• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4838 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۱ دي

تبعاتي كه ديگر قابل جبران نيست

آمار پزشكان مهاجر، سال به سال بيشتر مي‌شود

نظام پزشكي: در 10 ماه گذشته، 3هزار پزشك از كشور مهاجرت كردند

گروه اجتماعي: سازمان نظام پزشكي اعلام كرد كه طي 10 ماه گذشته و در دوران شيوع كوويد 19 در كشور، 3هزار پزشك از ايران به ساير كشورها مهاجرت كرده‌اند. مهاجرت پزشكان به خارج از كشور، يكي از معضلات رو به رشد دهه اخير است و روساي وقت بزرگ‌ترين سازمان صنفي جامعه پزشكي همواره درباره اين معضل كه ارتباط با مستقيم با كاهش كيفيت زندگي و جايگاه اجتماعي اين جامعه متخصص و نخبه دارد، هشدار داده‌اند. سال گذشته، در همين ايام، محمدرضا ظفرقندي كه به تازگي به رياست كل سازمان نظام پزشكي منصوب شده بود، خبر داد كه سالانه 300 الي 350 فارغ‌التحصيل رشته پزشكي عمومي و 300 فارغ‌التحصيل تخصص‌هاي پزشكي (در مجموع حدود 650 پزشك) به خارج از كشور مهاجرت مي‌كنند. سال 97، خبرگزاري فارس در گزارشي اعلام كرد كه مهاجرت پزشكان به خارج از كشور، بعد از اجراي طرح تحول سلامت – ارديبهشت 1393 – 38 برابر افزايش يافته است. اين خبرگزاري در گزارش خود اشاره كرده بود: «قبل از سال 93 - دوران پيش از طرح تحول سلامت - تعرفه‌هاي پزشكي كمتر بود اما بود! يعني پزشك قرار بود براي يك عمل جراحي 100 هزار تومان دريافت كند، خبري از كارانه‌هاي عجيب و غريب هم نبود، اما پزشك همان 100 هزار تومان را مي‌گرفت. بعد از طرح تحول سلامت 93 كه وزارت بهداشت، تعرفه‌هاي پزشكي و كارانه‌ها را در بعضي از رشته‌ها تا 400 درصد افزايش داد، اين ارقام پرداخت نشد، تا جايي كه به دليل نبودن منابع براي اين افزايش تعرفه، پرداخت‌ها به جامعه پزشكي تا بيش از يك سال به تاخير افتاد.»
در اين گزارش، به نقل از عباس كاميابي؛ رييس وقت انجمن پزشكان عمومي ايران درباره فعاليت نكردن پزشكان در مشاغل مرتبط پزشكي آمده بود: «40 هزار نفر از 80 هزار پزشك عمومي، كار طبابت انجام نمي‌دهند و براي معيشت خودشان سراغ گرايش‌هاي غيرتخصصي رفته‌اند.»ايرج حريرچي؛ سخنگوي وقت وزارت بهداشت هم در اين گزارش نقل كرده بود كه 15 هزار نفر از پزشكان كشور، ديگر طبابت نمي‌كنند كه اين اتفاق مي‌تواند به دليل مهاجرت يا عدم فعاليت در اين حرفه باشد.سال 95 هم عليرضا زالي؛ رييس وقت سازمان نظام پزشكي با ابراز نگراني از روند رو به رشد مهاجرت پزشكان به خارج از كشور اعلام كرد: «تا قبل از سال 92، سازمان نظام پزشكي به‌طور ميانگين، هفته‌اي يك گواهي مويد تخصص طبابت براي فارغ‌التحصيلان رشته پزشكي صادر مي‌كرد ولي در سال 94، تعداد اين گواهي‌ها به 1980 فقره رسيد كه اين عدد بسيار نگران‌كننده است چون اغلب متقاضيان دريافت اين گواهي، پزشكان نسل جوان كشور هستند و اين اتفاق، دليلي ندارد جز آنكه رفتار با جامعه پزشكي طي سال‌هاي اخير رفتار خوبي نبوده و اين اتفاق، بازتاب و نتيجه رفتارهاي ما با جامعه پزشكي است. امروز 15 هزار پزشك فارغ‌التحصيل از دانشگاه‌ها داريم كه به سازمان نظام پزشكي مراجعه نكرده‌اند و حتي اگر فرض كنيم حدود پنج هزار نفر از اين جمعيت 15 هزار نفري، فوت شده يا به كار ديگري مشغول شده باشند، مفهوم آن اين است كه 10 هزار نفر ديگر ممكن است از كشور خارج شده باشند و اين علاوه بر گواهي‌هايي است كه در سال 94 صادر كرديم. امسال (سال 95) از هر 25 نفري كه در بورد كتبي و شفاهي قبول شدند، سوال كردم كه در شرايط فعلي حاضر هستيد در دانشگاه، كار دولتي انجام دهيد كه پاسخ 24 نفر آنها منفي بود. بيش از يك سال است كه پزشكان ما كارانه دريافت نكرده‌اند. با اين مكانيسم و حجم مطالبات بر زمين مانده، جامعه پزشكي چگونه بايد اعتماد كند و به فعاليت در سيستم دولتي اميدوار باشد.» 
البته مي‌دانيم كه مهاجرت به هر كشور مهاجرپذير، يك اتفاق لحظه‌اي نيست و روندي طولاني بايد طي شود تا پذيرش و پاسخ مثبت يك دانشگاه يا مركز پزشكي دريافت شده و پزشك، بار سفر ببندد به سمت مقصدي كه معمولا يك بليت يك‌سره دارد. بنابراين، اگر 3000 پزشك ظرف 10 ماه پيش از اين، بار مهاجرت بسته و عازم كشورهاي اروپايي و كانادا و امريكا شده‌اند تا در يك جامعه بيگانه با ارزش‌هاي ملي و ايراني، سطح متفاوتي از رفاه و آسايش و احترام به هويت نخبگان را تجربه كنند، حتما ماه‌هايي قبل‌تر؛ بسيار قبل‌تر از شيوع بيماري كرونا، عزم را براي درخواست پذيرش و پر كردن فرم‌هاي سفارت كشور مقصد طي كرده‌اند. بنابراين، وداع هميشگي اين پزشكان را نبايد به كرونا ربط داد چون اين اتفاق، پاك كردن صورت مساله است. صورت مساله واقعي، آن سياستگذاري هوشمندانه و پنهاني است كه از دولت دهم، نانوشته پيگيري شد تا جامعه نخبگان كشور از هر رده و با هر تخصص، زير پاي فرهنگ لمپنيسم و نخبه‌كشي له شوند كه البته در اواسط اين دهه هم اين سياست‌هاي مغرضانه به نتيجه رسيد. اگر مي‌خواهيم يك نسل نخبه را در كشور حفظ كنيم، مهم‌ترين اقدام آن است كه احترام به شأن اين نسل را در عمل نشان دهيم. نخبگان نيازي به كف زدن و مشوق‌هاي ظاهري و رياكارانه ندارند. وقتي جامعه را وامي‌داريم كه شأن يك نسل نخبه و دانشمند را به تمسخر بگيرند بايد به اين فكر هم باشيم كه وقتي يك كشور از وجود اين نسل نخبه خالي شد، چيزي نمي‌ماند جز مردمي كه ديگر نخبه‌اي ندارند كه به شأنش مفتخر باشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون