• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3266 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۲۳ خرداد

مصيبت جامعه بي‌حريم

محمد فاضلي٭


روز 12 خرداد براي شركت در يكي از نشست‌هاي «بايد درباره آب گفت‌وگو كنيم» در شهر مهريز يزد و در جمع كساني بودم كه همگي به نوعي با قنات سروكار داشتند. مقنّي، كشاورز، مدير اجرايي و مقام سياسي مرتبط با مديريت آب و قنات گرد هم آمده بودند تا درباره نقش قنات در مديريت پايدار آب گفت‌وگو كرده و تشريح كنند كه چه بلايايي بر سر قنات‌هاي ايران آمد كه به وضع فعلي درآمده‌اند. بحث‌هاي بسياري درباره علل تخريب قنات‌ها مطرح شد، اما از ميان همه علل، يك علت بيش از همه تكرار مي‌شد. اكثريت افراد وقتي لب به سخن مي‌گشودند يكي از علل تخريب قنات‌ها را «رعايت نشدن حريم قنات» برمي‌شمردند.
من قصد ندارم درباره مديريت آب بنويسم، اما مجبورم شرحي درباره ارزش قنات ذكر كنم تا بتوانم سخن اصلي را بگويم. قنات سازه ارزشمندي است كه در زمره پايدارترين تكنولوژي‌هاي بهره‌برداري از منابع آبي است. قنات آب را بدون صرف انرژي فسيلي و فقط با بهره‌گيري از جاذبه زمين به سطح مي‌رساند، تخريب‌كننده سفره‌هاي آب زيرزميني نيست، ميزان تبخير آب در آن بسيار كم است و چندين مزيت ديگر نيز دارد. قنات هزاران سال ابزار استخراج آب و مسبب آباداني ايران بوده است. قنات ميراثي تاريخي است كه ارزشي امروزين دارد. قنات‌ها هم‌اكنون نيز قريب به 5/4 ميليارد متر مكعب آب در سال در اختيار ما قرار مي‌دهند.
قنات بيش از هر چيز به‌واسطه رعايت نشدن «حريم قنات» تخريب شده است.
«قنات حريم دارد» يعني در فاصله مشخصي از آن نبايد چاهي حفر شود، و در حريم آن نبايد ساخت و‌سازي صورت گيرد، و كارهاي ديگري نيز نبايد در حريم قنات انجام شود. جامعه ايراني حريم قنات را رعايت نكرده است. چاه‌هاي آب در حريم قنات حفر شدند، ساخت‌وسازهاي گسترده انجام شده و شايد تلخ‌تر اينكه جريان‌هاي فاضلاب به تونل‌هاي قنات‌ها هدايت شده‌اند. قنات نه حريم داشته و نه حرمت. بي‌حريمي و بي‌حرمتي قنات مسبب محروم شدن ما از ميراث گرانبهاي تاريخي شده است. اما همان روز كه اين عبارت «حريم قنات» را بارها و بارها شنيدم، با خود فكر كردم آيا «بي‌حريمي» وصف مصيبت‌باري براي جامعه ما نيست؟ چه حريم‌هايي دريده شده‌اند كه امروز به اين وضع گرفتار آمده‌ايم؟ سه پرسش مهم و مجزا در اين خصوص قابل طرح است: 1- كدام حريم‌ها دريده شدند؟ 2- چه شدن كه دريدن حريم‌ها امكان‌پذير شد؟ و 3- دريدن حريم‌ها چه به سر ما آورده است؟ پاسخ گفتن به پرسش دوم وقت و مجالي فراخ مي‌خواهد و مناقشه‌برانگيز است. اما پرسش اول و سوم هم به همان ميزان مهمند.
جامعه ايراني را به‌واقع مي‌توان «جامعه بي‌حريم» خواند كه لاجرم بي‌حرمت نيز خواهد شد. من شماري از حريم‌هايي را كه حرمتي نداشته‌اند ذكر مي‌كنم: حريم جنگل، حريم راه، حريم خط لوله، حريم دانشگاه، حريم رودخانه، حريم منطقه حفاظت‌شده، حريم حيات وحش، حريم آثار و بناهاي تاريخي، حريم قلم، حريم بيان و سخنراني، حريم علم، حريم دريا، حريم مالكيت، حريم خيابان و پياده‌رو، حريم خصوصي، حريم ارتباطات و... هر كس در شغل و حرفه‌اش مي‌تواند بسياري از حريم‌ها را برشمارد كه امروز حرمتي ندارند.
