پژواك سرباز و فضاي مجازي
سيدمحمدعلي ابطحي
فضاي مجازي در جهان معاصر به مثابه جامعه مدني گستردهاي شده است كه اگر حاكميتي در جهان بخواهد شفاف عمل كند، ميتواند به اين فضا به عنوان پشتوانه بزرگ بنگرد و اگر حاكميتي تن به شفافيت ندهد، به مقابله با آن برميخيزد تا در تو در توي مسير حاكميت مخفيگاههاي فراواني يافت شود و فاسدان بتوانند از آنها بهره بگيرند.
در ماجراي سرباز وظيفه راهنمايي كه مورد ضرب نماينده قرار گرفت، آخرين نمونه آن را ميتوانيم ببينيم. نمايندگان تازه تاسيس اين دوره كه از قبل انتخابات مسير رسيدن به كرسي نمايندگيشان هموار بود وقتي به پايتخت رسيدند و نماينده انقلابي شدند، قلدري را به جاي انقلابيگري نشاندند و گمان نميبردند يك نماينده انقلابي كه گمان ميبرد بنا به حق خدادادي از خط ويژه ميتواند بگذرد توسط سرباز وظيفهاي متوقف و بعد هم مدعي نماينده و اين در فضاي مجازي منتشر و جامعه به حمايت از سرباز وطن يكپارچه شود. اين همان عدالتخانهاي است كه بهترين پشتوانه هر حكومتي ميتواند باشد.
مورد دردناك ديگر احضار وزير مخابرات به دادگاه است كه چرا اينستاگرام فيلتر نشده است. شايد اگر وقتي قاضياي كه الان به جرم مفاسد كلان اقتصادي در زندان است، حكم بستن تلگرام را داد، وقتي به عنوان متهم به دادگاه رفت، قاضي در دادگاه در كنار اختلاسها و رشوهها ميپرسيد كه آيا انگيزه مالي و اقتصادي از بستن فضاي مجازي داشته يا نه؟ و چرا و به چه حقي حق عمومي بهرهمندي مردم از اطلاعات و كسبوكار را تعطيل كرده است؟ اين سوال و جواب اگر انجام ميشد، منطقي بود.
اما وزير مملكت كه سالها اهانت و اعتراض مردم را براي بستن تلگرامي كه هيچ نقشي در آن نداشت به جان خريده بود، براي نبستن اينستاگرام نبايد به دادگاه برود.
اگر در جامعه نسبت به فسادستيزي جدي هستيم، اگر نسبت به دين و اعتقادات مردم باور داريم، اگر واقعا دغدغه امام جمعهاي كه عليه وزير ادعانامه صادر ميكند، باورهاي اعتقادي مردم است، همه در پرتو حمايت از فضاي مجازي شكل ميگيرد كه يك جامعه بلندگو به دست مراقب رفتارهاي ناشايست باشد. وزيري هم كه جلو بستن اين فضا مقاومت ميكند، قدر بشناسيم.
در پستو تصميم گرفتن، بدون رويارويي با رقبا حرف زدن، جز به فروپاشي تمام مباني اخلاقي و سياسي و ديني منجر نخواهد شد.
باز در همين هفتههاي اخير ديديم بهترين راه مبارزه با خرافات ديني و پالايش مذهب همين فضاي مجازي بود كه امام جمعه موقت تهران را واداشت در همين فضا اعلام كند كه نقل خرافههايي كه به نام دين مطرح ميشود، دقيق نبوده است و چشم باز كردن ميت - حتي اگر آقاي مصباح باشد- واقعيت ندارد. اگر اين فضاي اجتماعي نبود، اين خرافهها، اين حرفهاي بيمنطق خرافهها را به جاي دين مينشاند. و نهايتا اگر فضاي مجازي نبود، صداي سرباز وظيفه در مقابل صداي قلدري نماينده به گوش كسي نميرسيد.
با بستن فضاي مجازي براي دزدها و قلدرها فضاي امن ميسازيد.