• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3264 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۰ خرداد

قاتل دستگير شد اما انگيزه خود را پنهان كرد

سكانس پاياني «سرقت 30 هزار دلاري» در باند فرودگاه

اعتماد| سكانس آخر «سرقت خونين 30 هزار دلاري» در باند فرودگاه مهرآباد تهران ضبط شد. در آخرين پلان، صبح نوزدهم خرداد ماه، ماموران مشكي پوش نيروي انتظامي در باند فرودگاه به صف شدند تا قاتل ميلياردي را دستگير كنند. ساعت 8:40، امين كه 43 روز پيش دوست خود را كشته و كيف 30 هزار دلاري‌اش را به سرقت برده بود، سوار اتوبوس حامل مسافران پرواز شد. اتوبوس كه به راه افتاد تنها چند دقيقه تا «پرواز»، تا «فرار » فاصله داشت. هواپيما از دور ديده مي‌شد اما در يك لحظه ورق برگشت. گشتي‌هاي متعدد نيروي انتظامي، اتوبوس را محاصره كردند و چند مامور مسلح يونيفرم‌پوش در قاب نگاه قاتل ظاهر شدند. دقايقي بعد، امين، دستبند به دست داشت و از پنجره گشتي نيروي انتظامي به هواپيما خيره شده بود. مسافران اتوبوس نمي‌دانستند با يك قاتل همسفر بودند.
اكنون 43 روز از ضبط نخستين سكانس اين حادثه گذشته است. از هفتم ارديبهشت امسال كه گوشي بازپرس ويژه قتل پليس آگاهي به صدا درآمد و يك كادري پليس، خبر وقوع يك فقره قتل و سرقت 30 هزار دلاري در خيابان طاهرخاني تهران را به او داد.
ساعت 16 اين روز صداي داد و فرياد مردي جوان از واحدي مسكوني در اين خيابان مي‌آمد. مردم با شنيدن فريادها با پليس تماس گرفتند و ماموران خود را به محل رساندند. آنها پس از ورود به خانه با مردي جوان روبه‌رو شدند كه دست و پايش با دستبند پلاستيكي بسته شده بود. اما اين تصوير ابتدايي، خبر از حادثه‌اي ديگر مي‌داد. در يكي از اتاق‌ها، مردي ميانسال با شليك گلوله به كتف و بر اثر خفگي از ناحيه گردن به قتل رسيده و جنازه‌اش روي تخت رها شده بود.
كارآگاهان به سرعت جسد را به پزشكي قانوني و مرد جوان را به آگاهي منتقل كردند. پرونده‌اي با موضوع «قتل عمد» تشكيل دادند و رسيدگي به آن را در اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ به جريان انداختند.
در همان آغاز بررسي‌ها، بازجويي از مرد جوان آغاز شد. علي اكبر به كاراگاهان گفت: «من پيك موتوري يك صرافي هستم. ساعت 15:45 دقيقه هفتم ارديبهشت يك بسته حاوي 30 هزار دلار را براي مشتري بردم. من تا حالا او را نديده بودم. وقتي رسيدم پسري جوان در را باز كرد و خودش را مشتري معرفي كرد. او دلارها را از من گرفت و مشغول شمردن شد. بعد از آن گفت كه پسر مجيد است و پدرش در اتاق خوابيده. با هم به اتاق رفتيم اما او ناگهان اسلحه را پشت سرم گذاشت و دست و پايم را با دستبندي پلاستيكي بست. وقتي روي زمين نشستم صورت مجيد را كه روي تخت افتاده بود ديدم. متهم او را كشته بود. 20 – 10 دقيقه بعد متهم پول‌ها را در يك كيف گذاشت و فرار كرد. من هم با گوشي هندزفري‌ام با دوستم تماس گرفتم. بعد از آن هم پليس آمد.»
همزمان با ثبت اظهارات علي اكبر، تصوير متهم فراري كه در دوربين‌هاي مداربسته خانه ضبط شده بود به دست آمد و هويت او به نام امين 30 ساله كشف و محل سكونتش در منطقه سعادت‌آباد شناسايي شد. اين در حالي بود كه با حضور ماموران در محل مشخص شد متهم دو ماه پيش به دليل اختلاف با همسرش از خانه خارج شده و برنگشته و به محل كارش هم مراجعه نكرده است.
سرانجام با اقدامات پليسي مشخص شد متهم با پرواز از فرودگاه مهرآباد تهران قصد فرار به آبادان را دارد. به اين ترتيب چند تيم از ماموران پليس به فرودگاه مهرآباد اعزام  شدند و ساعت 8:40 نوزدهم خرداد متهم را در اتوبوس حامل مسافران هواپيما شناسايي و دستگير كردند.
امين پس از انتقال به كلانتري به قتل اعتراف كرد و به كارآگاهان گفت: «تازه با مجيد – مقتول – آشنا شده بودم. او تنها زندگي مي‌كرد. يك روز به من گفت امنيت جاني ندارد و خواست يك قبضه كلت كمري برايش تهيه كنم. اسلحه را به مبلغ يك ميليون و 500 هزار تومان خريدم. روز حادثه مي‌خواستم نحوه كار با آن را به مجيد ياد بدهم. نمي‌دانستم گلوله دارد. ناگهان ماشه را چكاندم و گلوله شليك شد و به كتفش خورد. او آه و ناله مي‌كرد. من ترسيدم. براي همين يك رشته پلاستيكي را دور گردنش انداختم و آنقدر فشار دادم كه خفه شد.» امين درباره سرقت 30 هزار دلاري هم گفت: «مجيد همان روز به من گفته بود كه قرار است از صرافي برايش پول بياورند. براي همين صبر كردم و وقتي پيك موتوري آمد، با تهديد اسلحه دست و پايش را بستم و پول‌ها را دزديدم و فرار كردم. روز دستگيري مي‌خواستم با هواپيما به آبادان بروم كه دستگير شدم.»
اعترافات متهم در حالي است كه هنوز آلت قتاله و 30 هزار دلار سرقتي پيدا نشده است. سرهنگ كارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اشاره به اين موضوع از اظهارات ضد و نقيض متهم خبر داد و گفت: «متهم در اعترافاتش گفته بود كه اسلحه و پول‌ها را در خرابه‌اي نزديك محل كارش مخفي كرده اما در بازرسي‌هاي پليس چيزي پيدا نشد به همين دليل تحقيقات از متهم براي كشف پول‌ها، اسلحه و انگيزه قتل همچنان ادامه خواهد داشت.»
تحقيقات پيرامون اين پرونده تنها در ادامه بازجويي از متهم محدود نمي‌شود. علي اكبر، پيك موتوري كه چهره قاتل را از نزديك ديده به «اعتماد» مي‌گويد خبر دستگيري او را از خانم مقتول شنيده و قرار است به زودي براي پيگيري پرونده به پليس آگاهي برود. تنها درخواست او از پليس اين است كه «پول‌هاي سرقتي برگردانده شود» در حالي كه متهم هنوز نقشه گنج 30 هزار دلاري را به پليس نداده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون