلادي، بيماري طاعون از بندرگاه جنوا به ايتاليا سرايت كرد و ظرف دو سال گريبان كل اروپا را گرفت. بيمارياي پوستي كه از طريق سادهترين تماسهاي انساني منتقل ميشد و چنان وحشتي برميانگيخت كه به «مرگ سياه» مشهور شد. افزايش بيحساب جمعيت از سال ۱۰۰۰ ميلادي كه سبب شده بود زارعين زمينهاي نامرغوب را نيز به زير كشت ببرند، توازن طبيعي جمعيت و محيط اروپا را بر هم زده و تعادلي بسيار شكننده برساخته بود. بهزعم مورخان محيطي، يكي از دلايل تلفات و خسارتهاي سنگين طاعون كه به مرگ يكسوم تا نيمي از جمعيت قاره اروپا ظرف مدت كوتاهي منجر شد، دستكاري بيحساب اروپاييان در محيط طبيعي خود و نابودي جنگلها بود كه آنان را در مقابل سرايت بيامان باكتري بيدفاع ميساخت. در واقع سود سوداگران در گروي بر هم زدن تعادل زمين و رنج آن است، اما زيستكره به مثابه يك اكوسيستم كلان براي بازيابي تعادل خود به انحاي مختلف شروع به واكنش ميكند. راهي كه زمين هر بار به نفع بازيابي تعادلش برميگزيند، دقيقا نقطه مقابل سوداگري است: يعني به كام مرگ كشيدن جمعيتهاي بزرگ انساني با همه سوداهايشان.