جامعه بي‌حريم وصف نظام اجتماعي- سياسي‌اي است كه هيچ خط قرمز غيرقابل تخطي ندارد. جوامع نمي‌توانند بدون داشتن مرزها و محدوده‌هاي غيرقابل تخطي كه همگان يا اكثريتي غالب بر منصفانه و عادلانه بودن رعايت حرمت آنها اجماع دارند، درست و پايدار زندگي كنند. اما امروز در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه هر حريمي مي‌تواند دريده شود، و هر گروهي به دريدن حريم و حرمت جايي مشغولند. عده‌اي حريم دريا، جنگل، رودخانه و منطقه حفاظت‌شده را مي‌درند و زمين‌خواري و سودجويي مي‌كنند. ديگراني حريم علم، قلم، بيان و انديشه را مي‌شكنند و كتاب‌دزدي و مدرك‌سازي مي‌كنند يا سخنراني را در پاي تريبون يا منبري بي‌حرمت مي‌كنند. عده‌اي از زندگي خصوصي مردم فيلم مي‌گيرند و در فضاي مجازي منتشر مي‌كنند. رانندگان حريم خط‌هاي سفيد خيابان را رعايت نمي‌كنند، و موتوري‌ها حريم پياده‌هاي پياده‌رو را. وقتي حريم قنات‌ها شكسته شد، و موتورهاي آب لذت وافر نفع‌طلبي كوتاه‌مدت را به ما چشاندند، خشكي امروز و فرونشست آب‌هاي زيرزميني را نديده بوديم. امروز زمين فرو مي‌رود و خاك خشك مي‌شود. گياهان مي‌خشكند و ريزگردها دمار از روزگارمان درمي‌آورند. آنگاه كه حرمت مالكيت دريده شود چشمه‌هاي تلاش و خلاقيت بخشكند و بيابان رانت‌خواهي و فرصت‌طلبي هموار و گسترده شود و سراب عدالت جماعتي را به مهلكه مي‌بَرَد. آنگاه كه حريم قلم و انديشه دريده شود، مظاهر شجاعت، صراحت و عقلانيت كور شوند و ريگزار زبوني و تملق، تلي از مهملات را روي هم انباشته مي‌سازد. كتاب‌دزدان و مدرك‌سازان، ساربانان همين ريگزارند كه توشه همان مهملات را بار شتران خويش مي‌كنند و سوداي سودي در بازار مكاره جامعه بي‌حريم دارند. آدميان جامعه بي‌حريم، آرام و قرار ندارند و اضطراب‌شان دايم است. بيمناكي‌شان مدام است و بي‌وقفه در انديشه‌اند. بيم و انديشه آنكه كدام حريم‌شان دريده مي‌شود، كدام حريم را بدرند تا يك گام جلوتر باشند و آنكه جلوتر است گوشت و پوست كدام حريم را به دندان كشيده. اعتماد محصول رعايت حريم‌هاست و جامعه بي‌حريم لاجرم بي‌اعتماد است. آدميان جامعه بي‌حريم به شكلي تناقض‌آميز از دريدن حريم‌ها لذت مي‌برند، منتفع مي‌شوند و زير فشاري خردكننده افسرده و بيمار مي‌گردند و ناراضي رو به زوال مي‌روند. هر جامعه‌اي تاوان بي‌حرمتي به يكايك حريم‌هايي را كه دريده است پس خواهد داد. ما نيز حريم‌هاي بسياري را دريده‌ايم و صلاح آن است پيش از آنكه تاوان‌ها سنگين‌تر شوند، خود را چنان در حريم‌ها محدود كنيم كه زندگي ممكن شود. جامعه بي‌حريم جز به تباهي نمي‌رود. قنات فقط مدلي براي حكمراني آب نيست، قنات آينه‌اي پيش روي همه زندگاني  ما است.
٭جامعه‌شناس - عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون