خانه انوري كجا باشد؟
نيوشا طبيبي
گرفتاريها و مشكلات و ناراحتيها در زندگي مردم، به خصوص آنها كه در شهرهاي بزرگ زندگي ميكنند بسيار زياد هستند. اين مشكلات خاص را بگذاريد كنار گرفتاريهاي معيشتي و مالي و گراني كه هزار عامل داخلي و خارجي دارند. از سودجويي و ظلم خوديها تا تحريمهاي غيرانساني عليه كشور. براي آنكه به «اندازه» ناراحتي بكشيم بايد قدري دقت كنيم، ببينيم مقايسه دائمي ما بين زندگي در ايران و ديگر كشورها تا چه حد مبتني بر واقعيت است و تا چه حد متاثر از تبليغات و فضاي توهمي و هيجاني؟
انوري سروده: «هر بلايي كه از آسمان رسد/ گرچه بر ديگري روا باشد- به زمين نارسيده ميپرسد/ خانه انوري كجا باشد؟» بعضي از زندگي خود تصوري چنين دارند، فكر ميكنند كه بلاهاي آسماني فقط بر سر ايشان نازل ميشوند و بقيه مردم عالم در تنعم و عيش روزگار ميگذرانند.
منصفان ميدانند كه چنين نيست. مردم ديگر كشورها گرفتاريهايي كم و بيش مانند ما دارند: براي نمونه دو شهر كه تجربه زيستن در آنها را دارم مثال ميآورم. يكي در همين نزديكي و دومي پايتختي در اروپاي غربي، چهارمين قدرت اقتصادي اروپا و مقصد اول يا دوم گردشگري در اين قاره. مانند اين نمونهها را ميتوان در عرصههاي ديگري هم جست.
اول - شهر دوبي - كه مثال بسياري از مردم در نمونه پيشرفت و موفقيت و كيفيت زندگي شهري است - در واقع معضلات متعددي دارد كه به وسيله سانسور شديد دولتي و سركوب رسانههاي آزاد و رشوهدهي به رسانههاي خارجي پوشيده نگه داشته ميشوند. گزارشهاي افراد در شبكههاي اجتماعي از معضلات شهري مثلا آبگرفتگي معابر پس از بارانهاي موسمي - كه امري معمول و هر ساله در دوبي است - پيگرد قانوني شديدي دارد و جرم امنيتي شمرده ميشود. هر خبري در مورد وضعيت مشقتبار و غيرانساني كارگران فيليپيني و هندي و پاكستاني جرم شمرده ميشود. هر خبري از تخلفات اتباع امارات متحده عربي، جرم سنگين و غيرقابل بخشايشي است كه تاوانش اخراج فوري فرد خاطي است. هيچ انتقادي از عملكرد مسوولان و مديران ولو در حد شهردار يك ناحيه از دوبي ممكن نيست، چرا؟ چون رييس شوراي عالي شهر دوبي «صاحب السمو شيخ حمدان بن محمد» وليعهد اين اميرنشين است. پسربچه خام و بياطلاعي كه به حكم ژن خوب از صبح تا شام مشغول بالا رفتن از در و ديوار و صحراگردي است.
اينها گوشهاي از هزار پيچيدگي در زندگي واقعي مردم در دوبي است. از آنها اگر بگذريد، دوبي در يك مورد حياتي با تهران وجه اشتراك دارد، آن هم آلودگي هواست. شهر دوبي در اكثر روزهاي سال جزو ۵ شهر آلوده جهان است. حتي مواقعي كه ما فرياد ميزنيم اهواز هوا ندارد، دوبي چند پله بالاتر از اهواز ايستاده.
ميتوانيد با مراجعه به اپليكيشنهايي مثل AIR VISUAL آن را رصد فرماييد. دوبي مركز اندازهگيري آلودگي ندارد يا اگر هم دارد انتشار هر گزارشي درباره آلودگي شهر دوبي اكيدا ممنوع است. اطلاعات اين وبسايت - اپليكيشن از واحدهاي اندازهگيري سفارت امريكا جمعآوري ميشوند. مردم ساكن دوبي نبايد بدانند كه كودكان بيگناهشان هواي يكي از آلودهترين شهرهاي جهان را تنفس ميكنند. هيچكس در اين موضوع جرات پرسش و انتقاد از دولت و امير را ندارد. درباره زندگي واقعي در دوبي حرف بسيار است...
دوم - يكي، دو هفته پيش طوفاني مناطق مركزي اسپانيا را درنورديد و مادريد، پايتخت را در حجم سنگيني از برف پوشاند؛ سنگين با معيارهاي آن شهر، چون سالهاست در آنجا برف كم و بيش به اندازه تهران ميبارد. تهران و مادريد از حيث طبيعت و اقليم گويي همزاد يكديگر هستند. دولت بر اساس پيشبينيها از ميزان احتمالي بارش خبر داشت. اما اين برف حدود يك هفته تمامي استان مادريد و به ويژه شهر مادريد را به تعطيلي كشانيد. دولت و شهرداري توانايي گشودن مسيرها را نداشتند و اساسا تمهيدات لازم براي چنين بارشي را تعبيه نكرده بودند. سوپرماركتها تعطيل شدند، آنهايي كه باز كردند به سرعت از اجناس تهي شدند. آب و برق در بسياري از مناطق قطع شد. مردم در خانهها و محلههايشان حبس شدند و آنها كه مشاغلي داشتند و وابسته به درآمد روزانهشان بودند، بيپول و گرفتار برجاي ماندند. اين را مقايسه كنيد با نحوه عمل شهرداري تهران در مواقعي كه احتما بارش برف سنگين ميرود. مراكز مديريت بحران در هر منطقه، امكانات و ماشينآلات و نيروهاي لازم را سازماندهي ميكنند و تقريبا محال است كه به دليل بارش برف سنگين فروشگاهي به بزرگي شهروند از جنس تهي شود يا خيابانهاي اصلي شهر و سيستم اتوبوسراني براي چهار روز متوالي تعطيل شوند.