گذري بر زندگي ادموند برك، فيلسوف و سياستمدار بريتانيايي
يك سرگذشت محافظهكار
محسن آزموده / ادموند برك سياستمدار، نويسنده، فيلسوف و نظريه پرداز سياسي در 12 ژانويه 1729 در دوبلين ايرلند به دنيا آمد. مادرش ماري (1702-1770) از خانوادهاي كاتوليك و فقير اما اصيل بود. پدرش ريچارد (مرگ در 1761) وكيل موفقي از اعضاي كليساي ايرلند و پروتستان بود. مشخص نيست كه آيا او همان ريچارد برك معروف است كه از كاتوليسيسم رويگردان شد يا خير. نسبنامه برك به خاندان آنگلونورمن با نام «دو برگ» باز ميگردد كه در نتيجه حمله نورمنها به ايرلند توسط هنري دوم در سال 1711 به اين منطقه آمده بودند.
برك تحت نظر پدرش پرورش يافت و در سراسر عمر به كليساي انگليس وفادار ماند، بر خلاف خواهرش جوليانا كه به كليساي رم پايبند بود. بعدها مخالفانش مكررا او را به تحصيل در كالج يسوعي سنت اومر متهم ميكردند و مدعي بودند كه او گرايش و همدلياش با كليساي كاتوليك را براي رهايي از اتهام پنهان ميدارد. البته گروهي نيز اين تهمت را مردود ميشمارند و معتقدند كه پدر برك همواره در برلين شاغل بود و او نميتوانسته به سنت اومر برود. همچنين ايشان ميگويند برك دو بار به پاريس رفته اما هرگز به شهر سنت اومر نرفته است. همچنين برك به كالجترينيتي دوبلين رفت؛ موسسهاي پروتستان كه تا سال 1793 به كاتوليكها اجازه ورود نميداد.
برك كودكياش را دور از آب و هواي ناسالم دوبلين در روستاي بلك واتر به همراه خانواده مادرش در شهرستان كورك گذراند. او تحصيلاتش را در مدرسه كواكر در باليتور، در شهرستان كيلدار واقع در 67 كيلومتري دوبلين گذراند. او در همان جا با ماري ليدبيتر دختر صاحب مدرسه آشنا شد و اين دوستي تا پايان عمر تداوم يافت. هيچ نشانهاي مبني بر اينكه برك دانشآموز شاخصي بوده در دست نيست. برك در 1744 به كارجترينيتي در دوبلين رفت و در 1747 انجمن مباحثهاي به اسم «باشگاه ادموند» را تشكيل داد كه در سال 1770 باشگاه تاريخي كالج تركيب شد و انجمن تاريخي كالج را تشكيل داد. اين قديميترين انجمن كارشناسي جهان است. برنامه جلسات باشگاه برك در مجموعه انجمن تاريخ نگهداري ميشود. برك در 1748 ازترينيتي فارغالتحصيل شد. پدرش ميخواست كه او حقوق بخواند و به همين خاطر در 1759 به لندن رفت و به ميدل تمپل وارد شد، اما خيلي زود تحصيل رسمي را رها و براي ادامه تحصيل به اروپاي قارهاي سفر كرد. او پس از انصراف از حقوق، كوشيد معيشت خود را از طريق نوشتن بگذراند. او در اين دوره در شماري زيادي از مجامع فرهنگي لندن وارد شد و براي ناشران نوشت.
نخستين نوشتههاي برك مربوط به همين دوران است: «دفاعي از جامعه طبيعي: نگاهي به بدبختيها و شروري كه بر بشريت حادث ميشود» (1756) كه هجوي عليه دئيسم لرد بالينگ بروك بود، «تحقيق فلسفي در خاستگاه ايدههاي ما درباره امر والا و امر زيبا» (1757) كه رسالهاي درباره استتيك (زيباشناسي) بود و نخستين اثر كامل و مستقلي بود كه امر زيبا و امر والا را با دقتي از يكديگر متمايز ميكرد، اين كتاب تنها اثر فلسفي محض برك است. پس از آن برك قراردادي براي نگارش «تاريخ انگليس از زمان ژوليوس سزار تا پايان سلطنت ملكه آن» نوشت، نگارش كتاب تا 640 صفحه و 40 هزار كلمه ادامه يافت. قرار بود در كريسمس 1758 منتشر شود. برك تا سال 1216 پيش رفت و كار را متوقف كرد، او هيچگاه اين كتاب را منتشر نكرد و كتاب پس از مرگ او در مجموعه آثار برك تحت عنوان جستاري به سوي يك تاريخ مختصر انگليس منتشر شد. برك در همين ايام انتشارات تاثيرگذار آنوال رجيستر را تاسيس كرد كه در آن مولفان رويدادهاي سياسي سال پيشين را ارزيابي ميكردند. برك در 1757 با جين ماري نيوگنت (1734-1812) دختر داروسازي كاتوليك كه او را مداوا كرده بود، ازدواج كرد. پسر آنها ريچارد در 9 فوريه 1758 به دنيا آمد. پسر ديگرشان كريستوفر در كودكي مرد. او همچنين سرپرستي ادموند نيگل (1757-1830) پسرخالهاش را به عهده داشت.
در همين زمان برك با ويليام جرارد هاميلتون (1729-1796) دولتمرد انگليسي و سياست مدار ايرلندي آشنا شد. نخستين تمايلات برك به فعاليت سياسي از همين زمان آشكار شد. زماني كه هاميلتون به سمت مهم سياسي در ايرلند معادل نخستوزيري (Chief Secretary for Ireland) رسيد، برك او را در دوبلين به عنوان منشي خصوصي همراهي كرد، سمتي كه سه سال آن را حفظ كرد. برك در 1765 به سمت منشي مخصوص دولتمرد ليبرال ويگي، چارلز واتسون ونتورث (1730-1782) دومين ماركي راكينگهام
(1765-1766) رسيد، در زماني كه نخستوزير بريتانياي كبير با برك دوست صميمي بود و اين دوستي تا زمان مرگ او در 1782 ادامه يافت. برك يك فراماسون بود. پس از سقوط دولت راكينگهام تا پايان دوران طولاني نخستوزير لرد نورث در 1783 ديگر هيچ منصب دولتي به برك نرسيد. دوران طولاني لرد نورث در تاريخ انگلستان با مشخصاتي چون سركوب ناموفق مستعمرات امريكايي، فساد، اسراف و ريخت و پاشهاي آنچناني و ارتجاع شناخته ميشود. برك و دوستان ويگ او در صف اول معترضان حكمراني او قرار داشتند. به ويژه اينكه خود برك از مدافعان تحركات انقلابيون در مستعمرات امريكايي بود و در خطابههاي آتشين، آزاديخواهي و استقلال طلبي امريكاييها را تحسين ميكرد.
برك در دسامبر 1765 عضو پارلمان در مجلس عوام شد. بعد از نطق آغازينش در مجلس، ويليام پيت بزرگ تر (1708-1778) دولتمرد ويگي گفت كه برك «چنان صحبت كرده است كه دهان همه اروپا را بسته است» و عوام بايد به خودشان تبريك بگويند كه چنين عضوي را انتخاب كردهاند.
نخستين موضوع مهمي كه برك در آن دخيل شد، مباحثه درباره مستعمرات امريكايي بود كه در نهايت به جنگ و سپس جدايي امريكا منجر شد. برك در اين زمان به مرد ثروتمند و مشهوري بدل شده بود. در همين زمان برك به حلقه روشنفكران و هنرمندان لندن كه در راس ايشان ساموئل جانسون (1709-1784) معروف به دكتر جانسون نويسنده و شاعر شهير انگليسي بود، پيوست. ادوارد گيبون (1737-1794) مورخ شهير انگليسي و عضو پارلمان برك را در اين حلقه «فصيحترين و معقولترين مرد ديوانهاي كه تاكنون شناخته است» ناميد. جانسون نيز اگرچه برك را مردي درخشان ناميده اما او را سياستمداري ناصادق خوانده است.
