• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4841 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۴ دي

از اسلام تا مسلماني (5)

محمد جواد حجتي كرماني

 از انقلاب تا انقلابي‌گري
«ما مي‌توانيم»... بشرطها و شروطها...
از قديم گفته‌اند «خواستن توانستن است» و چندي هم بر در و ديوار كشور شعار «ما مي‌توانيم» نقش مي‌بست. چيزي از اين ضرب‌المثل و اين شعار، اميدواركننده‌تر و برانگيزاننده‌تر نيست. (البته پس از توكل بر خدا و  استمداد از درگاه الهي)  اما بشرطها و شروطها...  شرط و شروطش چيزي نيست جز به كارگيري خرد و مشورت و همكاري و همدلي و اتحاد و انفاق... اينها را همه ما مي‌دانيم. ولي فرمودند: «اذا علمتم فاعملوا...» و در قرآن تلاوت مي‌كنيم: «كبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون»‌ اينكه آدم چيزي بگويد كه به آن عمل نكند- يا «نتواند» به آن عمل كند- غضب الهي را در پي دارد...  در قرآن دو آيه داريم كه هر يك، يك مدلول خاص دارد. 
- يك آيه اين است: «اتقوالله حق تقاته» يعني «تقواي الهي پيشه كنيد، آنگونه كه حق تقواي الهي است». 
- در آيه ديگر تلاوت مي‌كنيم: «فاتقواالله ما استطعتم» يعني «تا آنجا كه مي‌توانيد تقواي الهي داشته باشيد». 
واژه «تقوا» را هم همه ما پرهيز از گناه معني مي‌كنيم كه شامل عمل به واجبات هم مي‌شود. چون ترك واجبات هم گناه است. حالا تا فرق عمل به دو آيه بالا را بگويم اين را يادآوري كنم كه ما وقتي مي‌گوييم «گناه»- از قديم اين تصور در ما بوده- فوري در ذهن‌مان كارهاي زشت، بيشتر آلودگي‌هاي جنسي مي‌آيد و گاهي هم ظلم و تعدي و مال مردم‌خواري. اما گناهان بزرگ اجتماعي مانند «غيبت» و «تهمت» و «افترا» و «اشاعه فحشا» (دقت كنيد اشاعه فحشا نه خود فحشا) كه در قرآن و روايات مورد نكوهش‌هاي فراوان قرار گرفته‌اند، مانند نقل و نبات در بين ما رواج دارد و كسي هم ككش نمي‌گزد كه اين گناهان است كه ما را به اين روز سياه نشانده است.  در قرآن، «غيبت» مساوي با خوردن گوشت مرده برادر مسلمان خوانده شده و در روايت هم ‌آمده: «الغيبه اشد من الزنا»‌ يعني غيبت از زنا سخت‌تر است. و نيز در مورد «اشاعه فحشا» وعده عذاب اليم داده شده و از «تجسس» يعني سردر آوردن از زندگي خصوصي و شخصي افراد نهي شده؛ در روايات «حرمت مومن» از «حرمت كعبه» بالاتر شمرده شده و هلم جرا... 
     
حالا برسيم به تقواي الهي. قرآن در يكجا مي‌گويد: حق تقوا را به جا ‌آوريد و در جاي ديگر مي‌گويد: تا مي‌توانيد تقوا پيشه كنيد. مفسرين آورده‌اند كه «حق تقواي الهي» را جز «اوحدي از ناس» يعني تعدادي انگشت‌شمار كه پيامبران الهي و معصومان باشند، نمي‌توانند به جا آورند و به اصطلاح امروز، اين آيه «سقف» تقوا را بيان مي‌كند. اما در آيه ديگر از «كف» تقوا سخن مي‌گويد يعني تا آنجا كه در توان شماست و قدرت و استطاعت داريد تقوا داشته باشيد.  حالا برگرديم به شعار «ما» مي‌توانيم يا «خواستن توانستن است». 
- اولا بايد بين «سقف» و «كف» خواستن و توانستن فرق بگذاريم. ما بايد تا آنجا كه «مي‌توانيم»، «بخواهيم» وگرنه هر خواستني توانستن  نيست.


به اصطلاح بايد لقمه را اندازه دهان‌مان برداريم وگرنه گلوگير مي‌شويم! (كه شده‌ايم!). 
«لا يكلف الله نفسا الا وسعها...» 
- ثانيا راه رسيدن به آنچه را كه «مي‌خواهيم»، «بدانيم» و از آن راه برويم. 
بايد توجه كنيم كه هم اسلام و هم انقلاب، هم سقف دارد هم كف؛ يا به تعبير روشن‌تر: هم حداقل دارد و هم حداكثر و هم مراحل وسط و بينابين. 
اشاره‌وار بگويم كه يك اشتباه بسيار مهم و خطرناك در انقلاب ما رخ داد و آن اينكه از آغاز خيال كرديم مي‌توانيم اسلام و احكام اسلام را- به قول شهيد نواب صفوي- «مو به مو» عمل كنيم اما در عمل ديديم «نمي‌توانيم». ما مي‌خواستيم به «سقف» برسيم ولي «كف» را هم از دست داديم و روز به روز بيشتر از كف مي‌دهيم... «كل شي جاوز حده انقلب الي ضده» يعني هرچه از حد بگذرد به ضد خود تبديل مي‌شود. 
- دست از شعارهاي دست‌نيافتني برداريم و از سقف به كف آييم! 
     
نكته : 
فريب پاره‌اي از پيشرفت‌هاي علمي و نظامي را نخوريم كه دنيا خيلي جلوتر از ماست... به فكر نان شب مردم باشيم و به فكر «آشتي ملي»...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون