مبارزان شنبه
ابراهيم عمران
چرا برگزاركنندگان جشنواره فيلم فجر براي حضور مردمي در اين رويداد، گيريم با يك سوم يا حتي يك پنجم ظرفيت تاكيد دارند؟! بر كسي پوشيده نيست دوستداران خلوت سينما چه كشيدهاند در اين يك سال و حال آنها مانند افرادي است كه يك سال نزديكترين كسان خويش را نديدهاند. اما بازگشايي درهاي سينما در اين رويداد چه اطميناني دارد؟ در يك فضاي بسته چه تمهيدي واقعا كارا و تاثيرگذار براي رعايت وجود دارد؟ بر برگزاركنندگان حرجي نيست؛ آنان به دنبال برگزاري هستند و پروندهاي براي خويش ايجاد كردن. صحبت با مجوزدهندگان است كه خود نيز ميدانند اين كردارشان به ثواب نيست. هر چند نميشود ركود سينما را در اين يك سال كتمان كرد و سينماداران و سينماگران ضررهاي زيادي دادهاند اما حالا و در اين 10 روز چه سودي ميتوانند ببرند كه راضي شدهاند جان هموطنانشان در خطر افتد؟ مگر نه اينكه صاحبان فيلم گاهي از اكران فيلمهايشان در سانسهاي مختلف گله داشتند اما چه شده كه بيشتر آنها يكصدا براي اين اكرانها هستند؟ يا برخي دوستان روزنامهنگار و منتقد كه در صفحههاي شخصيشان دستورهاي اكيد منع رفت و آمد به جادهها ميدادند؛ حالا جادهصافكن اين امر شدهاند، يا فلان بازيگر دوستدار محيط زيست در حمايت از فيلمي، تشويق به ديدن آن با حضور تماشاگران دارد، يا فلان منتقد قديمي در صفحهاش مينويسد به دعوت صاحب اثر كارش را در اكران خصوصي ديده و دعوت به ديدن در جشنواره ميكند و مجلهاي قديمي از همين الان برنامههاي تصويرياش را راهاندازي كرده و قول پوشش كامل ميدهد و... . مخلص كلام آنكه هر كه اختيار دارد كه در اين 10 روز به سينما برود يا نه؛ صحبت آن است دوستاني كه منع رطب ميكردهاند در امور ديگر اين ويروس اكنون كه به رطب رسيدهاند، بد نيست نيم نگاهي هم به گذشته نه چندان دور امر و نهي دهي خود داشته باشند. سينما و فيلم هماره ميماند. جشنوارهها هم.آنچه شايد نماند سلامتي است كه اميدوارم فاعلان كار در اين مدت باقي مانده انديشه بهتري داشته باشند كه در پايان 10 روز سرنوشتمان ديالوگي نباشد كه همه آن را از حفظ هستيم؛ همه عمر دير رسيديم كه سينما هميشه هم «سينما پاراديزو» نيست... .