برك نقش مهمي در مباحثات پيرامون محدوديتهاي قانوني براي مرجعيت قانوني شاه ايفا ميكرد. مهمترين كتاب برك در اين زمينه «انديشههاي درباره علت نارضايتي فعلي» در 23 آوريل 1770 منتشر شد، اين كتاب جوابيهاي بود به رساله جرج گرنويل با نام «وضعيت فعلي كشور» درباب مناقشه مستعمرات امريكا. برك در اين رساله به قدرت انحصاري متمركز در دستان پادشاه حمله و از مقيدشدن هر چه بيشتر آن به قانون دفاع ميكند. برك در 1774 به عنوان عضو پارلمان از بريستول كه در آن زمان دومين شهر انگلستان بود، با راي بالا انتخاب شد. در مه1778 برك از حركتي در پارلمان براي بازنگري محدوديتهاي تجاري ايرلند حمايت كرد. او در اين زمينه «دو نامه به جنتلمنهاي بريستول درباره دعويهاي مرتبط به تجارت ايرلند» نوشت. برك در دوران نمايندگياش به مساله فساد در حكومت استعماري انگلستان نيز پرداخت. برك همچنين در مورد ظلمي كه در امريكا به عنوان مستعمره انگلستان به مردم ميشد، بسيار نوشت و سخنراني كرد. اما تلاشهاي او براي مبارزه با اين ستم نتيجهاي در بر نداشت. برك در سال 1782 به سمت مسوول مالي امور نظامي دولت بريتانيا منصوب شد.
برك اگرچه حدود 25سال از عمرش را در حلقههاي پارلماني گذراند، هيچگاه چهره بسيار تاثيرگذاري تلقي نشد. برك همچنين علاقه وسيعي به مساله هند نشان داد و مخالف سياست بريتانيا در حمايت از كمپاني هند شرقي براي استثمار مردمان هند بود. برك در طول سال 1783 در اين زمينه تلاشهاي وسيعي صورت داد اما نتيجه مثبتي در اين زمينه نگرفت. در فوريه 1788 برك سخنرانيهاي چهارروزهاي در تالار وست مينستر عليه سياستهاي استثمار انگليس در هند ارايه كرد. مساله مهم ديگري كه مورد توجه برك بود، انقلاب فرانسه (1789) بود كه دست بر قضا باعث شهرت او نيز شد. انقلاب فرانسه در اين زمان در سراسر اروپا طرفداران و علاقهمندان زيادي پيدا كرد. بسياري از اعضاي حزب ويگي نيز در شمار اين علاقهمندان بودند. اما برك كه در آغاز به عنوان قهرمان مدافع حقوق بشر در دفاع از مستعمرات امريكا و ايرلند و هند تلقي ميشد، منتقد سر سخت انقلاب فرانسه بود. يكي از انقلابيان جوان فرانسه در پايان تابستان 1789 يعني هنگامي كه نخستين نشانههاي انقلاب فرانسه نمودار شده بود، نامهاي به برك نوشت و از او خواست كه ديدگاههايش را منتشر كند. برك نيز در پاسخ به او نوشتاري نوشت كه تحت عنوان «تاملاتي در انقلاب فرانسه و درباره اقداماتي در جوامع مشخص در لندن در ارتباط با اين رويداد» (نوامبر 1790) منتشر شد. اين متن بسيار تاثيرگذار در سراسر اروپا خوانده شد و تمهيدي به دست مخالفان انقلاب داد. برك در 1794 بازنشسته شد. مرگ ناگهاني پسرش ريچارد در آگوست 1794 كه سخت مورد علاقه پدر بود و به او بسيار اميد بسته بود، ضربه دردناكي براي برك بود. اين مساله به خصوص از اين حيث براي او دردناك بود كه ريچارد فرد موفقي بود و شاه كه به گفتار برك درباره انقلاب فرانسه علاقهمند بود، ميخواست او را به سمت لرد بيكنزفيلد برساند، اما مرگ پسر تمام اين آرزوها را نقش بر آب كرد. با اين همه به برك جايزهاي معادل 2500 پوند براي گذران باقي عمرش اعطا شد. ادموند برك در هشت جولاي 1797 درگذشت و جسدش با وجود توصيههايي براي دفن در كليساي وست مينستر، به درخواست خود برك بعد از يك مراسم تشييع خصوصي در كليساي كوچك بيكنزفيلد به خاك سپرده شد.