اسطوره موزه
سارا كريمان
اسطوره داستان وهمانگيز خيالي است كه يك پديده طبيعي يا كردار، نهاد يا اعتقاد اجتماعي را توضيح ميدهد. اسطورهها در جامعه نقش اساسي دارند. داستانهايي از قهرمانيها و غرورآفريني افرادي هدايتگر و پيروزمند. اهميت اسطورهها در جوامع تا حدي است كه گاهي از واقعيتهاي تاريخي پيشي ميگيرد. وجه تمايز اصلي افسانه و اسطوره را وجود ريشههاي تاريخي ميدانند حال آنكه افسانه روايتي شفاهي و فولكلوريك است كه از دل باورها، عقايد و ترسهاي مردمان يك منطقه شكل ميگيرد. اسطورهها ريشههاي عميق در باور، سنن و آداب و رسوم اقوام و جوامع دارند. روايتها حول اسطورهها و در تفسير و تقديس كنشها و خصايص و غرورآفريني آنها شكل ميگيرد. شخصيتهاي اسطورهاي را معمولا افراد مافوق طبيعي شكل ميدهند كه هالهاي از تقدس، قهرمانيهاي آنها را فراگرفته است. اسطوره داراي خاصيت تمثيلي، نمادين و فاقد قدرت استدلال است كه ريشه در ناخودآگاه جمعي دارد. شناخت و مطالعه اسطورهها تحت عنوان «اسطورهشناسي» صورت ميگيرد. اسطورهشناسي دانشي است مبتني بر تاريخ، انسانشناسي، قومشناسي، فلسفه، هنر و روانشناسي. به نظر ميرسد انسان نوعي نياز غريزي به ساخت و پرورش اسطورهها دارد. نياز بشر به فوق بشر. اگرچه اسطوره ميتواند نسبت به هر دوره تاريخي و بستر پديد آورنده، معاني و مصاديق سيالي داشته باشد؛ در جهان معاصر با سيطره تكنولوژي و ظهور مناسبات نوظهور اجتماعي «فوق بشر» بودگي و خصايص اساطيري جلوههاي تازهاي يافته است. رولان بارت دركتاب «اسطوره امروز» اسطوره را در اصل نوعي زبان ميداند. بارت در كتاب خود با نقد زبان و شيوه فرهنگ ارتباط جمعي سعي دارد كه فريبكاري بورژوازي را افشا كند. او معتقد است كه بورژوازي با بديهي جلوه دادن آنچه واقعا طبيعي نيست، محصولات خود را به خورد ملت ميدهد كه اين كار را با ارايه تصويري جذاب اما دروغين از واقعيت و سوءاستفاده از خواستههاي مردم به انجام ميرساند. در جاي ديگر بارت اسطوره را «نظامي نشانهشناختي» ميداند كه در نتيجه حامل ارزشهايي است. جهان معاصر بيش از پيش با تكيه بر اهميت، توانايي و تاثيرگذاري اين امر در حال زايش اسطورههاست كه به اعتقاد بارت به علت اتكا بر جنبههاي درآمدزايي و پولسازي اين اسطورهها بر خلاف اسطورههاي تاريخي كممايه و فاني هستند. امروزه موزهها از بسياري لحاظ شبيه به اسطورهها هستند، مجموعهاي از تصاوير كه حالتي دلپذير را تداعي ميكنند. فضايي جدا افتاده از حقيقت براي نمايش اشيايي با واسطه از جهان واقعي. اشيايي كه يا متعلق به افرادي هستند كه ويژگيهاي متمايزكننده از افراد جامعه داشتهاند يا توسط هنرمندان در حالتي فوق طبيعي خلق شدهاند. اشيايي كه به شدت مورد حفاظت قرار ميگيرند و با خلاقانهترين روشها به نمايش در ميآيند و بازتعريف ميشوند. در نتيجه نقش و وجهه اسطورهاي موزهها در نگاه نخست با تصويري كه از موضوعات پديد ميآورند، شكل ميگيرد. در تعاملي كه ميان گذشته و آينده برقرار ميسازند. موزهها خواسته يا ناخواسته نظامي از ارزشهاي نمادين را توليد و ترويج ميكنند كه در خصوص آثار هنري تعيينبخش ارزشهاي مادي و زيباشناختي آثار نيز ميشود و بر اين اساس موزهها را در جهان معاصر ميتوان شيوهاي از طراحي و توليد اسطورهها به گونهاي فاخر دانست. از منظري ديگر نهاد موزه به صورت كلي و جامع و فراتر از اجزايي كه گردآوري و معرفي ميكند، مفهومي رازآلود، كنجكاوبرانگيز و افتخارآميز است. چه بسا مردماني كه از موزهها فقط نام آنها را شنيدهاند و بدون اينكه بدانند محتواي آنها چيست، تنها عظمت، شهرت و جايگاه اجتماعي آن را مورد احترام قرار ميدهند. از اين منظر نيز موزهها كماكان جايگاه برتر در ميان عناصر اعتباربخش و افتخارآفرين شهري هستند.