توماس پين و رساله عقل سليم
مرتضي ميرحسيني
پين: گاهي چيزي مينويسم.فرانكلين به آرامي پرسيد: چه مينويسي؟ـ آنچه آدم نميتواند بگويد، آنچه جرات ندارد به زبان بياورد! و پين واقعا هم چنين كرد.متن اصلي آن 47 صفحه بيشتر نيست و زماني كه منتشر ميشد كل دارايي نويسندهاش چند سكه داخل جيبش بود. عنوان «عقل سليم» روي آن ديده ميشد و در چاپ اول اثري از نام نويسنده، توماس پين وجود نداشت. سال 1776 ميلادي در چنين روزي، در بحبوحه پيكار امريكاييها براي استقلال از پادشاهي انگليس منتشر شد و به قول بنجامين فرانكلين به بسياري از سوالاتي كه آن زمان ذهن امريكاييها را درگير كرده بود، پاسخ داد. پين در آن، براي تقويت ادعاهايش از متون مقدس، از مثالهاي دمدستي و ملموس و از استدلالهاي ساده و همهفهم اخلاقي كمك گرفت تا خوانندگانش را به مبارزه براي برپايي حكومتي بهتر تحريك كند. ميگفت يكي از شرطهاي اوليه براي تحقق اين هدف، جدا كردن سرنوشت امريكا از انگليس است.بسياري از امريكاييها، زماني كه براي استقلال خودشان با حكومت انگليس درگير شدند واقعا نميدانستند براي چه چيزي ميجنگند. اين توماس پين بود كه با نوشتن رساله عقل سليم ذهنشان را روشن كرد. او واژه مبهم «استقلال» را كه آن زمان همه جا سر زبانها بود، گرفت و آن را به سادهترين زبان ممكن، براي مردمي كه در مزارع پشت گاوآهن و در كارگاههاي كوچك و بزرگ عرق ميريختند، بازتعريف كرد و به نوشته هاوارد فاست با طرح يك پيشنهاد، مردم را به امكان وجود دنيايي بهتر اميدوار كرد. به قول يكي از شخصيتهاي رمان شهروند تام پين: «خدايا، چگونه ريشخندشان ميكند، به درونشان ميخزد، قلقلكشان ميدهد، از راه به درشان ميبرد، چطور به زبان خودشان حرف ميزند، به آنها ميگويد: اين عقلاني نيست؟ اين عقل سليم نيست؟ چرا مدتها پيش اين كار را نكرديد؟ دنيا را در خون جباران غسل دهيد! من و تو و ديگران وقتي ميتوانيم آزاد باشيم، براي چه تن به بردگي بدهيم؟ »