• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3264 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۰ خرداد

ادامه ازصفحه اول

در شيپور جامعه دو قطبي ندميد

اكنون گروه چشم‌گيري از مردم درخواست مذاكره براي رفع تحريم‌ها دارند و از هر پيشرفتي براي گشودن اين گره در مذاكرات به ابراز شادماني مي‌پردازند؛ همانند شادي‌هاي خياباني پس از بيانيه لوزان. پس به دست آوردن اين امتياز و استيفاي حقوق ملت كه براساس تحريم‌ها در انزوا قرار گرفته، يك اصل مورد توافق عمومي است. هرچند در كنار آن بايد گوشزد شود كه مشكلات و مسائل جامعه ايران تنها با اتمام موفق مذاكرات هسته‌اي پايان نمي‌گيرد و هرچند بدون شك پرونده برنامه هسته‌اي ايران تاثير بسيار گسترده‌اي در زندگي روزمره مردم داشته اما رويكرد درستي نخواهد بود كه تمام مساله‌ها، بحران‌ها، مشكل‌ها، ناكارآمدي‌ها و بي‌كفايتي‌ها يا همه بي‌تدبيري‌ها تنها به اين مساله فرو كاسته شود. با اين وجود مساله هسته‌اي همچنان بزرگ‌ترين گره موجود در كشور به‌شمار مي‌رود و در روبه‌رو شدن با آن، جامعه به‌شدت متنوع ايراني از نظر فرهنگي، مذهبي، قومي و... ديدگاه‌هاي متفاوتي هم دارد. اين موزاييك رنگارنگ سال‌هاست كه با حفظ اختلاف سلايق و باورهاي خود در كنارهم زندگي مي‌كنند و در زمينه گرايش‌هاي سياسي خود نيز از تنوع قابل‌توجهي برخوردارند. همين ويژگي اكثريت افكار عمومي نيز موجب شده در سال‌هاي گذشته سرنوشت انتخابات‌هاي گوناگون به اشكال مختلفي درآيد. مورد مذاكرات و نتيجه آن نيز نمي‌تواند يك استثنا از اين قاعده باشد و بسياري از مردم و گروه‌هاي اجتماعي مختلف بر اساس درك و برداشت خود از آنچه رخ داده، نگاه مثبت يا منفي دارند، انتقادها و تمجيدهايي درباره عملكرد تيم مذاكره‌كننده بيان مي‌كنند اما اين تنوع نبايد به مبنايي براي ايجاد نوعي شكاف و گسست در جامعه بر مبناي نوع نگاه به موضوع هسته‌اي شود. اينكه يك طرف ماجرا جبهه مقاومت خوانده شود و سوي ديگر، بزدل‌ها و سازشكار، نتيجه اين رويكرد چه خواهد بود جز يك جامعه شكسته. به جز اين، بايد دقت كرد با همان نسبتي كه به آزادي بيان در همه زمينه‌ها پافشاري مي‌شود، درباره به سطح كشاندن بحث‌هاي تخصصي نيز دقت و نكته‌سنجي داشته باشيم. ريختن جزييات مسائل ملي و اساسي در يك ظرف شيشه‌اي مانند اينكه چگونه مذاكره كنيم، در مذاكرات بخنديم يا دعوا كنيم، پياده‌روي كنيم يا در اتاق بمانيم، كاري به‌شدت بيهوده و خطاست. ياركشي خياباني و كشاندن مسائل تخصصي مثل بازرسي از مراكز نظامي كه رهبري نظام آن را خط قرمز دانسته‌اند به كف جامعه و مدد گرفتن از شهرت يك گروه هنرمند و نويسنده و شاعر، نه‌تنها اجحاف به مسائل كلان كشور است كه والله‌و‌بالله‌و‌تالله دردي را دوا نمي‌كند. نخستين نتيجه آن اين است كه جامعه ما به يك جامعه دو قطبي تبديل و بحثي ملي و تخصصي به يك دعواي سطحي سياسي به سبك دوئل هواداران استقلال و پرسپوليس فرو كاسته مي‌شود. مگر رهبري انقلاب نگفتند: «جناح‌بندي‌هاي سياسي اشكالي ندارد اما نبايد جامعه را به دو قطب تبديل كرد زيرا اين كار موجب دلزدگي و خستگي مردم و شكننده شدن محيط جامعه مي‌شود.» (پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري، ۵ شهريور ۱۳۹۳) اين رهنمود به خوبي نشان مي‌دهد، طرفي كه در حال استفاده از تمامي ابزارهاي رسانه‌اي و پروپاگانداي شديد براي نشان دادن «خيانت» يا «حماقت» تيم مذاكره‌كننده است، ناخودآگاه جو كاذبي را براي دفاع تمام‌قد از مذاكرات ايجاد مي‌كند كه نتيجه‌اش فقدان حقيقت است؛ ستيز يك تصوير آرماني و سراب وعده داده شده از سوي موافقان مذاكرات پس از توافق در برابر تصوير منفي «تركمانچاي هسته‌اي» مخالفان مذاكرات؛ در اين دوگانه، طيف نخست در ميان‌مدت صبر‌شان لبريز و از آشكار نبودن الطاف خفيه توافق هسته‌اي دلزده مي‌شود و گروه دوم پس از ديدن امضاي نظام جمهوري اسلامي پاي توافق هسته‌اي با يك سرخوردگي در قبال سياست‌هاي كلان نظام روبه‌رو خواهند بود. پس دميدن در شيپور دوقطبي جامعه با استفاده از المان‌هاي به‌شدت بي‌ربط و نمادين و سطحي از هر دو سو، مددي به كشور نيست، كه كمكي به پررنگ شدن زنگ‌هاي خطر تفرقه در مملكت است.

