روايت دو فرمانده از اختلاف نظر بر سر موضوعات جنگ
علامت سوال در برابر لو رفتن كربلاي 4
گروه سياسي|ماه گذشته خبر بازگشت پيكر 175 غواص شهيد در كربلاي 4 به كشور موج غافلگيركنندهاي از همراهي با شهدا در شبكههاي اجتماعي و افكار عمومي برانگيخت. در كنار اين اما به شكل بي سابقهاي توجه عمومي به دلايل ناكامي عمليات كربلاي 4 نيز جلب شد. اين موضوع بهانهاي شد تا سردار حسين علايي، فرمانده نيروي دريايي سپاه در دوران جنگ و عضو هيات علمي دانشگاه امام حسين و سردار اسماعيل كوثري، فرمانده لشگر محمد رسولالله و نماينده مجلس با حضور در ميزگرد خبرآنلاين، 120 دقيقه صريح و شفاف به سوالها و ابهامها درباره اين عمليات «سرنوشتساز» پاسخ دهند. دو فرمانده و هم رزم قديمي كه حالا اگرچه 26 سال فاصله از روزهاي جنگ ميان آنها هم فاصله انداخته؛ اما كنار هم نشستند تا با وجود اختلاف نظرهايي كه با هم داشتند از گفتهها و ناگفتههاي كربلاي 4 بگويند. نقاط افتراق ديدگاه ميان اين دو فرمانده سپاه را در سخنان و تحليلهاي هر كدام به وضوح ميتوان ديد. آنجا كه كوثري بر لو نرفتن عمليات كربلاي 4 تاكيد ميكند و علايي با لبخند ميگويد هيچ عملياتي نبود كه عراق از آن مطلع نباشد. يا در جاي ديگري كه علايي ميگويد بايد تصرف فاو و يا فتح خرمشهر به عنوان پيروزي بزرگ پشتوانه ما در مذاكرات سياسي صلح قرار ميگرفت اما كوثري ميگويد كربلاي 5 آن پيروزي بزرگي بود كه توانست موضع ما را در مذاكرات تقويت كند. حسين علايي ميگويد ايران در سال 65 به دنبال انجام عمليات بزرگي بود كه بتواند سرنوشت جنگ را مشخص كند. او معتقد است در همان شرايط «عراقيها هم اين آمادگي را داشتند كه قرار است عمليات بزرگي انجام شود. » اما روايت كوثري از شيوه مد نظر ايران براي پايان جنگ قدري با روايت علايي تفاوت دارد. خصوصا آنجا كه اين نماينده فعلي مجلس و فرمانده سابق جنگ ميگويد: «ما هم دو هدف بزرگ داشتيم يكي تصرف بصره و ديگري تصرف بغداد. » اين تفاوت نظر البته مورد تاكيد خود كوثري هم قرار گرفته است؛ «يك ديدگاه حضرت امام بود كه ايشان ميگفت «جنگ جنگ تا رفع فتنه» اما برخي ديگر مثل آقاي هاشمي ميگفتند اين بايد آخرين عمليات براي تمام شدن جنگ باشد.» البته او هم معتقد است كه عراقيها ميدانستند كه عمليات بزرگي در راه خواهد بود. او ميگويد: «چرا آنقدر اصرار داريد كه بگوييد كربلاي 4 لو رفته بود. ما كه در صحنه بوديم ميگوييم اينطور نبوده است.» در مقابل اما حسين علايي حرف ديگري براي زدن دارد؛ «از ابتداي جنگ تا آخر عراق از همه عملياتهاي ما اطلاع داشت. همه عملياتهاي ما به طور رسمي اعلام ميشد و عراق از همه آنها مطلع بود.» محور دوم مورد بحث اين دو فرمانده دفاع مقدس، بحث پذيرش صلح و پايان جنگ بود. جايي كه اسماعيل كوثري معتقد است: «خواسته ما اين بود كه تجاوزگر را اعلام كنند و تضمين بدهند كه عراق حمله نميكند. براي مثال ما بعد از عمليات بيتالمقدس كه برخي ما را زير سوال ميبرند كه چرا جنگ را ادامه داديد، حرف ما اين بود كه چه مرجعي تضمين داد كه عراق حمله نميكند. » در مقابل اما حسين علايي توصيف ديگري از فضاي آن زمان دارد. او كه در سخنان خود مرتب بر كاهش امكانات و تجهيزات كشور براي ادامه جنگ تاكيد دارد، ميگويد: «در اين شرايط يك راهحل اين بود كه با مذاكرات سياسي كار را جلو ببريم و از نظر سياسي جنگ را خاتمه دهيم. كه البته آن زمان براي اين تصميم معتقد بودند ما بايد قدرت برتري در جبههها داشته باشيم تا در مذاكرات موفق شويم.» روايت وي از سياست هاشميرفسنجاني هم نكته قابل توجهي است: «آقاي هاشمي رفسنجاني بعد از فتح خرمشهر اين استراتژي را داشت و تا آخر جنگ هم به همين پايبند بود. ايشان ميگفت بايد جنگ را خاتمه دهيم اما بايد از موضع قدرت جنگ را خاتمه دهيم و براي اين بايد يك منطقه مهم از عراق را بگيريم و بعد با دست برتر پشت ميز مذاكره خواستههايمان را به دشمن تحميل كنيم. نظريه ديگر اين بود كه ما ميتوانيم با قدرت نظامي باعث شكست ارتش عراق بشويم و جنگ را خاتمه دهيم.» او هم خود را تا حدود زيادي مدافع ديدگاه هاشميرفسنجاني معرفي ميكند و معتقد است: «اگر ما ميخواستيم اين كار را انجام دهيم بعد از تصرف فاو وقت مناسبي بود. تصور من اين است كه (البته اين ديدگاه مربوط به الان است نه اينكه آن زمان اينطور فكر ميكرديم) در حالي كه عمليات فاو را انجام ميداديم بايد اين سناريو را طراحي ميكرديم كه اگر در فاو موفق شديم آن را پشتوانه يك عمليات سياسي قرار دهيم.»