خارقاني در گفتوگو با «اعتماد» مطرح كرد:
توافق 90 درصدي در مذاكرات هستهاي
محمدابراهيم ترقينژاد/ روز دوشنبه محمدجواد ظريف وزير امور خارجه كشورمان با همراهي دو تن از معاونانش سيدعباس عراقچي و مجيد تختروانچي با فدريكا موگريني مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا و وزراي امور خارجه آلمان، انگليس و فرانسه ديدار كرد و آخرين روند مذاكرات هستهاي مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت. در اين جلسه توافق شد كه هياتهاي كارشناسي طرفين با جديت كار را در وين دنبال كرده و در زمان مقتضي وزراي خارجه نيز به مذاكرات وين بپيوندند. سيد شمسالدين خارقاني در خصوص اين ديدار و آثاري كه ميتواند داشته باشد و اينكه ديدار مذكور آيا همراه با نتيجه بوده، معتقد است كه در مذاكرات روز گذشته طرفين رايزنيهايي انجام دادند و در اين رايزني موارد خاص را مطرح كرده و به نتيجه رسيدهاند و حال، اين وظيفه كارشناسان است كه آن نتايج را تنظيم كرده و مورد نگارش قرار دهند. سفير اسبق ايران در انگليس، آلمان و هلند با تاكيد بر اينكه جلسات وزرا هنگامي تشكيل ميشود كه طرفين نيازمند تصميمگيري ويژه هستند، ميگويد كه در آينده نزديك براي تصميمگيري نهايي و چكش آخر بار ديگر وزرا جمع ميشوند و رايزني خواهند كرد تا به نتيجه نهايي برسند. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با سيد شمسالدين خارقاني در ادامه ميآيد:
روز دوشنبه ديدارهايي دوجانبه و چندجانبه ميان وزير امور خارجه كشورمان و سه همتايي اروپاييشان و همچنين مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا انجام شد. ارزيابيتان از اين ديدارها چيست؟ فكر ميكنيد اين ديدارها به چه ميزان ميتواند گرههاي باقيمانده در مذاكرات را باز كند؟
اعتقاد دارم هر نوع مذاكره و هر نوع ملاقات ديپلماتيكي در هر سطحي ميتواند به اندازه سطح وزرا اثر داشته باشد. در واقع روندي كه دو يا چند كشور براي پيشبرد اهدافشان در نظر گرفتهاند يا بايد از طريق راههايي نظير مذاكره از راه دور و تلفن دنبال شود يا آنكه از طريق مذاكره رو در رو كه بهترين راهكار حل مشكلات است، كارشان را انجام دهند. در روش دوم، طرفين رو در روي يكديگر قرار دارند و ميتوانند با يكديگر مناظره و رايزني كنند و به درك مشتركي براي مطالب مشكلآفريني كه وجود دارد، برسند. رسيدن به اين درك مشترك عموما از طريق روش اول كه از راه دور است، سختتر است. نكتهاي كه بايد يادآور شوم اين است كه معمولا پيش از اين ديدارها، لابيهاي لازم صورت ميگيرد و موجب فهم مشكل و راحتتر حل شدن مشكل ميشوند. در خصوص اين رايزنيها نيز بايد بگويم آقاي ظريف از دو مزيت عمده برخوردار هستند؛ يعني هم ايشان وزير امور خارجه هستند كه وزير امور خارجه در هر كشوري از شأن بالايي برخوردار است و هم كارشناس مسائل بينالمللي هستند. ايشان از اين دو شيوه و اين دو مزيت ميتواند در مذاكرات بهرهگيري كند و طرف مقابل را براي رسيدن به نتيجه غايي متقاعد كند.
در خصوص ديدارهايي كه روز گذشته صورت گرفت، توافق شد هياتهاي كارشناسي طرفين با جديت كار را در وين دنبال كرده و در زمان مقتضي وزراي خارجه نيز به مذاكرات وين بپيوندند. اين در حالي است كه فدريكا موگريني پيش از اين ديدار گفته بود كه ميخواهيم در خصوص مسائل باقي مانده رايزني كنيم. آيا ميتوان گفت مذاكرات ديروز آنچنان دلخواه و همراه با نتيجه مشخص نبوده است؟
ما از ريز مذاكرات اطلاع نداريم. درباره اين توافق نيز بايد بگويم، هم ميتوان اين نظر را داشت كه مذاكرات روز دوشنبه همراه با نتيجه مشخصي نبوده و هم ميتوان نظر مخالف را در اين باره داشت، يعني رايزنيها موفق بوده و مطالب باقيمانده كه همان اختلافات موجود هستند، در جلسه وزرا به نتيجه رسيده كه اين نتايج، اكنون بايد از سوي كارشناسان مورد بررسي و تنظيم قرار گيرند. در هر مذاكراتي حدود اختيارات و وظايف كارشناسان مشخص است اما وزرا به دليل مجوزها و اختياراتي كه دارند ميتوانند اين حدود را براي بهبود شرايط تغيير دهند. اين مساله براي طرف مقابل نيز صدق ميكند. تصوري كه من از مذاكرات روزهاي گذشته دارم برخلاف برداشت شما است؛ در واقع، برداشت من اين است كه طرفين رايزنيهايي انجام دادند و در اين رايزني موارد خاص را مطرح كرده و به نتيجه رسيدهاند و حال، اين وظيفه كارشناسان است كه آن نتايج را تنظيم كرده و مورد نگارش قرار دهند. در صورتي كه امر بر عدم توافق باشد، باز اين موارد در سطوح بالاتر مورد رايزني قرار خواهند گرفت.
تشكيل چنين جلساتي به چه ميزان نشاندهنده اراده طرفين در مذاكرات است؟
وقتي مذاكرات عادي است، رايزنيها در سطح كارشناسي انجام ميشوند و نه در سطح وزير. جلسات وزرا هنگامي تشكيل ميشوند كه طرفين نيازمند تصميمگيري ويژه هستند. در زماني كه آقاي دكتر روحاني مسووليت پرونده هستهاي را برعهده داشت، در برخي موارد آقاي روحاني به عنوان بالاترين مرجع تصميمگيري در ايران در اينباره با وزراي امور خارجه سه كشور اروپايي مذاكره ميكرد و در مابقي موارد، آقاي ظريف و تيم كارشناسي مسائل را پيش ميبرد. در واقع ميخواهم بگويم كه براي تصميمگيري مسائل كلان و خاص سطوح بالاتر وارد مذاكره ميشدند. اكنون نيز همينطور است. هنگامي كه وزراي امور خارجه كه بالاترين مقام تصميمگيري و تصميمسازي ديپلماتيك هستند، در مذاكرات حاضر ميشوند يا كشورشان به آنها مجوز لازم را براي حضور در جمعي ميدهد، در وهله اول، نشاندهنده اهميت موضوع است. دوم اينكه كشورها ميخواهند با اين حضور آن فرصت را از نظر بينالمللي از دست ندهند وگرنه هيچ وزير امور خارجهاي حتي از كشورهاي دست چندم بيكار نيستند كه بيايند و معمولا نمايندگانشان را ميفرستند و حضور در جلسات بيانگر اهميت موضوع كه نميخواهند غايب باشند مگر اينكه عذر و دليل مشخص داشته باشند. به نظرم در آينده نزديك براي تصميمگيري نهايي و چكش آخر بار ديگر وزرا جمع ميشوند و رايزني خواهند كرد تا به نتيجه نهايي برسند.
روندي را كه هماكنون در مذاكرات است به چه شكل ميبينيد؟ چقدر اميد دستيابي به توافق وجود دارد؟
به نظرم مذاكرات تا حدود بسيار زيادي به نتيجه رسيده و در صحبتهايي كه آقاي ظريف و كري و ديگر وزرا داشتند، ميتوان اين را ديد. در روزهاي اخير آلمانيها بيان كردند كه هيچوقت به اين اندازه به توافق نزديك نشده بوديم. لاوروف نيز صحبتهاي مثبتي را بيان كرد. اين كلمات بياهميت نيست. به نظرم خيلي از مسائل فيمابين حل شده و مشكل قابل توجه و لاينحلي باقي نمانده است. اگر توافق نيز در 30ژوئن حاصل شود، شايد دستيابي به آن چند روزي به تعويق افتد. اين چند روز هم خيلي نيست كه نيازمند تصميمگيري براي تعويق چندماهه يا چند هفتهاي باشد و تمديد به شكل چند روزه و بلافاصله خواهد بود. مسائل نيز قابل حل هستند. البته اين چند روز اين طرف يا آن طرف شدن در مذاكرات عادي است و 30 ژوئن هم وحي منزل نيست. من فكر ميكنم كه بيش از 90 درصد طرفين به توافق رسيدهاند و براي اين چند درصد باقيمانده نيز حاضر به انتقال به زمان ديگري نيستند. چشماندازي هم كه نسبت به مذاكرات وجود دارد، مثبت است و حتي در چند هفته اخير رسانههاي غربي چشمانداز مثبتي را از مذاكرات نشان ميدهند.
هماينك مهمترين اختلاف باقيمانده ميان طرفين چه چيزهايي هستند؟
من فكر ميكنم بيشترين مشكلي كه هماينك وجود دارد، در بحث هستهاي نيست؛ هرچند اختلاف ديدگاههايي در اين باره وجود دارد مانند اجراي پروتكل الحاقي، مفاد پروتكل الحاقي، بازرسيها و همزماني لغو تحريمها از سوي غرب با اجراي تعهدات ايران. در اين موارد مذاكره انجام شده و راهكارهاي لازم نيز وجود دارد. تصور من اين است كه مساله باقيمانده كه آقاي ظريف نيز در يك مصاحبه تلويزيوني بيان كرد، آن بود كه در رابطه با مسائل منطقهاي ما با آنها مذاكره خواهيم كرد. اين صحبت به اين معناست كه ما هنوز نتوانستهايم كه طرف مقابل را راضي كنيم كه اين توافق به نفع منطقه است. ايران قدرتمندتر ميتواند بازي برد – برد را در منطقه هم براي ما و هم براي غربيها و هم ديگر بازيگران منطقهاي رقم بزند. نگراني كه در امريكا وجود دارد كه البته به مقداري نشأت گرفته از لابيهاي عربي و اسراييلي است، اين است كه حصول اين توافق، ايران چه ميكند؟ من اميدوار هستم كه آقاي ظريف و همكارانشان بتوانند اين مساله را براي طرف مقابل روشن كنند كه وضعيت ايران، وضعيت با ثباتي است كه اين ثبات ميتواند به ثبات منطقه نيز كمك كند و نگرانيهايي كه در اين باره وجود دارد را از بين ببرند.
در اين مدت باقيمانده مخالفان دستيابي به توافق چه خواهند كرد؟
اين توافق مخالفاني نيز در ميان كشورهاي عربي و اسراييل دارد كه البته به اين معنا نيست كه همه تصميمگيران و سياستمدارانشان با توافق مخالف باشند بلكه گروههاي تندرو مخالف هستند چراكه حصول توافق موجب ثبات قدرت ايران ميشود. با دستيابي به توافق ما ميتوانيم با اهرمهايي كه ايجاد ميشود در جهت پيشبرد اهداف خود در منطقه و آرام كردن آن استفاده كنيم. قدرت ما در منطقه مشخص بوده و است اما ثبات آن مهمتر از هر چيز ديگري است. بسياري از كشورهاي غربي و عربي خواهان اين ثبات نيستند و تلاش دارند تا اين ثبات در داخل و خارج از بين ببرند. ما هنگامي كه وارد مذاكرات افغانستان شديم، وضعيت آنجا دگرگون شد. هنگامي كه وارد مذاكرات عراق شديم توانستيم بحران را بكاهيم و اثراتش را ديديم و نيروهاي خارجي وادار شدند تا به جاي خونريزي مذاكره كنند. اين مذاكرات نيز نشان داده است كه ما در پاي ميز مذاكره بسيار راحتتر هستيم. ما راهي جز مذاكره نداريم. چيزي كه به ما ثابت كرد و بايد روح و جان و ذهن مقامات ما بايد تثبيت شود، اين است كه ما راهي جز مذاكره نداريم كه ديپلماتيك هستند و بايد از طريق كانالهاي مشخص انجام شوند چراكه كانالهاي غيررسمي و نامشخص چيزي جز دردسر براي ما نداشتهاند. ما بايد به دنيا ياد بدهيم تا از فكر و كلامشان استفاده كنند تا مشكلاتشان را حل كنند. در هر مذاكراتي صبر و بردباري دو عامل بسيار مهمي هستند كه ما بايد انجام بدهيم و نبايد انتظار داشت كه رايزني در كوتاهمدت ثمر ميدهد.
فكر ميكنيد مهمترين عواملي كه ميتوانند مذاكرات هستهاي ايران و 1+5 را تسريع ببخشد، چيست؟
من فكر ميكنم بيشترين چيزي كه ميتواند مذاكرات را تسريع ببخشد، اين است كه طرفهاي غربي نبايد اجازه اثرگذاري لابيهاي مختلف از درون و بيرون بر تصميمگيريشان را بدهند. آنها بايد خود تصميم بگيرند و منافع مليشان را در نظر بگيرند. ما نيز بايد همين كار را بكنيم. متاسفانه در داخل گروههاي فشاري هستند كه حرفهايي ميزنند كه با منطق ديپلماتيك سازگاري ندارد و اين عدم سازگاري باعث از بين رفتن منافع ملي ميتواند باشد. ما به اين منافع ملي براي جبران تخريبهايي كه در دولت قبل صورت گرفت، نياز داريم و اگر اين منافع ملي پيش روي ما نباشد، ما با مشكلات عديدهاي روبهرو خواهيم شد. پس در حالي كه بايد آزادي باشد و هر كسي بتواند نظرات خود را بيان كند، اولا اين حرف نبايد با فشار سياسي همراه باشد و دوم اينكه توهينآميز نباشد و همچنين با عقل و منطق همراه باشد وگرنه نه تنها اين فشارها مثمرثمر نيست بلكه موجب كاهش شأن نمايندگان ما نيز ميشود.