 

اردوغان و مُرسي؛ آيا ممكن است؟

حالت ديگر اين است كه احزاب مخالف دولت ائتلافي تشكيل دهند. در اين صورت واكنش حزب اردوغان چيست؟ آيا تركيه به سمت نوعي بي‌ثباتي شديد نخواهد رفت؟
حالت سوم اين است كه در موعد مقرر نتوانند دولت ائتلافي تشكيل دهند، در اين صورت آيا تجديد انتخابات به يك دوئل اساسي ميان طرفين نمي‌انجامد؟ آيا احتمال اين حالت بيش از ساير موارد نيست؟با وجود سه احتمال فوق، يك احتمال چهارم را هم نبايد از نظر دور داشت؛ شكافي كه ميان اسلام‌گرايان از يك سو و ليبرال‌ها و چپ‌هاي لاييك تركيه و حتي بخش مهمي از اسلاميون ديگر كه طرفدار فتح‌الله گولن هستند، از سوي ديگر به گونه‌اي است كه نفرت و خشم را ميان آنان دامن زده است و از آنجا كه نسبت راي‌دهندگان به احزاب و گروه‌هاي رقيب اردوغان بيشتر از نصف مردم تركيه است كه در شهرها هم اين نسبت بيشتر است، زمينه فراهم مي‌شود تا اگر بي‌ثباتي در فضاي سياسي ايجاد شود، ارتش دست به كار شود و با حمايت ساير نيروهاي سياسي اردوغان را با سرنوشت محمد مرسي در مصر روبه‌رو كند، به ويژه آنكه اردوغان به اندازه كافي بهانه و زمينه براي برخورد با خود را از سوي مخالفانش فراهم كرده است. اگرچه تجربه دموكراتيك در تركيه و نيز رفتار حزب عدالت و توسعه اردوغان با مرسي و اخوان‌المسلمين مصر تفاوت دارد و بيش از يك دهه تجربه‌اندوزي كرده‌اند و ستون‌هاي سياسي خود را به نسبت برافراشته‌اند ولي وجود مشابهت‌هاي فراوان ميان دو كشور، چنين احتمالي را دور از ذهن نمي‌كند. اقتصاد تركيه به دليل ارتباط وثيقي كه با اقتصاد جهاني پيدا كرده و نيز به دليل بدهي‌هاي خارجي فراواني كه اين اقتصاد دارد، آن را در برابر فشارهاي غربي‌ها و شكل‌گيري چنين احتمالاتي ضربه‌پذير خواهد كرد. در اين ميان آنچه براي ايران اهميت دارد، تاثير اين تحول بر روابط دوجانبه به ويژه در موضوعات عراق و سوريه و روابط اقتصادي است. گمان مي‌رود اين تحولات در روابط اقتصادي ميان دو كشور تاثير منفي نگذارد ولي سياست‌هاي منطقه‌اي تركيه و هزينه‌هايي كه بابت آن مي‌پردازد، محل سوال خواهد بود و در مجموع باعث كم‌رنگ‌تر شدن محور مصر، عربستان و تركيه و تضعيف نقش آنها در سوريه خواهد شد؛ محوري كه عربستان در سياست‌هاي منطقه‌اي خود روي آن حساب باز كرده است. علويون تركيه نسبت به سياست‌هاي اردوغان در سوريه مشكل دارند و با توجه به شكنندگي ائتلاف‌هاي احتمالي در تركيه، اثرگذاري آنان را در سياست منطقه‌اي اين كشور بيشتر خواهد كرد و از اين نظر به نفع سياست‌هاي منطقه‌اي ايران خواهد بود. آنچه در نهايت مي‌توان از انتخابات تركيه نتيجه گرفت اين است كه براي تحليل آينده منطقه، حتي نمي‌توان بر عوامل مهم ثبات آن نيز حساب كرد، چون با ثبات‌ترين‌هاي اين منطقه نيز هر آن آبستن حوادثي هستند كه پيش‌بيني نمي‌شود!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون