• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3256 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۹ خرداد

گفت‌وگوي «اعتماد» با مجيد تفرشي

بلاتر از فساد سازمان‌يافته در فيفا باخبر است

دكتر مجيد تفرشي 42 سال دارد. پس از تحصيل در دانشگاه تهران براي ادامه تحصيل به دانشگاه «رويال هالووي» در لندن مي‌رود. تفرشي تاكنون بيش از 30 مقاله و هشت كتاب در مورد تاريخ معاصر منتشر كرده و سه كتاب ديگر از او در دست انتشار است. او يكي از افرادي بود كه درخصوص بحث خليج‌فارس و بازگشتش به نقشه‌ها، تلاش زيادي كرده و يكي از مخالفان سرسخت ميزباني قطر براي جام‌جهاني است. اين محقق ايراني اين روزها در لندن حضور دارد و به‌دقت اخبار فساد فيفا را مورد بررسي قرار مي‌دهد. گفت‌وگوي او با «اعتماد» را مي‌خوانيد.

  اين روزها بحث اصلي فساد در فيفا است كه بسياري بلاتر را مقصر مي‌دانند، اما بلاتر اين موضوع را نمي‌پذيرد و اعلام مي‌كند كه تلاشش را براي مبارزه مي‌كند. چه اتفاقي براي ساختار فيفا و فساد سازمان‌يافته در اين ارگان افتاده است؟
اين ماجرا در تاريخ 111 ساله فيفا سابقه و نظير ندارد. موضوع دو بخش دارد. اكنون ثابت شده كه فساد در فيفا نهادينه شده است و بعد از چندين دور انتخاباتي كه برگزار شد و هر بار بلاتر به عنوان رييس فيفا انتخاب شد، اين موضوعات فساد، رشوه خواري و سوءمديريت بيشتر توسط رسانه‌ها و حتي اعضاي خود فيفا فاش شده است. سه شاخصه باعث مي‌شود تا فساد در موسسات و ارگان‌ها و نهادهايي از اين دست رخ ندهد يا دست‌كم محدود و كنترل شود. اول نظارت، دوم شفافيت و سوم هم حسابرسي. اگر اينها وجود نداشته باشد، بهترين آدم‌ها هم ديكتاتور و اهريمن مي‌شوند. اينكه بلاتر مي‌گويد موضوع به من ربطي ندارد، نهايت بي‌مسووليتي و سوء‌مديريت است. در سوييس، كشوري كه ايشان زندگي مي‌كنند، يك روستايي را به اشتباه با تير پليس مي‌كشند و وزير كشور و رييس پليس آن كشور استعفا مي‌دهند چون مسووليت اين بخش نهايتا با آنهاست. حالا آقاي بلاتر به عنوان پرزيدنت يكي از مهم‌ترين، تاثيرگذارترين و ثروتمندترين نهادهاي بين‌المللي مدعي است كه نمي‌تواند مراقب همه كاركنان و مديرانش باشد تا دزدي و رشوه‌خواري نكنند. به نظر من، قطعا اين فسادها با نظر و هماهنگي شخص بلاتر بوده است. حالا به‌هرحال، تا حالا با فساد مدارا كردند و امروز با آن برخورد مي‌كنند. شدت فشار بر بلاتر تا حدي است كه ديروز در مصاحبه مشترك مطبوعاتي آنگلا مركل، صدراعظم آلمان و ديويد كامرون، نخست‌وزير بريتانيا در برلين، هر دو آنها با كنار گذاشتن آداب متعارف ديپلماتيك رسما خواهان بركناري هر چه زودتر بلاتر شدند. بايد توجه داشت كه بيشتر حاميان بلاتر در فيفا هم از آسيا و آفريقا و بخش‌هايي از امريكاي جنوبي هستند، چراكه آنها بيشتر در معرض فسادپذيري و رشوه‌خواري هستند. مقاومت براي كنار نرفتن بلاتر هم از سوي آنهاست. فدراسيون فوتبال ايران هم به ‌نظر من بسيار ناكارآمد رفتار كرده است كه حتي واكنش مثبت و منفي هم نداشته‌اند و خطاي بزرگ‌تر اين بود كه حمايت‌شان را از بلاتر اعلام كردند. اين در حالي است كه موضع ايران به عنوان تيم اول جدول رنكينگ فيفا در آسيا بسيار مهم و پرمعنا است. بخش دوم هم به نارضايتي روسيه از مداخله امريكا در موضوع بازمي‌گردد كه به‌نظر من توجيه قانوني براي مبارزه با اين فساد وجود دارد. پولشويي و رشوه‌خواري جدي و گسترده‌اي رخ داده كه بين بانك‌هاي امريكا و سوييس بوده و دادستاني امريكا حق دارد كه به ماجرا ورود كند. جالب اينجاست كه حجم بالاي اطلاعات و مستندات موجود به حدي است كه تاكنون هيچ‌كس جرات نكرده اصل فساد و رشوه خواري را تكذيب كند و فقط بلاتر درباره انتخاب زمان انجام اين عمليات ابراز نگراني و تشكيك كرده است. به‌هرحال هم روسيه و هم قطر به‌دنبال ترويج تئوري توطئه در موضوع هستند تا از اصل موضوع فساد و رشوه خواري فاصله بگيرند. از سوي ديگر، همان‌طور كه پارسال هم با هم بحث داشتيم و من براي نخستين‌بار مساله را در نشريه دنياي فوتبال و سپس در يك سخنراني در مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست‌جمهوري ايران مطرح كردم، ميزباني قطر براي جام جهاني 2022 اصلا به‌نفع مصالح ملي ايران نيست و ايران بايد به هر طريق ممكن با آن مقابله كند.
  دلايل شما براي مخالفت جدي ايران با ميزباني قطر چيست؟ اين مخالفت چه سودي براي ايران دارد؟
به‌نظر من پنج دليل بين‌المللي و يك دليل ملي دارد كه حتي اگر پنج دليل بين‌المللي را ناديده بگيريم، همان يك دليل ملي كفايت مي‌كند. اول مساله رشوه‌خواري و فساد و رشوه‌خواري دست‌كم 200 ميليون يورويي براي ميزباني قطر است كه پول هنگفتي خلاف عرف، قانون و اخلاق ردوبدل شده است. دوم اينكه قطر هيچ جايگاهي در فوتبال دنيا ندارد و جزو تيم‌هاي درجه2 يا 3 فوتبال آسياست كه ضعف براي كهن‌ترين قاره دنياست كه كشوري ميزبان باشد كه تاريخ پرافتخاري در فوتبال ندارد و اين درحقيقت تقليل ارزش فيفا و فوتبال در دنياست. سومين موضوع هم كشته شدن بيش از 3000 كارگر خارجي از سراسر جهان در اين كشور در ساز و كارهاي تاسيسات جام ‌جهاني است كه حقوق‌شان يك‌چهارم حقوق كارگران افغانستاني در ايران است. گزارش‌هاي فراواني از نقض نهادينه و بي‌وقفه حقوق انساني و صنفي كارگران، به خصوص كارگران خارجي در قطر توسط نهادهاي بين‌المللي منتشر شده است. قطر ابتدا موضوع را به كلي تكذيب مي‌كرد، ولي اكنون با اعتراف به اين جنايات قول داده كه اوضاع را بهتر كند. ولي در عمل كاري در اين زمينه صورت نگرفته و رسانه‌هاي جهان مرتب از اين فجايع و موقعيت ناگوار ضدبرشي كارگران خارجي در قطر و به خصوص ساخت و سازهاي جام جهاني گزارش تهيه و منتشر مي‌كنند. موضوع چهارم هم‌زمان برگزاري جام‌جهاني است كه اگر قرار باشد مثل هميشه در ماه‌هاي ژوئن- ژوييه باشد، در دماي حدود 50درجه بايد برگزار شود. طرح‌هايي هم دادند كه مشخص شده در حال حاضر رويايي است و عملي نيست. مثل ايجاد ايركانديشن در خيابان‌ها و خنك كردن ورزشگاه‌ها در سراسر يك ماه برگزاري مسابقات. بلاتر هم پس از اعتراضات مكرر اروپايي‌ها نهايتا اعلام كرده كه مسابقات در نوامبر و دسامبر برگزار شود كه اين تغيير براي فوتبال اروپا بسيار دردسرساز است چون بايد يك‌فصل قبل، فصل مربوط به سال جام‌جهاني و فصل بعدش را دچار تغييرات بنيادي كند. همان‌طور كه مي‌دانيد در فوتبال ديگر بحث صرفا بر سر ورزش نيست و بحث برنامه‌ريزي، تبليغات، اسپانسرها، رسانه‌ها و حق پخش تلويزيوني است كه اين يعني فوتبال دنيا بايد تغيير كند كه اصل عقلاني و ممكن نيست. بحث پنجم هم اين است كه قوانين و مقررات قطر از جهت استانداردهاي حقوق بشري با كشورهاي ديگر كه ميزبان جام‌جهاني بوده‌اند اصلا انطباق ندارد و محدوديت‌هاي فراواني در اين مورد وجود دارد.
   بحث ملي مخالفت ايران چيست؟
ببينيد! پروژه برگزاري جام‌جهاني 2022 قطر، بحثي ديپلماتيك و كاملا استراتژيك و هدفمند است. برنامه‌ريزي راهبردي اعراب براي سندسازي و تاريخ‌سازي و ايران‌زدايي از خليج فارس، اين بخشي از پروژه درازمدت فرهنگي ضدايراني اعراب در خليج فارس است. آنها مي‌خواهند حاكميت ايران بر خليج‌فارس را قانونمند از طريق همين تاريخ‌سازي مجعول و با پول و تبليغات دروغين از بين ببرند كه بخش كوچكش در فضاي مجازي، دانشگاه‌ها و نهادهاي بين‌المللي دنبال مي‌شود. گفته مي‌شود برگزاري جام‌حهاني «آخرين ميخ بر تابوت نام ايراني خليج فارس است» كه براي ديپلماسي ايران نااميد‌كننده و فاجعه است. آنها طبعا تصميم دارند كه در ايام برگزاري جام جهاني روزانه صدها هزار بار نام جعلي خليج عربي را براي چند ميليارد نفر بمباران تبليغاتي ‌كنند كه بخش مهمي از نقشه ايران‌زدايي از خليج فارس است كه بنده به مسوولان ايران در اين مورد هشدار جدي مي‌دهم. مطمئن باشيد پس از برگزاري احتمالي جام جهاني در قطر، ايران مانند سابق نخواهد توانست از حقوق معنوي و تاريخي و فرهنگي خود در خليج فارس دفاع كند و پول و تبليغات قطر و ديگر شيخ‌نشين‌هاي عرب موضع ايران در اين مورد راهبردي و ملي را بسيار تضعيف و تخريب خواهد كرد.
 شما يكي از افرادي هستيد كه درباره كي‌روش اعتقاد داريد كه بايد از ظرفيت بين‌المللي اين مربي استفاده كرد.
بله! من نمي‌خواهم وارد بحث‌هاي فني مربيگري آقاي كي‌روش شوم. من صلاحيت فني ورود به ‌اين بحث را ندارم. ولي بحث‌هاي حاشيه‌اي اختلاف وزارت ورزش با كي‌روش وجود دارد كه اگر به آن توجه نشود، قطعا به فاجعه تبديل مي‌شود. كي‌روش يكي از محترم‌ترين، باسوادترين و باتجربه‌ترين مربيان كنوني جهان است و حضور او در ايران، خود يك دستاورد بزرگ و مايه آبرومندي براي ما است. به‌هرحال قراردادي چه خوب و چه بد وجود داشته و دو طرف امضا كرده‌اند و براي لغوش يا بايد خسارت بدهيم يا دلايل مناسبي براي لغو قرارداد داشته باشيم. از نظر قوانين فيفا اساسا هرگونه اظهارنظر مداخله‌جويانه وزير ورزش و همكاران و مشاورانش در اين حوزه خطرناك، غيرقانوني و مصداق دخالت مستقيم دولت ايران در استقلال فدراسيون فوتبال كشورمان است. بنده خبر قطعي دارم كه اين اظهارنظرهاي مقامات دولتي، توسط برخي كشورهاي همسايه در فيفا و اي‌اف‌سي به‌صورت پرونده درآمده كه شامل دخالت دولت در فوتبال مي‌شود و در نهايت مي‌تواند به تعليق كل فوتبال ايران منجر شود. اين فاجعه‌اي است كه قبلا هم با نابخردي برخي براي فوتبال ايران رخ داده است. اينكه مي‌گويند ما پول مي‌دهيم و بايد در فدراسيون دخالت كنيم، د‌ر هيچ‌كجاي دنيا قابل قبول نيست و آشكارترين موضوع براي دخالت دولت در فوتبال است. موضوع بدتر، رفتار سخيف و غيرحرفه‌اي وزير ورزش با كي‌روش است كه از يك سو نشانگر عدم اطلاع وزير از رفتار حرفه‌اي با سرمربيان بزرگ جهان و از سوي ديگر موجب افت محبوبيت آقاي روحاني در جامعه شده است. همه ما مي‌دانيم كه مردم به‌شدت به كي روش علاقه دارند و اين علاقه را بارها از طرق مختلف ابراز كرده‌اند. البته دولت هم بيكار ننشسته و تلاش‌هايي براي خنثي كردن اين رفتار وزير ورزش و تيمش كرده است. ولي اكنون آقاي گودرزي به عنوان وزير ورزش، خود يكي ازموانع داخلي محبوبيت دولت آقاي روحاني است. بحث مهم ديگر اين است كه ما شرايطي در دنيا داريم كه تبليغات منفي اعراب، اسراييلي‌ها و جنگ‌طلبان اروپايي و امريكايي و مزدوران آنها، موجب شده تا از ايران تصوير نادرستي ترسيم شود كه ايران كشوري است كه قابل اطمينان نيست و ناقض حقوق ديگران است. حضور كارلوس كي‌روش در ايران ناقض اين نگاه منفي ضدايراني است و دولتمردان ايراني قدر اين دارايي مهم خود را نمي‌دانند. او اكنون وظيفه‌اي مهم‌تر از رهبري تيم ملي را دارد. او نماينده اعتبار ايران در جامعه بين‌المللي است. خيلي‌ها اكنون ايران را با كي‌روش مي‌شناسند. اكنون كي روش يكي از مهم‌ترين نمايندگان و عناصر معدود و محدود ديپلماسي عمومي يا ديپلماسي مردم محور ايران در جهان است و ما متاسفانه با رفتارهاي ناشايست، غيرحرفه‌اي و غيراخلاقي اين امكان مهم را در شرايطي كه ايران در چالش‌هاي بزرگ جهاني به‌شدت به ترميم و بهبود وجهه خود نياز داريم لطمه مي‌زنيم. كي‌روش تاكنون يكي از بهترين نمايندگان ديپلماسي عمومي ايراني بوده و دشمنان داخلي او، خواسته يا ناخواسته به بدخواهان جهاني ايران براي تضعيف موقعيت ايران كمك مي‌كنند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون