ويروس نظرسنجيزدگي
عباس عبدي
ادامه از صفحه اول
ولي روشن است كه نتايجش به نحو منتشر شده با واقعيت تطابق ندارد. علت نخواندن اينگونه نظرسنجيها نيز فقدان اعتماد و اعتبار به مراكز توليدكننده آن است. اگر اين نظرسنجي را عوامل دانشگاه امريكايي در ايران انجام ميدهند كه بهطور قطع و براساس رويههاي امنيتي جاري، همه آنان به سرعت راهي دادگاه و زندان خواهند شد. بنابراين حتما مقامات امنيتي اطلاع دارند كه چنين نيست. استفاده از عنوان دانشگاه امريكايي براي اين است كه نتايج اعلام شده معتبر و باورپذير شوند.
ولي اين كار نشانگر هيچ چيز جز فقدان استقلال نهادهاي علمي در ايران نيست. اگر ما نهاد مستقل رسانهاي و علمي داشته باشيم نيازي نيست كه از دانشگاه خارجي شاهد بياوريم. دانشگاهي كه نميدانيم چه مبلغي از جيب مردم براي استفاده از اين عنوان به آن پرداخت ميشود، البته اگر با اجازه آنان باشد. در شرايط كنوني موسسات نظرسنجي كه يافتههايش معتبر و قابل استناد باشد، ايسپا و پژوهشگاه وزارت فرهنگ و ارشاد است. اين بدان معنا نيست كه نظرسنجيهاي ديگري كه معتبر باشند وجود ندارد، شايد باشد ولي بهطور قطع يا نتايج آنها را اعلام نميكنند، يا ارقام را دستكاري ميكنند. حتي ايسپا هم ميداند كه در چه زمينههايي نظرسنجي كند كه مشكلآفرين نباشد.
جامعه ايران دچار ويروس «نظرسنجي زدگي» شده است. به همين علت برخي گمان ميكنند با دستكاري در اعداد و ارقام ميتوان واقعيت را نيز شكل داد، در حالي كه واقعيت تابع اعدادسازي نيست. واقعيت مسير خود را ميرود. اين رقمسازيها موجب خودفريبي ميشود. حتما داستان ملانصرالدين و صف شلوغ نانوايي را شنيدهايد كه براي خلوت شدن صف به دروغ گفت؛ خيابان بالايياش نذري ميدهند، مردم صف را ترك كردند تا به آش نذري برسند كه خود ملا هم باور كرد و دنبال مردم رفت. اين بار مجبور است فقط خودش برود چون ديگران صف نانوايي را ترك نميكنند، دروغي است كه فقط به درد خود فريبي ملا ميخورد. اگر توصيه مرا درباره نظرسنجيها بخواهيد، خيلي صريح ميگويم، در درجه اول وقت خود را با مطالعه هر متني كه به عنوان نظرسنجي به دستتان ميرسد تلف نكنيد. اخيرا در كانال آينده، متن ترجمه گزارشي را گذاشتهام درباره اصول تشخيص نظرسنجيهاي معتبر كه پاسخ به پرسشهاي سادهاي را طرح ميكند، مهمترين آن اعتبار مرجع توليد نظرسنجي است. نكته دوم اينكه استفاده از نظرسنجي سهل و ممتنع است. سهل است، چون چند تا عدد را ميبينيم و به سرعت نتيجهگيري ميكنيم.
مثل رفتن جلوي ميوهفروشي كه قيمت چند ميوه جلوي ما هست و برحسب نياز و ميزان پول خود به سرعت دست به انتخاب و خريد ميزنيم. ولي ممتنع است، چراكه پشت آمار ظاهري (بر فرض كه درست سنجيده شده باشد) تحليل به نسبت پيچيدهاي قرار دارد و حتي ممكن است در مواردي مثل انتخابات، بتوان توضيح داد كه روند نتايج به علل روشني در مسير تغيير قرار دارد.
بنابراين ترجيح دارد كه به تحليل نظرسنجيها مراجعه كنيم، بيش از اينكه خود را اسير ارقام خام آنها كنيم.