خواروبارهاي اشتباه
مهدي نيكوئي
زماني كه وگان شد و تصميم به حذف محصولات حيواني از غذا و زندگياش كرد، نميدانست پايان راه نيست. نميدانست كه هرازگاهي اين محصولات باز هم به زندگياش راه مييابند و اوقاتش را تلخ خواهند كرد. خريد درست، گام نخست بود. شايد دقتش بالا رفته بود و شايد هم وسواس و بياعتمادياش؛ اما هر خوراكي را پيش از خريد به دقت بررسي ميكرد كه حاوي محصولات حيواني نباشند. مانند يك متخصص صنايع غذايي ميدانست كه فارغ از موارد واضحي مانند شير خشك، تخممرغ و آب پنير، موادي مانند كازئين و ليسيتين هم ميتوانند همان شير و تخممرغ باشند. حتي فهميده بود كه برخي رنگهاي خوراكي، برخي پايداركنندهها، برخي تثبيتكنندههاي رنگ و برخي ويتامينهاي اضافه شده به محصولات غذايي (از جمله دي3) ممكن است وگان نباشند. آزار حيوانات و تخريب محيطزيست به هيچ شكلي برايش قابل قبول نبود و اين ريزنگريها بخشي از زندگياش شده بود. گاه بايد هنگام خريد نان هم از وگان بودن آن مطمئن ميشد و بارها ديده بود كه در يك نان ساده موادي مانند شيرخشك، تخممرغ يا كره استفاده شده بود. حتي علاقهاش را به نان سنگك هم، پس از آنكه فهميد براي چرب كردن سنگها از صابون حيواني يا روغن حيواني استفاده ميكنند، از دست داده بود. اما زندگي پر از اتفاقات غيرمنتظره است. پيش آمده بود كه پس از بارها خريد يك محصول خاص مانند فلافل، ذهنش به آن اعتماد كرده بود و پس از خريد يا حتي خوردن بخشي از آن متوجه وجود تخممرغ در آن شده بود. شايد هم شكلاتي را صرفا به اين دليل كه تلخ است و درصد آن بالاست، خريده و در خانه متوجه وجود شيرخشك در آن شده بود. حتي اغلب كرههاي گياهي يا خامههاي گياهي هم كازئين داشتند و عملا گياهي نبودند! ناخواسته از صنايعي كه از آنها بيزار بود، حمايت كرده و احساس سبكي خود را از دست داده بود. افسوس كه جز درس گرفتن، كار ديگري نميتوانست بكند.