حذف هميشگي ترامپ
علي بيگدلي
دونالد ترامپ از آراي قشري در امريكا برخاست كه داراي تمايلات بسيار سخت و آزاردهندهاي هستند. ويژگيهاي مشتركي همچون ناسيوناليسم افراطي، افراطگري مذهبي، عوامگرايي، رويكردهاي فاشيستي در ميان عمده هواداران ترامپ وجود دارد. عمده حاميان ترامپ به اضافه حزبي كه در انتخابات از او حمايت كرد، بدبيني شديدي نسبت به نخبهگرايي دارند. بسياري از هواداران ترامپ معتقدند كه اگر امريكا دچار ضعف و افولي شده است، به اين دليل است كه اداره اين كشور در اختيار عدهاي نخبه و روشنفكر قرار گرفته است كه بويي از ارزشهاي ابتدايي امريكايي نبردهاند. اين عده افراد به گونهاي تربيت شدهاند كه مفهوم و ارزش نمادين امريكا را عاشقانه دوست دارند، عشقي كه چشمان آنها را هم كور كرده است. ترامپ برآيند خواست و چكيده اراده چنين تفكري است. نومحافظهكاران امريكايي از دوران ريگان ريشه خود را در حزب جمهوريخواه امريكا دواندنداين طيف سياسي با استفاده از احساسات ديني، ميهنپرستانه و نژادي، توانستهاند يك پايگاه راي بسيار قدرتمند درون امريكا براي خود ايجاد كنند و نهايتا ترامپ به عنوان نماينده راي اين پايگاه اجتماعي در بالاترين مقام دولت امريكا، مجري سياستهاي تندروترين محافظهكاران اين كشور شد. ويژگيهاي شخصيتي ترامپ در ايجاد شرايط كنوني در امريكا نقش موثري داشت. ترامپ از قبل اعلام كرده بود كه اگر مجددا به رياستجمهوري انتخاب نشود، انقلابي در امريكا رخ خواهد داد. او در روزهاي اخير هم تصريح كرده است كه اگر مراسم تحليف رييسجمهور ديگري برگزار شود، ديگر شخصا نميتواند كنترلي بر احساسها و اقدامهاي هوادارانش داشته باشد و بايد منتظر رويدادهاي غيرقابل پيشبيني بود. دونالد ترامپ عملا در حال تهييج و تشويق احساسات هوادارانش براي ايجاد بلوا و آشوب در امريكا است. در سالهايي كه جنگ شمال و جنوب در امريكا در جريان بودند. اين شماليها بودند كه به جنوبيها حمله كردند. جنوبيها كه جمعيت و نيروي قويتري داشتند، ويرجينيا را به مركزيت خود انتخاب كردند و يك رييسجمهور براي خود انتخاب كرده بودند، اما شماليها به رهبري آبراهام لينكلن، رييسجمهور وقت ايالات متحده، با خشونت و سركوب شديد با آنها برخورد كردند. هر چند در تاريخ نام پيروزان جنگ داخلي امريكا به دليل لغو بردهداري به عنوان نيروي خير ثبت شده است، اما طرف شمالي در جنگ داخلي، رفتار شديدا خشونتآميز و سركوبگرانهاي از خود نشان داد. در پي شكست جنوبيها به قواعد نانوشتهاي در سياست امريكا جريان پيدا كرد كه عملا ديگر اجازه نميداد مقامهاي ارشد جنوب، به مقامها بالا در ايالات متحده امريكا دست پيدا كنند. جنگ كنفدراليسم و فدراليسم، از آن زمان تاكنون، همچنان به شكل بطئي جريان دارد. جنوبيهاي كنفدراليست، به دليل آنچه ياغيگري عليه حكومت خواندهشد، براي هميشه از قدرت در امريكا محدود شدند تا اينكه در دهههاي گذشته جمهوريخواهان دوران لينكلن (كه بعدها به دو حزب اصلي دموكرات و جمهوريخواه بدل شد) قدرت اصلي در ايالات متحده امريكا را در اختيار بگيرند. همان سنتي كه باعث حذف كنفدراليستها از قدرت شد، سنتي است كه امروز سياستمداران دموكرات را واداشته است تا كمر به حذف دونالد ترامپ از ساختار قدرت در امريكا ببندند. براساس سنتي كه در پي جنگ داخلي بنيان گذاشته شد، كسي كه عليه ساختار حاكميت شورش و ياغيگري كند، ديگر نبايد حق داشته باشد كه به مناصب حكومتي برسد.
علاوه بر تحريك شورش، دونالد ترامپ دشمنان زيادي هم در كنگره امريكا به ويژه در ميان دموكراتها براي خود ايجاد كرده است و نانسي پلوسي، رهبر اكثريت مجلس نمايندگان امريكا بهشدت پيگير بركناري رييسجمهور تا پيش از پايان دورهاش است. راي به استيضاح ترامپ باعث شد او نخستين رييسجمهور تمام تاريخ امريكا باشد كه در طول يك دوره رياستجمهوري دو بار استيضاح ميشود. پيشبيني من اين است كه برخلاف بار اول، استيضاح ترامپ اينبار راي ميآورد و نتيجهاش اين ميشود كه ترامپ ديگر در باقي مانده عمرش هيچوقت نميتواند براي هيچ منصب عمومي چه فدرال و ايالتي شركت كند، حتي او حقوق و امتيازات مادامالعمري را كه براساس قانون به عنوان رييسجمهور پيشين برايش درنظر گرفته شده است را نيز از دست خواهد داد. از ابتدا مشخص بود كه موضوع بركناري ترامپ با استفاده از متمم ۲۵ قانون اساسي، بختي براي كسب حمايت جمهوريخواهان حامي ترامپ ندارد. در نتيجه تنها گزينه باقي مانده براي دموكراتها براي بركناري او تا پيش از پايان دورهاش استيضاح خواهد بود. علاوه بر اين بحث ياغيگري عليه حكومت هم سومين موردي است كه ميتواند ترامپ را از حقوق اجتماعي و سياسياش محروم كند. از اين سه گزينه من تصور ميكنم كه استيضاح ترامپ عملي خواهد شد. پيشبيني من اين است كه تا پيش از ۲۰ ژانويه رويدادهاي بيشتري در انتظار امريكا خواهد بود. نميتوان پيشبيني كرد كه بعد از تحليف رييسجمهور جديد چه سرنوشتي در انتظار اعتراضات خواهد بود. به هر حال مراسم تحليف برخلاف دورههاي اخير انتخابات به جاي برگزاري در فضاي باز در ساختمان كنگره و با حضور محدود مدعوين و تدابير شديد امنيتي برگزار خواهد شد كه يك نشانه ديگر از شرايط بد اجتماعي و سياسي در امريكا است. اما به هر حال اين ايده هم وجود دارد كه دموكراسي در امريكا به دليل بدنه فعال جامعه مدني، ميتواند خود را بازسازي و احيا كند و اين مشكلات را پشت سر بگذارد، اما در اين صورت هم واقعيت اين است كه امريكا هيمنه خود را از دست داده و اين رويدادها آسيب جدي به مباني اخلاقي، ارزشها و قابليتهاي امريكا وارد كرده است.